آفتابنیوز : آلودگی هوا که معضل پنجاه سال پیش کشورهای پیشرفته بود، امروز با صنعتی تر شدن به مشکل لاینحل کشور ما تبدیل شده. این مشکل در برخی از شهرها مثل شهرهای مرزی از نظر گرد و غبار و در پایتخت و کلانشهرها به دلیل وجود کارخانجات صنعتی در اطراف و مصرف بالای بنزین توسط خودروها به گره کوری تبدیل شده که مردم و مسئولین را وادار کرده برای رفع آن چشم به آسمان بدوزند و منتظر باران و باد باشند.
هر روز هم اخبار نگران کننده از بیشتر شدن آمار بیماری ها به دلیل آلاینده ها به گوش می رسد و هزینه ها و سختی هایی که در پی دارند.
دکتر قاسم آهنگری، رئیس بخش بیوتکنولوژی پزشکی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری در گفتگو با خبرآنلاین از تاثیرات آلودگی هوا بر ژن ها گفت. به گفته او عوامل اصلی افزایش سرطان و بیماری های مرتبط با آلودگی هوا انسان محور است و این آلودگی موجب تغییر ژن های انسان می شود.
به گفته این پژوهشگر «بدن ما به شرایط جدیدی که پیش آمده عادت ندارد و ما به موجوداتی غریبه در سرزمین خودمان تبدیل شده ایم.» درباره اطلاع از جزئیات تغییر الگوی بیان ژن در افرادی که در معرض آلودگی هستند، با این استاد دانشگاه به گفتگو نشستیم.
متن این گفتگو در ادامه می آید.
آقای دکتر، اطلاع داریم که شما تحقیقاتی در زمینه تاثیر آلودگی هوا بر بدن و تغییراتی که در ژن ها ایجاد می کند انجام داده اید. برای شروع بگویید این آلودگی چطور توانسته این تغییرات را ایجاد کند و نتیجه ی این تغییرات و خطراتش چه خواهد بود؟
بحث آلودگی هوا بحثی بسیار پیچیده است و دقیقا با تکنولوژی ارتباط دارد، هر چه تکنولوژی و سبک زندگی به سمت جلو پیشرفت کرده است، میزان مصرفی انرژی هم به همان میزان افزایش پیدا کرده. در این حوزه این افزایش انرژی به تبع خود عوارضی دارد؛ یکی از این عوارض مربوط به حوزه سلامت می شود که برای ما ملموس است. اما عوارض دیگر مثل اثرات سوئی که بر روی گیاهان دارد، بر روی محیط زیست و محیط میکرو (micro environment) ما دارد در این فضایی که زندگی می کنیم، چیزی نیست که ما می بینیم، آنچه که ما می بینیم با چشم غیر مسلح است، یکسری عوارض مثلا در میادین شهری که آلودگی وجود دارد، در کارخانجات و در حیطه جایگاه های سوخت، دیده می شود اما عین همین اتفاقات هم در محیط پیرامونی ما در محیط میکرو رخ می دهد و در اینجا باید با چشم مسلح آلودگی ها را مشاهده کرد. چون تعامل ما با این محیط میکرو است، باعث پیچیدگی بسیار این عوارض می شود. مثلا اثراتی که این آلاینده ها بر بدن ما می گذارند و منجر به بیماری های کمپلکس می شوند؛ بیماری ها دو گونه هستند یکسری از نظر ژنتیکی single gene disorder هستند، یعنی بیماری هایی که به واسطه اختلال در یک ژن بروز می یابند و تعداد آن ها هم به اندازه انگشتان دست بیشتر نیست. عمده بیماری ها جزء این دسته نیستند و در دسته complex disorder قرار دارند، و در حقیقت اختلالی که در همکاری و تعامل بین ژن ها به وجود می آید، باعث ظهور بیماری می شود. مثال آن بیماری ام اس، بیماری های سرطان، بیماری آسم آلرژیک، بیماری های اتوایمیون، به اغلب این بیماری ها، بیماری پیچیده یا کمپلکس می گویند.
اگر نگاهی بر سیر تاریخ پزشکی و پیشرفت علم پزشکی داشته باشیم، در قرن بیستم از انقلابی در علم پزشکی گذر داشتیم و در حال حاضر در حقیقت یک انفجار علمی است، متاسفانه با توجه به این که این انفجار علمی اتفاق افتاده است، و ما شاهد این هستیم که با انواع و اقسام دستگاه های پیشرفته در حوزه تکنیک و حتی دسترسی به ریز مولکول ها در سطح نانو، متاسفانه این بیماری ها این قدر پیچیده و دارای پاتوژنز های (بیماری زایی های) مختلف هستند که نتوانستیم در درمان آن ها موفق باشیم مثل سرطان، آسم آلرژیک، ام اس و... در حقیقت هر چه که رو به جلو می رویم با توجه به توانمندی هایی که پیدا کرده ایم، می بینیم بیماری های کمپلکس رو به افزایش است. توانمندی های ما بسیار بیشتر است اما متاسفانه اتفاقی که در بعضی از کشور ها رخ می دهد، از جمله در کشور ما مساله gene and environmental interaction (تعامل بین محیط زیست و ژن) است، که در سطح ریزمولکول ها رخ می دهد.
این مسئله به این معناست که آلاینده های زیست محیطی توانسته تعاملی که بین محیط زیست و ژن ها به طور طبیعی وجود داشته را به هم بریزد؟
بله. یعنی طی فرآیندی چند دهه ای ما آنچنان محیط زیست خود را تغییر داده ایم که تعامل هایی که بین ژن های ما و محیط وجود داشت و اجداد ما در طی سالیان سال با آن ها انطباق پیدا کرده بودند، و با آن ها به تعاملی رسیده بودند که می توانستند به راحتی ادامه حیات بدهند، عوض شود. الان متاسفانه به علت رها شدن این عوامل آلاینده در سطح محیط پیرامونی ما، به موجودی در محیطی کاملا بیگانه تبدیل شده ایم. برای ریه بنده، چه متخصص این رشته باشم یا نباشم وقتی به میدان انقلاب می روم این میزان از آلاینده ها بیگانه است، و در حقیقت این آلاینده هایی که در اثر انواع احتراق به وجود می آیند، نه تنها برای ریه ما بلکه برای کل بدن ما عوارضی را ایجاد می کند که منجر به بیماری های می شود که حتی خارج از چهارچوب بیماری های کلاسیک است.
یعنی وقتی به کتاب های مرجع پزشکی مراجعه می کنیم، هر بیماری یک تعریف، یک روش درمان خاص داشت و بر آن اساس به مداوا می پرداختند؛ اما الان در این مورد آلودگی هوا چنان پیچیدگی وجود دارد که پزشک هم از درمان این بیماری ها عاجز است!
چرا؟ چون مثلا در برخی از موارد این آلاینده ها جذب بدن ما می شوند و در واقع به انواع ارگان های (اندام ها) بدن ما ورود پیدا می کنند و اختلالاتی که در آن جا ایجاد می کنند منجر به بیماری های پیچیده می شود؛ و در حقیقت این ها را باید تا حدودی از بیماری های کلاسیکی که وجود داشت، جدا کنیم؛ به همین علت درمان این ها هم پیچیده تر است.
در مورد منشا این آلودگی ها و تاثیرات هر کدامشان بر بدن صحبت کنیم. یکی از بزرگترین عوامل ایجاد آلودگی در کلانشهرها مصرف بالای بنزین است. می دانم که پژوهشی که در مورد بنزین داشتید. جامعه آماری که این پژوهش بر روی آن ها انجام شده چه کسانی بود و چه نتیجه ای داشت؟
شما بالافاصله به سراغ اطلاع از آمار می روید. متاسفانه به راحتی می توان با آمار بازی کرد. ولی باید بدانید که آمار وسیله ای بیش نیست و به راحتی می توانید نتیجه را معنی دار کنی، اما آنچه وجود دارد و واقعیت این است که وقتی صحبت از شیوع بیماری ها می شود و بعضی ها آن را به صورت سونامی مطرح می کنند، که من این را نکته ای مثبت در مورد آلاینده های هوا یا زیستی می دانم، و وقتی گفته می شود بیماری مثل سرطان در حال رشد است نشاندهنده این است که این بیماری انسان محور است. مثلا وقتی می بینید بیماری اتوایمیونی مثل بیماری ام اس در حال افزایش است، در مقطع زمانی کوتاه که بیماری بومی ما نیست، اغلب در اسکاندیناوی این بیماری به عنوان کلاسیک وجود داشت و گزارش می شد، و یا بیماری پسوریازیس که کم وجود داشت، و الان می بینیم که این گونه بیماری ها روند رو به رشدی دارند، این ها نشان می دهد که این بیماری ها انسان محور است، وقتی انسان محور است می توانیم آن ها را کنترل کنیم، عوامل ایجاد آن ها را پیدا کنیم و مورد بررسی قرار دهیم و نسبت به رفع آن مشکل اقدام کنیم، تا بتوان این بیماری ها را کنترل کرد؛ همانطور که عرض کردم این بیماری ها اغلب بیماری های کمپلکس هستند و درمان آن ها چندان ساده نیست، و هزینه بر است.
یکی از مشکلاتی که کشور های غربی با آن درگیر بودند، از نظر کرونولوژی (تاریخچه) آلاینده ها، و یکی از راه هایی که برای رفع آلاینده ها به آن روی آوردند و سازمان های بسیار مجهز و از نظر علمی قوی نظیر EPA (environmental protection agencies) را در آمریکا یا مشابه آن در سایر کشور ها دایر کردند، به این علت بوده است که بیماری هایی که به طور کلی آلاینده های زیستی ایجاد می کند، بیماری هایی کاملا پیچیده و هزینه بر است. وقتی این هزینه ها جمع می شود بار مالی سنگینی به دولت در حوزه سلامت تحمیل می کند، نه در حوزه سلامتی که در جهت توسعه پایدار باشد بلکه برای سلامت و دور ریختن منابع مالی چون در حقیقت از این سرمایه مالی که بهره برداری نمی شود بلکه دور ریخته و بیهوده مصرف می شود؛ بدلیل اینکه بیماریهایی که هزینه صرف آنها می شود علاج ناپذیر هستند. آنها به همین دلیل قوانین و مقرراتی را تدوین کردند و آزمایشگاه های بسیار مجهزی را آماده ساختند که بتوانند این آلایندهها را شناسایی و ارتباط آنها را با این بیماری ها را بررسی کنند تا بتوانند برنامه های کنترلی و پیشگیرانه را انجام دهند.
به هر حال قطعا پژوهش های شما یک تخمین آماری داشته...
در مورد آمار، متاسفانه بیشتر مطالعاتی که در کشور انجام می گیرد از منظر اپیدمیولوژی است؛ یعنی جامعه ای را از نظر آماری مورد بررسی قرار می دهند و بیان می کنند مثلا فلان قدر مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا است؛ در صورتی که به صورت experimental (آزمایشگاهی) مطالعه نشده است تا بررسی شود واقعا این تعداد کم و یا زیاد مرگ و میر مرتبط با این آلاینده ها بوده است یا خیر؟
از نظر مرگ و میر بخشی ثابت شده است، و مدتی پیش سازمان بهداشت جهانی فهرستی از عوامل سرطان زا منتشر کرد، دقیقا در آن بنزین و افزودنی های آن مثل بنزن و یا MMTB و یا دیگر مواد افزودنی و یا سوخت های گازوئیلی و.... قرار دارد، و حدود 100 عامل در آن لیست، فهرست شده بود؛ پس کلا فرآورده های سوختی که وجود دارد و افزودنی های آن ها جزء گروه عوامل سرطان زا هستند.
بدن ما سالیان سال برای هدف و کار خاصی طراحی شده است، و قرار است در محیط خاصی به دنیا بیاییم، رشد کنیم و بالغ شویم، به مرحله کاری و در نهایت به پیری برسیم، این روند طبیعی بوده است که در طی سال ها طی می شده است. اما وقتی این موجود را در شرایطی نامساعد قرار می دهی هر لحظه ممکن است برایش اتفاقی بیفتد، و این اتفاقات غیر قابل بازگشت است، وقتی کسی در ماشین است و در ترافیکی سنگین ژن ها که در حالت تنظیم هستند، لحظه به لحظه رفتار شما را کنترل می کند؛ اگر در هوا و محیطی مناسب قرار بگیری احساس آرامش می کنی. این ژن ها هستند که رفتار شما را تنظیم می کنند، و آن تعادل یا هومئوستازیزی که در بدن شما به وجود می آید به شما احساس آرامش می دهد، اما وقتی در ترافیکی سنگین یا منطقه ای که بیشترین آلودگی را دارد، قرار می گیری، تنظیم ژن های شما به هم می ریزد؛ و به همین علت است که در برخی موارد خشونت هایی گزارش می شود که غیر قابل جبران است و حتی منجر به قتل می شود.
بنابراین مواجهه با مواد خام سوختی و بعد از فرآورده مواد ثانویه ای که ناشی از احتراق تولید می شود باعث ایجاد سرطان و انواع بیماری های کمپلکس می شوند؛ پس باید در حوزه سلامت کاری انجام داد که امسال با چهارمین کنگره ملی آلودگی هوا هماهنگ کرده ایم که بنده دبیر علمی پزشکی آن هستم، مساله سلامت را برجسته کردیم، و بر این موضوع متمرکز شده ایم.
درمورد مطالعات جدید با توجه به این که به ژنوم دسترسی پیدا کرده ایم، و در حقیقت می توانیم آن میکرو محیط را و برهمکنش محیط و ژنوم را مورد بررسی قرار دهیم، در ساختار ژنوم همه یکسان هستیم اما از جهاتی متفاوت از هم ، مثل پیانو که ساختار آن همیشه یکجور است اما پیانوی هر کس متفاوت از دیگری است، ژنوم هم همینطور هومئوستازیزی (هماهنگی و تعادل) را در بدن ایجاد می کند که سلامتی را باعث می شود،
اما مثلا اگر پیانوی فردی کوک نباشد یعنی تعاملات بین اجزای آن به هم ریخته است، درمورد بدن هم همینطور است، ممکن است هومئوستازیز وجود نداشته باشد در نتیجه این بدن از حالت سلامت خارج می شود؛ و این یکی از مباحث مهمی است که وقتی ژن های ما در معرض محیط قرار می گیرند، مثلا وقتی ریه من در محیطی سالم قرار بگیرد کاملا تنظیم (tune) است، که در بدن به آن ها تنظیم بیان ژن می گویند. اما اگر همین ریه در میدان فردوسی یا انقلاب قرار بگیرد، تنگی نفس، سوزش، گرفتگی و انواع مشکلات ریوی، چشمی، تنفسی فوقانی به وجود می آید کمااینکه در اهواز هم این مشکلات وجود دارد، و ناشی از احتراق هایی است که در محیط پیرامون صورت می گیرد، و منجر به از هم پاشیدن حالت تنظیم (tuning) و هومئوستاز بدن و غیر قابل تحمل می شود.
که این موارد را می توان در آزمایشگاه نشان داد، مثلا درمورد آلودگی هوای تهران هماهنگی که با شهرداری انجام دادیم این است که نقاطی که بسیار آلوده بود (high polluted) که در تهران روند شدت آن از مهر تا اسفند ماه است، را مشخص کردیم و آماری که از شرکت کنترل و پایش آلودگی هوا داشتیم نشان می داد که برخی از میادین بیشترین آلودگی را دارند، مثل میدان های آزادی، انقلاب، فردوسی، راه آهن، ونک و ولیعصر. و در طی این مطالعه برخی از ژن هایی که حدس می زدیم تاثیر دارد، مورد آنالیز قرار دادیم، که مقالات مربوط به آن در آمریکا و اروپا به چاپ رسیده است، و در آن بر اساس دیدی ژنتیکی مسیری (pathway) را به صورت شماتیک ارائه کردیم که نشان می دهد این آلاینده ها ایجاد بیماری می کند، و چطور می شود که با درمعرض قرار گرفتن این آلاینده ها بیماری ایجاد می شود.
