آفتابنیوز : بیست و سومین جلسه سخنرانی علمی ماهانه موسسه گفتوگوی ادیان با سخنرانی
دکتر حسين هوشنگی، استاد دانشگاه امام صادق، با عنوان
«مدلولهای دینشناختی نظریه تأویل» برگزار شد.
دکتر هوشنگی در ابتدا به طرح ادعای خود پرداخت و گفت: ادعایی که در این بحث دنبال خواهیم کرد، این است که تأویل در باب همه ادیان مطرح میشود؛ در باب ادیان سامی (اسلام، مسیحیت و یهودیت) که موضوع کاملا روشن است، زیرا ادیانی متنمحورند، و هر جا که تأویل باشد، به نوعی عبور از ظاهر به عمق است؛ چنان که معنای لغوی تأویل هم نشانگر آن است.
اما در ادیانی مانند بودیسم، تائویسم و هندویسم هم تأویل داریم، حتی ادیان بدوی مانند شمنیزم یا ادیانی که در آن توتمپرستی رواج دارد، هر چند متنی وجود ندارد، شاهد تأویل هستیم، زیرا شعائری که در آن وجود دارد، شعائر نمادینی است حاکی از حقیقت دیگری که آن اصل است. به طور کلی در روحیه دینی و فضای دینی فردی هم تأویل در برخورد با جهان و پدیدههای آن وجود دارد.
وی افزود: آن چه مسلم است، در سنتهای عرفانی، فلسفی و کلامی ادیان متنمحور ناگزیر با تأویل مواجهیم که این تأویل به ۲ منظور صورت میگیرد: رفع تعارض ظاهری میان معلومات فلسفی و کلامی و یا تجارب عرفانیای که برای فرد حاصل شده با ظواهر نصوص که بیشتر در فلسفه و کلام رخ میدهد و دیگر دستیابی به معنای عمیقتری از ادیان.
وی افزود: اگر نگاهی تاریخی به این مسئله بیندازیم، میبینیم از نیمه دوم قرن اول هجری، یعنی در عصر تابعیین تأویل آغاز میشود. در برخی آیات میبینیم از معنای ظاهری عبور میکنند، چون احساس میکنند به دلایلی قابل پذیرش نیست، اما از قرن دوم که مواجهه با میراث یونان پیش میآید و به دنبال آن کلام و فلسفه پیدا میشود، مبانی کلامی متکلم یا فیلسوف با ظواهر آیات برخورد پیدا میکند و از همین جا تأویل پدید میآید. و متکلمان که بیشتر از فیلسوفان به نص توجه داشتند، از طریق مجاز و متشابه به تئوریزه کردن تأویل پرداختند و مدعی شدند دلالت کلام الهی مسبوق، منوط و مشروط به اصول عقلیای است که ما یافتیم و آن عبارت است از توحید و افعال الهی؛ اینها قرینههای عقلی است که در کلام خدا وجود دارد و به ما نشان میدهد که منظور خدا چه بوده، لذا هر چه با این اصول عقلی منافات دارد، اساسا مراد خداوند نبوده است.
دکتر هوشنگی گفت: عارف هم مانند فیلسوف در یک تجربه فرادینی مقاماتی را طی کرده و وقتی با آیات مقدس دینی مواجه میشود، اشاراتی را در آنها مییابد که به دنبال معانی عمیقتری از آن میگردد که لزوما منافاتی هم با معنای ظاهری آن ندارد. این نوع برخورد در تمام ادیان وجود دارد. پس تأویل در همه ادیان پدیدهای شامل، همهگیر و فراگیر است.
