آفتابنیوز : به گزارش عصر ایران در این گزارش میخوانیم:
"عسل امیری" 74 ساله همه عمر خود را با نبضی آرام در ابیانه طی کرده است. وقتی درباره ایالات متحده از او میپرسم به ناگاه با همه توان قد خود را راست و به بلندی و رسایی نظرش را درباره آمریکا چنین بیان میکند: " ما مردم آمریکا را دوست داریم، ما اوباما را دوست داریم اما کنگره آمریکا را دوست نداریم." او این سخنان را با پوزخند تحویل ما میدهد.
دوست او "فاطمه جمال " 80 ساله ، میافزاید: "ما شنیدهایم که اوباما میگوید گزینه نظامی روی میز است، ، ما از تهدیدها هراسی نداریم."
روستای ابیانه حتی از نظر استانداردهای متنوع فرهنگی موجود در ایران روستایی منحصر به فرد محسوب میشود. این روستا یکی از قدیمیترین روستاهای ایران است و قدمتی 4000 ساله دارد.
این روستا با خانههای آجری رنگش، پای یک تپه در رشتهکوههای " کرکس" در سراسر ایران شناخته شده است. بسیاری از خانههای این روستا با درهای چوبی قدیمی مزین شده و عمر این درها به قدمت خانههاست.
فرهنگ ابیانه "زندگی کن و اجازه بده زندگی کنند" است. این فرهنگ طی قرنها در این روستا در جریان است. این روستا با وجود اینکه طی قرنها توسعه و تحول یافته همچنان هویت اصلی خود را حفظ کرده است.
ما به یک کلاس درس قرآن در بزرگترین و قدیمیترین مسجد این روستا رفتیم. با وجودی که مردم اینجا مسلمان هستند، بخش زیادی از فرهنگ خود را از دوران قبل از اسلام که دین اصلی در ایران زرتشتی بود، حفظ کردهاند.
آنها همچنین سبک سنتی لباس پوشیدن خود را حفظ کردهاند؛ زنان با روسریها و لباسهای رنگارنگ و مردان با شلوارهای گشاد مشکی رنگشان.
هنوز هم زبان اصلی در این روستا "فارسی پهلوی" یک لهجه و گویش از زبان رایج در ایران باستان است. ساکنان این روستا این زبان را زبان زرتشتی می نامند. همه هزار ساکن این روستا به خوبی آموزش دیدهاند و باسوادند.
رضا علیرضایی رییس شورای روستای ابیانه میگوید: "زندگی ما در اینجا داستان دارد."
او با تعریف ماجرایی میافزاید:" زن و مردی به دلیل اختلافاتشان به دادگاه میروند. سپس قاضی میبیند زن، بند کفش مردی را که با او اختلاف دارد میبندد و با دیدن این صحنه فکر میکند که اختلاف آنها حل شده است اما وقتی از آنها میپرسد، زن و شوهر میگویند اختلافشان هنوز حل نشده است اما اختلاف آنها به این معنا نیست که زن در بستن بند کفش شوهرش به او کمک نکند."
علیرضایی با آوردن این مثال از زندگی مردم ابیانه به روابط ایران و آمریکا اشاره میکند و میگوید:" درس این داستان این است که اگر شما در حوزهای با کسی درگیری و اختلاف دارید نباید در همه حوزهها با آن طرف قطع رابطه کنید. شما هنوز میتوانید با هم زندگی کنید."
علیرضایی میگوید روستای ابیانه همواره در پی ایجاد رابطه با شهرها و روستاها و افراد دیگر است؛ چرا که مردمی که در این روستا زندگی میکنند اهل یافتن راه حلهای عاقلانه و منصفانه هستند.
او میگوید که این طرز تفکر مردم ابیانه قطعا میتواند به عنوان الگویی برای ایجاد رابطه بین ایران و آمریکا موثر و مفید باشد.
او میافزاید:" مردم ایران همواره اهل گفتوگو با یکدیگر به شیوه شورایی هستند؛ چون خروجی و نتیجه فکر و اندیشه شورایی همیشه قویتر از یک فکر است و این همان چیزیست باعث ایجاد تمدنها میشود."