در این مسیری که بیان کردید مشخص شده است که کدام افراد بیشتر درمعرض بیماری هستند؟ آسیب پذیرترین افراد شناسایی شدند؟
درمورد آلاینده ها هر چه به نقطه highly polluted zone یا نقاطی که آلاینده بیشتر است یا نقاط قرمز، نزدیکتر شویم، میزان علائم و عوارضی که در حوزه سلامت ایجاد می کند بیشتر است، در مطالعه مذکور، گروهی از افرادی که در منطقه ای خارج از شهر بودند با افرادی که در این نقاط بودند و با بیماران آسمی در بیمارستان امام خمینی بودند مقایسه کردیم. وقتی از این بیماران نمونه گرفتیم و نیز از افرادی که در این مناطق آلوده به مدت 6 ماه و دائم از صبح تا شب هر روز بودند، در اسفند ماه نمونه گیری کردیم، مشخص شد که الگوی بیان ژن در این افراد مناطق آلوده کاملا متفاوت از افرادی که در هوای پاک و خارج از شهر بودند، است؛ ولی مقایسه این افراد با افراد آسمی نشان داده شد که الگوی این افراد دقیقا همانند الگوی بیان ژن افراد آسمی است. بر این اساس باز الگوی بیماری را طراحی کردیم که مقاله آن هم ماه قبل در آمریکا منتشر شد.
در سالهای گذشته و در کشور های دیگر هم شهرهایی وجود دارد که پر آلودگی بوده اند مثل لندن، مکزیکوسیتی، توکیو... قطعا این پژوهش ها در آن جا هم انجام شده است، قبل تر به نتایجی هم رسیده اند و توانسته اند آن را کنترل کنند و می شود امید داشت که ما هم از نتیجه این پژوهش ها کمک بگیریم یا این که صنعتی شدن و پیشرفت تکنولوژی موجب می شود ناگزیر از پذیرش باشیم؟
این بیماری ها دقیقا با سبک زندگی (life style) ارتباط دارد، کشورهای دیگر برنامه ای به نام پیشرفت (progression) یا توسعه (development) دارند، مشکلات آن ها تقریبا از اواخر قرن نوزدهم شروع شد، و هر چه پیش می رفتند آن مشکلات آنچنان دامنگیرشان شد که در دهه 40، 45 تحمل آن سخت شده بود. در عکس های آرشیو از آلودگی هوا ، مثلا در لس آنجلس هوا ی تمیز را در بالون هایی می گذاشتند و می فروختند برای این که بتوانند تنفس کنند، و یا در عکس های مربوط به پیتسبرگ در روز روشن در کنار رودخانه خورشید را به صورت ماه می بینید، یعنی آنقدر آلوده است که سیاهی همه جا را گرفته است؛ یا در نیویورک هم دقیقا همینطور بود.
آلودگی هوا
آلودگی هوا
وقتی این اتفاق افتاد و هوا غیر قابل تحمل شد، تازه به فکر چاره افتادند. البته هوا تعاریف مختلفی دارد، یکی از این تعاریف هوای قابل استنشاق و حداقل چیزی است که انتظار داریم تا ریه ما کار کند و فعال باشد.یک تعریف دیگر مواقعی هم هوای پاک گفته می شود که کاملا پاک و مفرح است و خدادادی است. این شهرها در 1950 کاملا هوایی متفاوت از 2014 داشته اند مثلا در پیتسبرگ و نیویورک شعاع دید در آن دهه 2، 3 متر بوده است اما عکس هایی که از همان موقعیت در سال 2014 گرفته ام هوا کاملا متفاوت است؛ وقتی به آن مرحله رسیدند کار های زیادی برای کنترل آلودگی هوا انجام دادند، چون بیشترین مصرف سوخت را آمریکا دارد؛ کار های موقتی زیادی انجام دادند که جوابی نگرفتند.
تا این که در 1950 رئیس جمهور وقت آمریکا این مساله را جنگ تصور کرد؛ جنگ با آلودگی هوا ویا Smoke War، یعنی بالاترین مقام اجرائی خود در این مساله وارد شد و دفتری را در آمریکا تاسیس کردند که در نهایت یکی از مجهز ترین مراکزی شد که قوانین مربوط به آلودگی را در دنیا تدوین می کند، که همان آژانس محافظت از محیط زیست (EPA) است. این آژانس در حدی مجهز است که کوچک ترین ریزآلاینده ها در سطح مولکولی و حتی اتمی را می توانند مورد شناسایی قرار دهند؛ و با توجه به متخصصانی که دارد قوانینی را برای هر آلاینده تعیین می کند، در واقع برای هر چه که مصرف سوخت و انرژی دارد مقرراتی تدوین کرده است و پس از تصویب وارد بخش اجرائی می شوند. در مورد لندن نیز به همین شکل است...
شاید بشود گفت کشور ما پتانسیل های تحقیقاتی را دارد و مراکز تحقیقاتی فعال در این زمینه و حتی پژوهش های خود شما و تیمی که روی این مسئله کار می کنید موید این توانایی است که ما از نظر علمی یافته های خوبی داریم. اما آیا از نظر اجرایی هم می توانیم با این قضیه مواجه شویم؟
بله همان طور که گفتید یافته های علمی ما بسیار خوب است. در برخی از مباحث و تحقیقاتی که انجام دادیم برای خود آن ها هم جالب بود که در سطح ژن کار کرده ایم و می کنیم، بنابراین این توانمندی در کشور وجود دارد، با این امکانات اندک این کارها را انجام می دهیم که بگوئیم ما می توانیم، ما باید از جو اپیدمیولوژیکی تحقیقات که از نتایج آن ها حالت وحشت و ترس ایجاد می شود خارج شویم. عمده مباحث ما این طور است که با ایجاد جو ترس و وحشت در مردم باعث دوری آن ها از افرادی می شویم که در راستای قوانین و مقررات کار انجام می دهند. اولین کاری که در کشورهای تجربه کننده انجام شد این بود که تمام افراد از افراد عام تا مسئولین وارد می شوند، وزارت صنایع، وزارت نفت، وزارت بهداشت، شهرداری، یا وزارت کشور موظفند کمیسیونی را تشکیل دهند که در راس آن که خود رئیس محترم جمهور است، تا بتوانند بر این معضل غلبه کنند و این کار هم شدنی است؛ وقتی تکنولوژی وارد می شود باید مقررات آن هم وارد شود؛ باید قوانین و مقرراتی که در این مورد است تدوین و بومی سازی کنیم و بعد وارد اجرا شویم؛ در قوانین و مقررات مربوط به آن ها قوه مقننه و قضائیه وارد عمل شود تا بتوانیم این مساله را کنترل کنیم.
در این آلودگی ها فقط ماشین که موثر نیست، این تعداد زیاد ساختمان هم دخیل است، مثلا در تهران چند میلیون ساختمان وجود دارد، به فرض یک میلیون که خروجی گرم کننده های هر کدام از آن حداقل 20 سانتی متر و شاید بیشتر است، این رقم را در تعداد ساختمان ها ضرب کنید دهانه آتشفشان تهران مشخص می شود، این هجمه از آلایندگی در شهری وارد می شود که از نظر توپوگرافی به صورت کاسه است؛ یعنی یکسری رشته کوه ها در شمال، یکسری در غرب، یکسری در شرق و یکسری هم سمت حسن آباد جنوب. با توجه به امکانات خوب پایشی آلایندهها نمونه کوچک این همکاری مردمی اگر در اوج آلودگی در شش ماهه دوم سال مردم همکاری نمایند با کم کردن درجه گرم کنندهها مانع از آزادسازی آلایندهها گردنند. چنین اقذامات مردمی آگاهان و تجمیع اقدامات همه جانبه مردم و مسئولین با یک برنامه ریزی صحیح می تواند راهی برای برون رفت از این مشکل باشد.
اگر کنترل در اسرع وقت انجام نشود پیش بینی می کنم در آینده ای نزدیک به خاطر بیماری کمپلکسی که هیچ درمانی هم ندارد، حجم زیادی از منابع مالی دولت در این رابطه تلف می شود و نه این که در راهی مثل عمران و آبادی و یا بهینه کردن سیستم بهداشت و درمان مصرف شود، آیا میزان بیماری های سرطان و دیگر در کشور ما به این میزان بود؟ وقتی به سراغ آمار هم می رویم آمار درستی نداریم که بتوانیم قضاوت کنیم.
اگر پیانوی فردی کوک نباشد یعنی تعاملات بین اجزای آن به هم ریخته است، درمورد بدن هم همینطور است، ممکن است هومئوستازیز وجود نداشته باشد در نتیجه این بدن از حالت سلامت خارج می شود؛ و این یکی از مباحث مهمی است که وقتی ژن های ما در معرض محیط قرار می گیرند، مثلا وقتی ریه من در محیطی سالم قرار بگیرد کاملا تنظیم (tune) است، که در بدن به آن ها تنظیم بیان ژن می گویند. اما اگر همین ریه در میدان فردوسی یا انقلاب قرار بگیرد، تنگی نفس، سوزش، گرفتگی و انواع مشکلات ریوی، چشمی، تنفسی فوقانی به وجود می آید کمااینکه در اهواز هم این مشکلات وجود دارد، و ناشی از احتراق هایی است که در محیط پیرامون صورت می گیرد، و منجر به از هم پاشیدن حالت تنظیم (tuning) و هومئوستاز بدن و غیر قابل تحمل می شود.
در پژوهش هایتان تا به حال به موردی برخورد کرده اید که برای خودتان عجیب باشد و پیش از آن پیش بینی اش نکرده باشید؟ بلای جدیدی که قرار است به سرمان بیاید و از آن خبر نداشته باشیم...
همانطور که گفتم بدن ما سالیان سال برای هدف و کار خاصی طراحی شده است، و قرار است در محیط خاصی به دنیا بیاییم، رشد کنیم و بالغ شویم، به مرحله کاری و در نهایت به پیری برسیم، این روند طبیعی بوده است که در طی سال ها طی می شده است. اما وقتی این موجود را در شرایطی نامساعد قرار می دهی هر لحظه ممکن است برایش اتفاقی بیفتد، و این اتفاقات غیر قابل بازگشت است، مثلا یک مورد قابل اشاره بحثی به نام سایکوترافیک است، وقتی کسی در ماشین است و در ترافیکی سنگین ژن ها که در حالت تنظیم هستند، لحظه به لحظه رفتار شما را کنترل می کند؛ اگر در هوا و محیطی مناسب قرار بگیری احساس آرامش می کنی. این ژن ها هستند که رفتار شما را تنظیم می کنند، و آن تعادل یا هومئوستازیزی که در بدن شما به وجود می آید به شما احساس آرامش می دهد، اما وقتی در ترافیکی سنگین یا منطقه ای که بیشترین آلودگی را دارد، قرار می گیری، تنظیم ژن های شما به هم می ریزد؛ و به همین علت است که در برخی موارد خشونت هایی گزارش می شود که غیر قابل جبران است و حتی منجر به قتل می شود. این امر به خاطر تغییرات بیان و تنظیم ژن ها است، که وقتی در این محیط قرار می گیری کاملا بیان ژن هایی که کنترل کننده اعصاب و روان شما هستند، تغییر می کند.
یکی از چیزهای عجیبی که در این تحقیق ما که در سطح ژن ها در نقاط آلوده انجام شد، همین بود. وقتی مطالعه ای در سطح شهر از نظر رفتار شناسی انجام می دهید پرخاشگری را بسیار مشاهده می کنید. مشخص است که وقتی در معرض این همه آلاینده قرار بگیری این عوارض را هم خواهد داشت، شما تصور کن از خانه بیرون بیایی و هوایی تمیز داشته باشی، احساس شادی می کنی ولی وقتی در ترافیکی سنگین قرار می گیری اصلا به هم می ریزی؛ این مباحث جدید است چون در گذشته چنین تجربیاتی نداشتیم، در نتیجه باید اطلاعات و دانش خود را نسبت به زندگی شهری و سبک زندگی جدید افزایش بدهیم.
پس این طور که مشخص است، تنها مشکلات جسمی و بیماری های جسمی از عوارض این آلاینده ها نیستند و باید منتظر فاجعه هایی که بخاطر مشکلات روحی ایجاد می شوند باشیم...
بله... در اغلب حوزه ها ما مشکل داریم، در علوم رفتاری، در بیماری های کمپلکس و بیماری های لاعلاج مساله داریم، و این موضوع اجتناب ناپذیر است.