این استاد فلسفه سپس مدعی شد تأویل به متکلمان، فیلسوفان و عارفان اختصاص ندارد؛ همه تأویل میکنند، حتی آن فرد "ظاهری" که مدعی است مخالف تأویل است و در همه آیات تأویل میشود، نه در آنجایی که تعارضی هست و نه در آنجایی که میخواهیم معنای عمیقتری را کشف و استیاد کنیم. این مسئلهای است که در هرمنوتیک بسیار مورد توجه است. هرمنوتیک علمی است که به فهم میپردازد. از قرن ۱۷ و ۱۸، دو مسئله که برای انسان سنتی بدیهی بود، به مسئله نظری چالش برانگیزی تبدیل شد؛ یکی مسئله شناخت و دیگری فهم. به دلیل شکاکیتها، تنوع آرا و اختلاف فهمهایی که پیدا شد، و انسان در دوره مدرن از بالا به این اختلاف فهمها نگاه کرد و به صورت تاریخی به آن نظر کرد، فهم برایش به یک مسئله تبدیل شد و از همین جا دانش هرمنوتیک شکل گرفت که معنایی برای متن قائل نیست. اما گرایش پوزیتیو هرمنوتیک معنا برای متن قائل است و میگوید باید تلاش کنیم به معنایی که مورد نظر گوینده و نویسنده است، برسیم، اما هیچ گاه نمیتوانیم ادعای حصول و نیل به آن را بکنیم، زیرا هر کس متناسب با مسبوقات، معلومات، موقعیت تاریخی و افق فکریاش به فهمی از متن میرسد. اگر این مبنا پذیرفته شود، دیگر نمیتوانیم ادعا کنیم که تأویل در برخی موارد و در برخی از افراد رخ میدهد، بلکه هر فهمی تأویل است و در این صورت تأویل فراگیر میشود.
دکتر هوشنگی ادامه داد: پیروان هرمنوتیک میگویند مخالفان تأویل که اهل ظاهر هستند، مانند حنبلیها و محدثین هم تأویل دارند و تفاوت آنها با یک فیلسوف در این است که مبانیای که در تأویل یک فیلسوف دخالت دارد، منقح و خودآگاه و اندیشیده شده و سنجیده است، اما تأویل اهل ظاهر نامنقح و ناخودآگاه است.
وی سپس ضمن ارائه مثالهایی از سنت اسلامی، دلایلی را که میشود به طور عام برای تأویل اقامه کرد، مطرح کرد، از جمله دلیل پسینی و تاریخی، جاودانه بودن و... و ادامه داد: وقتی به آنچه اتفاق افتاده نگاه میکنیم، میبینیم مثلا در همین سنت اسلامی صدها و بلکه هزاران تفسیر نوشته شده. در این تفاسیر اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. اگر بنا به ادعای برخی سنتگرایان و ظاهرگرایان عموم آیات نص هستند و معنای تحتاللفظی روشنی دارند، چگونه این اختلاف نظرها پیش آمده است؛ اختلاف نظرهایی که رسما پذیرفته شدهاند. این نشان دهنده این واقعیت است که مولف در این میان سهمی دارد و ذهنیات، توقعات، موقعیت تاریخی و فرهنگی، احساسات و عواطف و تلقینات و تعصبات او همه در این امر دخیل هستند.
وی در بخش دوم سخنان خود به بحث نسبت و ارتباط گفتوگو و تأویل پرداخت و گفت: به نظر میرسد تأویل میتواند موانعی را که بر سر راه گفتوگو وجود دارد، از میان بردارد، زیرا گفتوگو در فضایی شکل میگیرد که دو طرف قدر مشترکی میان یکدیگر داشته باشند تا با اتکا به آن با یکدیگر گفتوگو کنند. با تمسک به ظواهر دین و تصب ورزیدن به معنای ظاهری دین وارد حیطهای میشویم که مشترکات حداقل خواهد بود.
استاد فلسفه دانشگاه امام صادق در پایان گفت: تأویل ابزاری است که به ما این امکان را میدهد که از ظاهر فراتر رویم و در اخلاق، فلسفه و کلام به ساحتی برسیم که فضای گفتوگو و تعامل مهیاست. اساسا در سطح ظاهر ادیان، جنبههای محلی و عرضی بسیار برجستهتر است و اگر بخواهیم در سطح ظاهری دین بمانیم، گرفتار جنبههای local و محلی دین میشویم و از جنبههای universal عام، جهانی و فراگیر آن بازمیمانیم و گفتوگو در جنبههای جهانی صورت میگیرد که ما با تأویل به آن راه پیدا میکنیم.
مرجع: سایت اینترنتی «موسسه گفتوگوی ادیان»