آفتابنیوز : عالمى را كه خداى تعالى آفريده و ما به عنوان پديده اى از يك نظر كوچك و از يك نظر بسيار بزرگ در آن خلق شده ايم، سرسرى نيست. در اين عالم، آن قدر رمز و رازها وجود دارد و آيات الهى در هر گوشه و كنارش نهفته است كه با مقياس هاى ما به هيچ وجه قابل شمارش نيست. وجود اين رمز و رازها آن گاه نتيجه حكيمانه خود را خواهد بخشيد كه موجود ذى شعورى آنها را درك كند و عظمت آنها را بشناسد و از آن، در راه تكامل خود بهره بگيرد. اگر اين آيات و رمز و رازهاى عالم، هم چنان ناشناخته بماند، رازى سر به مهر است كه حكمت آفرينش آنها آشكار نمى شود. خداوند، انسان را در اين جهان آفريده تا به اين راز و رمزها آشنا شود و از يك طرف براى تكامل خود از اينها استفاده كند و از طرف ديگر آيات الهى را از آن جهت كه آيات «خدا» هستند، بشناسد; ببيند و درك كند و مسأله مهم تر نيز همين است; گرچه هدف اوّل هم بى ارتباط با اين هدف نيست; چون همه كمال هاى انسان نيز به معرفت الله بازمى گردد.
در هر مقطعى از تاريخ و در طول قرن ها تمدن بشرى، پاره اى از اين آيات و علوم آشكار شده و افراد به صورت هاى مختلف از آن استفاده كرده اند. آن طور كه آثار باستان شناسى نشان مى دهد، در دوران هايى از تاريخ، علومى در ميان انسان ها وجود داشته كه منقرض شده و دنباله آنها ديگر وجود ندارد; نمونه اش مثلاً در اهرام مصر است كه روز به روز آثار علمى به كار گرفته شده در آنها، از طريق كاوش ها به دست مى آيد و نشان مى دهد كه سازندگان اين اهرام از علوم خاصى بهره مند بوده اند كه دنباله اش در كتاب ها نوشته نشده و به دست ما نرسيده است; پس آن دوران علمى منقرض شده و دوران ديگرى شروع شده است; به هر حال، خداى بزرگ هميشه آيات خود را به صورت هاى مختلفى براى انسان ها به اندازه استعداد و همتشان آشكار مى كند و آنها هم از آن استفاده هايى مى كنند.
در اين باره سؤال ها و مسايل قابل بحث بسيارى وجود دارد; مثلاً هم امروز و هم در دوران هاى گذشته مى بينيم بسيارى از اين علوم و اين رمز و رازها به دست كسانى كشف شده كه چندان رفتار يا عقايد درستى نداشته و ندارند و به اصطلاح خودمان كافرند. اگر هدفِ آگاهى از اين رمز و رازها خداشناسى است، چرا مؤمنان در اين راه ها پيشگام نبوده و بيشتر، از ديگران بهره گرفته اند و خودشان كمتر در اختراعات و كشفيات پيشگام بوده اند؟ اين پرسشى است كه جاى طرح و بحث دارد و البته پاسخى هم در ذهن بنده براى آن وجود دارد; ولى فعلاً نمى خواهم وقت شما را بگيرم. به هر حال، به هر دليلى بوده، اكنون كه بسيارى از علوم در اختيار ما قرار گرفته و ديگران زحمت كشف و به ثمر رساندنش را متحمل شده اند و امروز امكان بهره بردارى از آن ها براى ما فراهم شده، بايد قدر بدانيم و خدا را شكر كنيم كه گرچه ما زحمتش را بر دوش نكشيده ايم، ولى مى توانيم از آن ها بهره ببريم.
معمولاً در برخورد با اين پديده هاى نو كه امكانات جديدى را به خصوص در زمينه ارتباطات و اطلاع رسانى در اختيار مى گذارد، دو نوع برخورد افراطى و تفريطى وجود دارد: كسانى چنان دل باخته و خودباخته مى شوند كه گويى اين اوج كمال انسانى است و كسانى كه از اين وسايل و فن آورى ها بهره مندند، كامل ترين انسان هايند و بايد در حد پرستش به آنها احترام گذاشت و به هر بها، خضوع و خشوعى كه شده، بايد از آنها استفاده و در مقابلشان كرنش كرد. دسته ديگرى هم در جهت تفريط، به بهانه هاى مختلف، از جمله اين كه از اين وسايل استفاده هاى غلط و سوء استفاده مى شود، آنها را تحريم مى كنند و مى گويند چون كفار اينها را اختراع كرده اند يا چون از اينها استفاده هاى نامطلوبى در جهان مى شود، پس ما بايد از آنها بپرهيزيم; اما هر دوى اين سخن ها نادرست است. نعمت خدا كه به دست ما مى رسد، چه آن را كفار به دست ما بدهند و چه مؤمنان، وسيله اى براى آزمايش من و شما است. بايد نعمت را قدردانى و از آن در راه درست استفاده كرد; وسيله اش هر كه باشد و هر چه باشد. از آن طرف هم اگر فكر كنيم كه اين اوج كمال انسانى است و كسانى كه چنين وسايلى را در اختيار دارند، كامل ترين انسان ها در انسانيت هستند نيز اشتباه است. نعمت هاى دنيا هر چه باشد; از اموال و فرزند و نعمت هاى مادّى گرفته تا هوش و استعداد و نعمت هاى غير مادّى، همه وسيله آزمايش است; همه شمشير دو دم است; هم مى شود از آن استفاده درست كرد هم استفاده نادرست; حتى مقدس ترين علوم هم از جهتى كه مفاهيمى در ذهن، و قابل نقل و انتقال و تعليم و تعلم است نيز كمال نهايى انسان نيست; كيفيت بهره بردارى از آنها ملاك است; چه رسد به ابزار بى جان و اختراعاتى كه خود بشر انجام داده و وسايلى كه براى زندگى مادّى اش فراهم كرده است. اينها نه نجس، پليد، دورانداختنى و طرد كردنى است و نه بسيار مقدس، مطلوب و پرستيدنى; بلكه وسايلى براى آزمايش است، منتها هر قدر اين وسايل بيشتر باشد، هم امكان ترقى، صعود و عروج بيشتر است و هم امكان تنزل و سقوط. وقتى كه وسايل كمتر باشد، هم عروج و صعود محدودتر است و هم سقوط و نزول; اگر انسان ترقى كند، در درجه محدودى ترقى مى كند و اگر تنزل كند، تنزلش نيز محدود است; اما وقتى وسايلش زياد شد، اگر ترقى كند، خيلى ترقى كرده و اگر تنزل كند، تنزلش خيلى زياد خواهد بود.
پس نكته اوّل مورد توجه، برخورد ما با وسايلى است كه جديداً كشف شده; به خصوص وسايل ارتباطى كه امروز باب عظيمى از دنياى جديدى را به روى بشر گشوده و نزديك است زندگى بشر را به كلّى متحوّل كند. بايد به اين وسايل با چشم وسيله آزمايش نگاه كرد: وَنَبْلوكُمْ بِالشَّرِّ وَالخَيْرِ فِتْنَةً[1]. نبايد آن چنان تقديس كرد و خود را در مقابل آنها باخت كه تصور كنيم اگر ما نداشته باشيم پس ديگر هيچيم و نبايد آن چنان تحريم كرد كه چون سوءاستفاده هايى از اين وسايل مى شود، پس ما به كلى آنها را كنار بگذاريم و استفاده مطلوب و درست هم از آنها نكنيم. آنچه بايد در مقابل همه اين وسايل بدان توجه كنيم، اين است كه اولاً نسبت به خودمان چگونه مى توانيم از اين وسايل بهتر استفاده كنيم و ثانياً نسبت به جامعه چه راهى را مى توانيم انتخاب كنيم كه استفاده مطلوب از آن بيشتر شود و جلو مفاسدش تا حد امكان گرفته شود; يعنى ببينيم خودمان شخصاً براى مقاصد مشروع خودمان چه استفاده هاى بهترى مى توانيم بكنيم و هم چنين با توجه به مسؤوليتى كه در قبال جامعه داريم، چه كار كنيم كه عموم مردم هر چه بيشتر از اين وسايل به شكل صحيح استفاده كنند و جلو مفاسد آن هر قدر ممكن است، گرفته شود. اين مسؤوليتى است كه ما به عهده داريم; وگرنه برخورد منفى و طرد آنها و اين كه بگوييم بايد به كلى از اينها جلوگيرى كرد و نبايد چنين چيزهايى وجود داشته باشد، كار درست و معقولى نيست. چه بخواهيم و چه نخواهيم، اين وسايل وجود خواهد داشت و گسترش هم پيدا خواهد كرد. از آن طرف، اين برخورد هم درست نيست كه بى تفاوت از كنارش بگذريم و بگوييم: بالاخره اين واقعيتى است كه وجود دارد و مردم هم به صورت هاى مختلفى (غلط يا درست، مناسب يا نامناسب) از آن استفاده خواهند كرد. پس ما چه كاره ايم؟ مگر ما مسؤوليتى نداريم؟ مسؤوليت ما در جامعه اين است كه سعى كنيم راه استفاده مشروع از همه وسايل جديد بيشتر باز شود و تا حدى كه ممكن است، كارى كنيم از مفاسد آن كاسته شود.
يكى از اين مسايل كه امروز براى ما مطرح است، همين وسايل اطلاع رسانى جديدى است كه يك شاخه اش اينترنت است و متأسفانه بسيارى از ما هنوز اطلاعات ساده اى نيز درباره اين تكنولوژى نداريم; چه رسد به اين كه بهره درست ببريم و در راه مقاصد اسلامى از آن استفاده كنيم. اين بهترين وسيله اى است كه مى توانيم اسلام را با كمترين هزينه به وسيله آن به دنيا معرفى كنيم; دنيايى كه تشنگان شناخت حقيقت در آن كم نيستند. ما ـ با توجه به كمبود امكانات و نيرويى كه داريم ـ اگر نمى توانيم حضوراً نيازهاى دنيا را براى شناختن اسلام، تشيع و حقايق برطرف كنيم، با استفاده از اين وسيله مى توانيم بسيارى از كمبودهايمان را جبران كنيم. اگر بتوانيم برنامه درستى ارائه دهيم، با نيروى انسانى كم مى توانيم بهره هاى بسيار زيادى ببريم; امّا آيا براى همين كارهاى كوچك هم كه نيروى كم مى برد، آمادگى داريم؟ شايد سال ها كسانى يا در انديشه بودند يا مى گفتند و مى نوشتند كه اگر فرستنده اى مثل راديو و تلويزيون در اختيار ما بود، چنين و چنان مى كرديم. اكنون بعد از انقلاب اين امكان فراهم آمده و به ما پيشنهاد مى كنند كه بياييد و كارهاى تلويزيون و راديو را اداره كنيد; امّا آيا ما توان اداره اش را داريم و خودمان را براى اجراى برنامه اى براى يك جمع آماده كرده ايم؟ اگر امكانات كامل اينترنت در اختيار شما قرار گرفت كه بتوانيد هر پيامى بخواهيد به دنيا بدهيد، چقدر آمادگى داريد كه پيام هاى اسلامى را به صورت سريع و قابل فهم و پذيرش به دنيا ارائه نماييد؟
ما بايد در عين حال كه سعى مى كنيم از همه وسايل هر چه زودتر استفاده كنيم، در تكميل آن نيز پيشگام شويم. مسلمان ها فقط ما نيستيم و ايران هم فقط به ما و حوزه علميه و مدرسه ما ختم نمى شود; كسان ديگرى هم هستند كه تلاش مى كنند و زحمت مى كشند و استعدادهاى خوبى دارند كه كارهاى بزرگى مى توانند انجام دهند و بحمدالله پيشرفت هاى چشم گيرى هم داشته اند. ما بايد با استفاده از اين امكانات، وظيفه اى را كه داريم، انجام دهيم و رسالت خودمان را به جهان ابلاغ كنيم و تكليف شرعيمان را كه معرفى اسلام است، به اين وسيله انجام دهيم.
اميدواريم به بركت عنايت خاص حضرت ولى عصر عليه السلام و به بركت خون هاى پاكى كه در راه برقرارى نظام اسلامى ريخته شده و تلاش هايى كه انجام گرفته، ملت ما و از جمله گروه كوچك ما اين توفيق را پيدا كند كه به وظايف خودمان بيشتر آشنا شويم و از نعمت هايى كه خداوند بزرگ در اختيار ما قرار داده، هم براى تكامل شخصيمان و هم براى رشد جامعه مان و هم براى انجام آن رسالت جهانيمان كه هدايت همه انسان ها به سوى كمال نهايى است، بهره بگيريم.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
[1] . انبيا، 35.