آفتابنیوز : محبوبه بیات- غروب ششم مهرماه 1395 است. دومین روز از سلسله برنامه های خنیاگران سرزمین مادری با محوریت موسیقیشناسی لرستان، به میزبانی فرهنگسرای «ارسباران» برگزار میشود.
چند دقیقه ای به آغاز برنامه مانده. طبقه همکف فرهنگسرا غرق جمعیت است. اغلب با گویش محلی لری در حال گفتگو هستند. اساتید بزرگی چون «فریدون شهبازیان»، «درویشرضا منظمی»، «ایرج رحمانپور» به همراه دیگر مهمانان ویژه نیز حاضر هستند.
حضور کمنظیر مهمانان، گرمابخش فضای تالار است. امشب چه شوری در سر است که سالن، اینچنین جمعیتی را در خود جای داده است. شور را همیشه میتوان توصیف کرد اما فضای شورانگیز امشب را نه. امشب جریان نوای موسیقی را در رگهای مشتاقانی که بیتاب لحظههای ناب شدهاند، میتوان درک کرد. لبخندها و نگاههایشان سرشار از صمیمیت است انگار جانی دوباره به شهر بخشیدهاند.
سالن اجرا مملو از مهمانان است. عدهای هم ایستاده برنامه را دنبال میکنند. هنوز هم تعدادی بیرون منتظرند تا اجازه ورود پیدا کنند. چه غوغایی است امشب. هر کسی زمزمه میکند و زیر لب شعری به لهجه لری میخواند. صداهای دلنشینی به گوشی میرسد.
به اطراف نگاه می کنم انگار همه جا سوژه است. عکاسان هر لحظه را بدون معطلی ثبت میکنند. تمام آنچه که احساس می کنم لطافت موسیقی است و شور زندگی. امشب حرف تازه ای از موسیقی به گوش میرسد. حرفی از جنس خنیاگران سرزمین مادری.
امشب همه چیز از همین آغاز متفاوت است. مجری برنامه سلام را با قطعه آوازی دلفریب تقدیم حضار میکند و ضمن خوشامدگویی به مهمانان، برنامهها را معرفی و از سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، دکتر سلیمانی رییس فرهنگسرای ارسباران و نیز دکتر بردیا صدرنوری مدیر "موسسه فرهنگی هنری راد نو اندیش" برای حمایت از برگزاری چنین برنامههایی تقدیر و تشکر میکند.
برنامه با دونوازی سرنا و دهل استادان احسان عبدیپور و امیر عبدیپور شروع و قفل پنجره نگاه مخاطبان، با صدای سرنا شکسته میشود و ضرب آهنگهای دهل، باریدن میگیرد.
سپس تک نوازی تنبور استاد سلیمان میری را گوش میدهیم. نوازنده تنبور در آینه چشمها، ماهور میزند و در دلها شور به پا می کند. لمس لحظهها در لابهلای نواختن پنجه های او، تمثیل ملودی رقص باد است که آتشی سبز بر اذهان مینشاند.
در ادامه، دونوازی کمانچه و تمبک استاد حسن سالم و بابک پیمانی، هر چه اوج می گیرد انگار با قواعد موسیقی، زیرکانه بازی می کند. رقص شیطانی آرشه بر کمانچه، بر دل سور میزند و شور میآفریند. همه دیدهها بر رقص دستان او چیره میشود.
گوش دادن نه، سراپا گوش هم نه، مدهوش شدن میباید تا وصف لحظه ای از این خنیاگری در تار و پود عقل و دل بگنجد. زمان هم از نوای موسیقی خنیاگر خطه لرستان مسحور است. چه زیبا لحظاتی امشب ثبت میشود از هجوم موسیقی...
محو شعف میهمان ها میشوم. صدای موسیقی محلی، قلب آنها را تسخیر میکند و تمام وجودشان سرشار از کف زدنهای ممتد برای دوری از سکوت روزمرهگی لحظههایشان میشود. روشنی چشمها فضای سالن را لبریز از عشق به هم نوع خود میکند و صدای دستهاست که حس دوست داشتن را به نوازندگان هدیه میدهد و میگوید دست مریزاد ...
برنامه با تجلیل از محمد میرزاوندی و مرحوم عیسی سپهوند و همچنین ایرج رحمانپور و درویشرضا منظمی ادامه مییابد. تقدیر از بزرگان موسیقی همواره قوت قلبی است برای این عزیزان، تا باور بدارند هنوز هم قدردان زحمات بی شائبه آنها در زنده نگهداشتن فرهنگ و هنر اصیل ایرانی هستیم.
فریدون شهبازیان نیز، طی سخنانی به تشریح جایگاه موسیقی محلی میپردازد.
فضای سالن بار دیگر با شنیدن صدای ایرج رحمانپور و همراهی فرشاد سیفی نوازنده کمانچه و شهاب خاکسار نوازنده تنبک به اوج میرسد. از صدا تا نوا و از شوق تا عشق گوش سپردن را به مخاطبین القا میکند. آهنگ موسیقی در صدای استاد بارش میگیرد و زیبای سرودن را در این سرزمین بیدار میکند.
«هیچ نمیدانم که هنگام تصنیف موسیقی، درون بدنم بودم یا خارج از آن. خدا میداند». ( فریدريش هندل)
برنامه به پایان میرسد ولی خنیاگری صداهای ماندگار در قلب دوستداران موسیقی پابرجا میماند.
هم برنامه بسیار خوبی بود هم خیلی خوب توصیف شده
از عشق فقط عشق برآید .زیبایی و حلاوتی که در آن مجلس بود در تک تک کلمات نویسنده و از نوک قلمش به خواننده به قدری زیبا منتقل شد که بی اختیار حسرت نبودن در مجلس به جانم نشست. گرمای عشق و زیبایی هنر به قدری حرارت بخش است که از فرسنگها دورتر و روزها برونتر همچنان جان های طالب را گرما بخش است ، آنهم زمانی که اینچنین زیبا و به شایستگی نقل گردد.
به مردم سرزمینم افتخار میکنم که با هنر محلی خود شادی را به دیگران هدیه میدهند.
جلوه دادن هنرهای محلی کار بسیار بجایی ست. خدا قوت به همه دست اندرکاران