آفتابنیوز : آفتاب- شهروز ابراهیمی*: اخیرا سرمقالهای درروزنامه " ابتکار" به قلم مصطفیداننده به چاپ رسید که "چرا روحانی مظلومتر از خاتمی است" و دلایلی اقامه میکند که البته تا اندازه زیادی درست است. ولی اعتقاد نگارنده بر این است که علیرغم مظلومیت، دولت روحانی یک برگبرنده دارد که دولت خاتمی از آن برخوردار نبود. هرچند دولت روحانی تاکنون چندان از این برگ برنده استفاده لازم را نبرده است. در این میان جناح تندرو و مخالف هم برگبرندهای دارد که البته تمام عیار از آن استفاده کرده و میکند.
برگبرنده دولت روحانی تجربه او از دولت خاتمی است. غافلگیری دولت خاتمی در برابر هجمهها و آمادگی روحانی برای عدم غافلگیری در برابر این هجمهها، برگبرندهای است که بسیار ارزشمند است. گو اینکه هر دو طرف (دولت اعتدال و مخالفان با داشتن دو تجربه گذشته از زمان خاتمی) امروز دوباره به موازنه گذشته برگشتهاند.
هجمه تندروهای امروز بسیار بیشتر و سازماندهیشدهتر از زمان دولت خاتمی است. در واقع امتیاز بزرگ آنها این است که از 8 سال ریاست جمهوری خاتمی، تجربه سرمایهای برای خود ساختهاند. بهخاطر همین است که اگر در برابر دولت خاتمی بهاصطلاح ناشی بودند حال تجربه آن دوران را دارند و چه بسا در فردای پیروزی انتخابات و حتی قبل از انتخاب روحانی (و صرفأ با پیشبینی انتخاب روحانی) میدانستند که در برابر دولت چه باید بکنند و از چه اهرمهایی سود ببرند.
اما روی دیگر موازنه، دولت روحانی است. المثنای تجربه 8 ساله تندروان، در واقع دولت روحانی هم این تجربه را دارد. دقیقأ المثنای آنچه که برای مخالفان در فردای انتخاب روحانی قابل پیشبینی بود، دولت روحانی و جناحهای نزدیک به دولت روحانی نیز بهدرستی میدانستند که چه موانع و کارشکنیهایی ممکن است در برابر دولت روحانی بوجود آید. این نیز برگبرنده دولت روحانی است. منتها فرق این برگبرنده با برگبرنده دست مخالفان تندرو این است که آنها تمامعیار از کارتهای خود استفاده میکنند ولی دولت روحانی هنوز آنچنان که باید از این کارت استفاده نکرده است.
علیرغم این که دولت روحانی دولتی معتدل است و منطقأ باید مخالفتهای جناح تندرو نسبت به زمان خاتمی کمتر شود، سوال این است که چرا کمتر نشده و بهوضوح بیشتر نیز شده است؟ راز معما دقیقأ به خاطر معتدل بودن دولت روحانی است.
شالودهشکنی واژه اعتدال، پرده از راز این امر خواهد گشود. در جبهه اعتدال قرارگرفتن از نقطهنظر سیاسی کاری بسیار شاق است. از نقطهنظر سیاسی اغلب سمت و سوی جریانات باید مشخص باشد. بهخاطر همین چون احزاب سیاسی در سیاست منطقأ دنبال به دست گرفتن رأی مردمی و رسیدن به قدرت هستند، جناح مقابل (از نظر سیاسی کاملأ منطقی است)، خواهناخواه باید شما را در نقطه مقابل قرار دهد. چرا که هدفش بدست گرفتن قدرت است. آنها خواهناخواه جبهه اعتدال را رودروی منافع خود قرار داده و تعریفی از آن ارائه میدهند که مترداف با جریان اصلاحات است. از این نقطهنظر چه بسا در عالم فرض اگر دولت خاتمی بهجای روحانی به پیروزی میرسید همان اقداماتی را در برابر آن انجام میدادند که اکنون انجام میدهند؛ نه بیشتر و نه کمتر. در واقع منظور این است که واژه اعتدال وقتی وارد بازی سیاسی میشود بسیار سخت پذیرفته میشود.
"اگر با انها همسو نباشی علیه آنها هستی." حال چه خود را دولت اصلاحات بنامی و چه معتدل، مهم نیست؛ از نظر آنها مهم این است که با آنها نیستی. بنابراین جریان مقابل شما را "دگر" میداند و تمام قد به مخالفت با شما برمیآید در حالی که شما جریان مخالف را در چارچوب" دگر" قرار نمیدهید. پس یک جریان از تمام برگبرندههایش استفاده میکند ولی جریان اعتدال چون قائل به "دگر"خواندن جناح مقابل نیست تمام قد در برابرش نمیایستد.
پیش از این نیز نگارنده در مطلب دیگری در سایت آفتاب اظهار کرده بود که بازی جریان تندرو، بازی با حاصل جمع صفر است و هرگونه عقبنشینی در برابر این بازی به امید معتدل کردن آن... کارساز نخواهد بود. دولت روحانی لازم است از تمام سرمایهها و برگبرندهها در برابر مخالفان استفاده نماید. چرامه می تواند از سرمایه اجتماعی رأ دهندگان و روشنفکران و دانشگاهیان و دلسوزان آینده کشور و منافع ملی استفاده نماید.
* استادیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان