آفتابنیوز : آنها كه مسائل نفتي ايران را از نزديك دنبال مي كردند، معتقد بودند كه به هر حال يك شبكه هزاردستاني، صنعت نفت كشور را در تيول خود گرفته است. كمپانيهاي خارجي هم متوجه اين قصه شده بودند و براي رسيدن به اهداف تجاري خود، بدون ديدن دم كدخدا، به دهكده نفت وارد نمي شدند. همين ذهنيت بود كه مردم را به احمدي نژاد اميدوار ساخت.
غالب كارشناسان نفتي معتقد بودند كه پروژه هاي ميلياردي نفت و پتروشمي و سازواره فروش نفت و واريز عوايد آن، در يك جعبه اسرارآميز، رتق و فتق مي شود. اگر مي خواستي بفهمي مثلاً در عسلويه چه مي گذرد، هر چه هم كه فراست ژورناليستي به خرج مي دادي، نمي توانستي از چيزي سر دربياوري. گفته مي شد كه از ديدگاه هزاردستان نفتي، هيچ ايراني اي، محرم نيست. امّا همان زمان مي توانستي در بولتنهاي كمپانيهاي گران جان نفتي، اطلاعات لازم را به دست بياوري! حتي اگر از امداد غيبي هم برخوردار مي شدي، نمي توانستي (و الان هم نمي تواني) بفهمي كه مثلاً صدها ميليارد عايدي صادرات قير، چگونه در اختيار دو شركت خصوصي قرار مي گيرد و چگونه دولت خاتمي صنعت قير كشور را به منوپلي رانت خواران داده است.
البته از اين مثالها زياد است. و احمدي نژاد دست روي نقطه حساسي گذاشته بود. اما بعدها معلوم شد كه اين، يك خواست استراتژيك نبوده و خود احمدي نژاد نيز به قدر كافي، فهم درستي از مافياي نفتي نداشته و بالطبع، عزم برچيدن بساط آنان را نيز ندارد. حتي برخي وزراي پيشنهادي او، خود ثروتمنداني بودند كه بر سر سفره آن عوايد هزاردستاني، نشسته بودند.
اكنون چندماهي است كه وزير تازه نفت، بر صندلي وزارت تكيه زده است. چنين القاء شد كه او در زير علم تيم انتصابات احمدي نژاد، قلع و قمع مافياي نفتي را در وزارت نفت آغاز خواهد كرد. خوشبختانه اكنون انتصابها به پايان رسيده و كاملاً مي توان معنايي را كه احمدي نژاد از مافياي نفتي در ذهن داشته، مشخص كرد: تيم انتصابات احمدي نژاد پس از يك رشته عمليات انقلابي و استشهادي، همه مسئولان قبلي نفت را از پست به پستي عالي تر، ارتقا بخشيد و تنها دو تن را از اريكه قدرت به زير كشيد (كه البته بدان معني است كه همين دو تن بودند كه سررشته مافياي نفتي را در دست داشتند): يكي مديرعامل شركت پخش و پالايش و ديگر مديرعامل شركت گاز!
اكنون در شرايطي اين دو تن، سردمدار مافياي نفتي از آب آمده اند كه حداقل در مورد مهندس آقايي - كه مديرعامل پخش و پالايش بوده - سوابق اخلاقي و مديريتي وي، در تمام سالهاي قبل و بعد از انقلاب پيش چشم همگان مفتوح است و ساده زيستي و تهيدستي اش از مال دنيا، زبان زد مديران كشور مي باشد.
اين رويداد، پازل تصويري كه احمدي نژاد از مافياي نفتي دارد را كامل كرد؛ پازلي كه با معرفي امثال محصولي آغاز شد و اكنون با حذف مهندس آقايي و ترفيع ديگران، به انتها رسيد. اكنون، اين پازل از شكاف عميقي حكايت مي كند که بين برداشت مردم و برداشت رئيس جمهور از مافياي نفتي وجود دارد.
با اين اوصاف آيا مي توان شعارهاي احمدي نژاد را در راستاي منافع راستين مردم ارزيابي كرد؟ وقتي او امثال محصولي را به همكاري فرا مي خواند و امثال آقايي را خلع يد مي نمايد، به راستي آيا جايي براي باور كردن حرفهايش، باقي مي گذارد؟ چه فايده اي دارد كه به هر كس و هر جا مي رسيم، دعاي فرج سر بدهيم امّا وقت عمل، چنين خالي از اخلاق، رفتار كنيم؟
در هرمزگان 180 هزار نامه از مردم دريافت شد كه رييس جمهور قول دادند به همه آنها رسيدگي كنند. اگر فرض كنيم كه رييس جمهور 10 نفر را مسوول پاسخ به نامه ها كرده اند و هر كدام در هر 12 دقيقه يك نامه را خوانده و پاسخ مناسب به آن ميدهد ميشو ساعتي 50 نامه و روزي حدود 500 نامه و لذا هر دو روز هزار نامه. بنابراين براي 180هزا نامه حدود 180 تا دو روز، يعني معادل يك سال وقت لازم است!
نتيجه اينكه براي هر سفر استاني جناب دكتر يك سال فقط زمان براي پاسخگويي به نامه ها و درخواست ها و ابراز احساسات مردم لازم است. از طرف ديگر جناب رييس جمهور چون تا كنون بيش از 4 سفر استاني انجام داده اند علي الظاهر مي بايست بقيه دوران باقيمانده از رياست جمهوري را صرف پاسخ به نامه هايي كه «قول» آنها را داده اند نمايند. بعيد نيست بقيه حرفها و قول هاي جناب دكتر هم از همين سنخ باشد ( به زبان جوان هاي امروزي «لاف» باشد)