به این ترتیب، شناسایی افراد آسیب پذیرتر و کسانی که بیشتر در معرض این گونه اختلالات هستند ضروری است. این افراد شناسایی شده اند؟ کدام اقشار را می توانیم آسیب پذیرتر بدانیم؟
بله قابل شناسایی هستند. مثلا فرض کنید پلیسی و راهنمایی از صبح تا بعد از ظهر در محیطی آلوده مشغول به کار می شود. و یا وقتی رفتار راننده ای که مدت زیادی در ترافیک سنگین قرار گرفته است او را می بینی متوجه می شوی گاهی با رانندگان و یا پلیس برخورد پیدا می کنند، این رفتار واقعا تحت کنترل خود این فرد نیست، تنظیم ژن های آن در حد سلامت نیست و از کنترل خارج شده است؛ مسئولان اجرائی باید برای این افراد فکری کنند. طرحی که در این مورد داشتم طرح جابه جایی بود، یعنی اگر سه ماه پرسنل در نقطه پر آلودگی هستند حداقل سه ماه به نقطه دیگری که کم آلوده است بروند؛ چون معمولا استم سل ها (سلول های بنیادی) هر سه ماه یکبار خود را تجدید می کنند، یا مثلا در مورد افرادی که در جایگاه های سوخت کار می کنند، که در تحقیقات جزء بالاترین مناطق آلوده بودند، رژیم غذایی خاص درنظر گرفته می شود که کمی عوارض روحی روانی آن ها را کاهش می دهد.
آن طرح جابه جایی که گفتید که باید هر سه ماه انجام شود را جایی هم مطرح کردید؟ اطلاع دارید که عملی می شود یا نه؟
به ارگانهای مختلف ارائه شده و اما در کنگره بین المللی تروما که فرماندهان پلیس راه و راهنمایی و رانندگی بودند نیز مطرح کردم؛ قرار بود هماهنگی هایی انجام شود ولی در جریان اجرای آن نیستم. ما فقط به سرطان خیلی می پردازیم در صورتی که عوارض روحی و روانی آن آلاینده ها بسیار زیاد است و تغییرات رفتاری در بدن ما ایجاد می کنند.
با توجه به تحقیقاتی که انجام شده، قطعا راهکارهای عملی برای رفع این معضل وجود دارد. از نظر شما که یک پژوهشگر هستید، این راهکارها چه مقطعی چه بلند مدت چیست؟
متاسفانه گاهی گاهی با مسئولان صحبت می شود طوری مسئله را بیان می کنند که انگار متخصصی در این رابطه در کشور وجود ندارد. این طور مسائل را نمی توان با کار های ضربتی حل کرد، همانطور که با گذر زمان چنین آلودگی در شهر های کلان ما مثل اهواز، تبریز، مشهد، شیراز، تهران، ... ایجاد شده است، همین طور هم می توانیم با برنامه ریزی جلوی پیشرفت آن ها را بگیریم. می توانیم کاری کنیم که آلودگی کنترل شود، اگر نگاهی به بودجه هایی که صرف بیماری های کمپلکس می شود بیندازید، متوجه می شوید که چه بودجه ای دارد هزینه می شود. با برنامه ریزی علمی می توان آلودگی را کنترل کرد تا از عوارض ناشناخته ای که ایجاد می کند حتی در نسل بعدی جلوگیری کرد.
همانطور که گفتم در مساله آلودگی هوا و کلا آلاینده ها باید مرجعی وجود داشته باشد و بالاترین مرجع برای آن فکری کند، اشتباه است اگر بخواهیم یک سازمان را مسئول یک کار کنیم، بلکه این مساله کاری گروهی است، کمااینکه مدل آن در کشور های غربی بوده است و آن ها این کار را انجام داده اند؛ و باید از این فضا که هر کس دیگری را مقصر بداند و متهم کند خارج شویم؛مردم و مسئولین با همدیگر اقدام به مدیریت کنترل آلاینده ها نمایند. اگر واقعا می خواهیم کار موثری انجام بدهیم، صورت نخواهد گرفت جز با هماهنگی بین ارگان های مسئول در سطح بالا. مدیریت آلاینده ها از کوچکترین تقسیمات کشوری روستا تا کلان شهرها تعریف و اجرا شود. در این خصوص باید روسای محترم هر سه قوه ورود کنند تا بحث مدیریت آلایندهها به سرانجام برسد.