کد خبر: ۳۶۳۹۴
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۸۴ - ۱۴:۴۷

مخملباف ؛ سینما گر بدون مرز

آفتاب‌‌نیوز : محسن مخملباف ، كارگردان سينماي ايران در پاسخ به پرسشي درباره اينکه او در جشنواره دوشنبه  تاجيکستان بحثي را مطرح کرده است به عنوان سينماگران بدون مرز . اينکه آيا خود را ازسينماگران بدون مرز مي داند، گفت : سينماگر بدون مرز چيز عجيب و غريبي نيست.اسمي است شبيه پزشکان بدون مرز. وقتي مي شود براي نجات زخمي شدگان يک جنگ، بدون در نظر گرفتن مليت پزشک و بيمار به مداوا پرداخت،چرا نتوان با عنوان فيلمساز بدون مرز به دردهاي عام بشري پرداخت؟

سينما از همان ابتداي پيدايش خود مرزهاي جغرافيايي را در هم شکست. برادران لومير فرانسوي بودند اما سينمايي را که سا ختند، تنهافرانسوي نماند و جهاني شد . امروزه تصور مردم کشورهاي مختلف بيش از اين که ناشي از مسافرت به کشورهمديگر بوده باشد، ناشي از تصاوير سينماست. هر کس کافي است ليست کشور هاي موجود در کره زمين را پيش روي بگذارد و از خود بپرسد در باره هر يک از ان کشور ها جز نام چه مي داند . ملت هايي که بيش از يک نام در باره آن ها مي دانيم ، عمدتا آنهايي هستند که از ايشان احتمالا فيلمي ديده ايم. ملل مختلف روح ملي همديگر را از وراي تصاوير سينماي مولف درک مي کنند.

وي افزود: بحث سينماگران بدون مرز از اين جا پيش مي ايد که عليرغم آن که در کره زمين بيش از دويست کشور و هزاران زبان و فرهنگ وجود دارد ، ولي سينماي غالب که نود در صد سالن هاي سينماي جهان را در اشغال خود در آورده است، سينماي هاليود است. تحت سيطره اقتصادي- تبليغاتي هاليود ، نه تنها سينماي هنري و مولف که حتي سينماي ملي بسياري از کشورها از بين رفته است و بسياري از ملل بي تصوير مانده اند.

مخملباف گفت: فيلمسازان ديگري هستند که به دليل سانسور از کشورشان مهاجرت کرده اند. اين فيلم سازان نمي توانند يکي دو دهه از عمرشان را در انتظار بنشينند تا مردان سانسور کشورشان سر عقل بيايند و بدانند که سانسور راه حل مسائل نيست.

وي افزود: اين فيلم سازان مي توانند در شرايط مناسب ديگري، آثار خود را خلق کنند.حتي اين آثار به مرور زمان به دست هموطنان اين فيلمسازان نيز خواهد رسيد. اما اگر ان ها در کشورشان بمانند، هيچ اثري را نمي توانند خلق کنند.

نکته ديگر مسئله نگاه است. در گذشته بسياري از مستشرقين که بيش تر از کشورهاي غربي بوده اند، به کشورهاي شرقي مي آمده اند و فيلم مستند يا فيلم سينمايي مي ساخته اند و يا کتاب مي نوشته اند.چرا اين حرکت از سوي شرق به غرب يااز خود شرق به شرق نباشد؟

کارگردان گبه، هنرپيشه ،عروسي خوبان و دو چشم بي سو ، گفت: اين بحث هم چنان مي تواند کمک کند به شکستن يک تابو که از نقد برخي از منتقدين يک سو نگر ايجاد شده است که هر فيلم سازي فقط لياقت دارد تا در کشور خودش فيلم بسازد. اگر اين تز درست مي بود و تارکوفسکي هم ان را پذيرفته بود شاهکاري چون نوستالژيا از يک فيلم ساز روسي در ايتاليا چگونه خلق مي شد؟ وآيا سينما از داشتن فيلم هاي کيشلوفسکي که اکثرا در مهاجرت ساخته شده، محروم نمي ماند و چارلي چاپلين و ... . 

فرد ديگري از او مي پرسد چرا ديگر در ايران فيلم نمي سازيد؟ايا ايران را ترک کرده ايد؟مخملباف در جواب مي گويد :زندگي ما معمو لا در حوالي لوکيشن فيلم هايمان جاري است.از زماني که شروع به نوشتن فيلمنامه مي کنيم در همان محلي که سوژه اتفاق مي افتد يا قرار است فيلم ساخته شود، زندگي مي کنيم ، تا شرايط سوژه فيلم را بهتردرک کنيم و به عبارتي سوژه را دروني کنيم.

وي افزود: تقريبا در مورد هر فيلم از زمان نوشتن فيلمنامه و دوران تدارک و فيلمبرداري حدود 6 ماه از عمر ما در کشوري صرف مي شود که قرار است فيلمي در ان متولشودد . اين يک نوع آوارگي هنري خود خواسته است ، براي پرهيز از سانسور و يا علاقه به ساختن سوژه هايي که در جايي غير از ايران اتفاق مي افتند. عمر کوتاه است و نمي توان مثلا يک دهه را به انتظار نشست و عمر را تلف کرد تا اوضاع براي فيلم سازي در کشور خودمان مناسب ترشود.

مخملباف در پاسخ به سوالي كه اگرقرار بود در کشوري اقامت بيشتري داشته باشيد کجا را ترجيح مي داديد؟ مي گويد در وهله اول ايران اما نه به هر قيمتي. من يک فيلم سازم ، چنانچه زيستن در ايران مساوي با فيلم نساختن باشد ، من بين ايران و فيلمسازي دومي را انتخاب مي کنم . البته به قول ناپلئون (هرگز نگو هرگز) من نمي خواهم بگويم که ديگر در ايران فيلم نخواهم ساخت، بلکه مي گويم واقعا هر کجا شرايط مناسبتري براي خلاقيت هنري فراهم باشد، من آنجا را ترجيح مي دهم. آن هم براي کار و نه زندگي. 

علاقه مند ديگري مي پرسد: مي خواهم فيلمساز شوم. قبل از آن بايد سينما را بياموزم. توصيه شما چيست ؟ مخملباف مي گويد :از بين آموزش در يک دانشکده سينمايي و يا ساختن فيلم با دوربين ديجيتال ما راه دوم را ترجيح مي دهيم، چرا که اين راه کوتاه تر و عملي تري است و چنانچه استعدادي در شما وجود داشته باشد زودتر معلوم مي شود. دانشکده هاي سينمايي بيشتر معرفت عمومي شما را نسبت به سينما بالا مي برند و کمتر به شکوفايي استعداد شما کمک مي کنند.

مخملباف در پاسخ به سوال يكي از علاقه مندان بازيگري مي گويد: فراموش نکنيد که تعداد علاقمندان به بازيگري در ايران آنقدر بالاست که توليدات سينمايي کره زمين نيز جوابگوي اين همه علاقه نيست. در کره زمين حد اکثر سالي سه هزار فيلم سينمايي ساخته مي شود و در ايران سالي حدود شصت تا هشتاد فيلم سينمايي. در حالي که تعداد علاقمندان به بازيگري در ايران ده ها هزار تخمين زده مي شود. ما هميشه نگران سرخوردگي علاقمنداني هستيم که در اين عدم تناسب عرضه و تقاضا شکست مي خورند. طبيعي است که اکثريت محروم مي مانند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین