کد خبر: ۴۷۸۱۶
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۳۸۵ - ۱۳:۴۵
گزارش سخنراني اسلامي ندوشن درباره عشق و عقل:

ستايش ديوانگي؛جست‌وجوي رهايي

آفتاب‌‌نیوز : اسلامي‌ ندوشن در اين جلسه به تعريف تفکر مادي و تفكر اشراقي و تبيين جايگاه اين دو در زندگي پرداخت: «گذران زندگي به خصوص در مسائل مادي بدون كمك عقل امكان پذير نيست. 

اما از طرفي چون انسان نمي‌تواند پاي‌بند قاعده‌ی كلي زندگي بماند و وابستگي‌ها و پاي‌بندي‌هاي زندگي اجتماعي و جسماني را كافي نمي‌داند و مي‌خواهد فراتر رود و پرش فكري داشته باشد در مواردي محدوديت‌ عقلاني را كنار مي‌گذارد . هر دو گونه‌ي اين تفكرات جزو ذات و طبيعت انساني است. اما بايد بين انديشه‌ى عقلاني و انديشه‌ى احساسي توازن برقرار شود. البته تاريخ تمدن بشر سراغ ندارد كه جامعه‌اي به خط تعادلي آرماني رسيده باشد . 

ملت‌هايي هستند كه بيشتر تفكر عقلاني و منطقي دارند. ملت‌هايي هم بر عكس اين حالت هستند. ملت‌هاي عقلاني به سمت فسلفه و تكنيك و علم حركت كرده‌اند ، مثل يونان قديم و كشورهاي غربي. ملت‌هاي مشرق زمين مثل ايران و هندوستان و در كل ، سرزمين‌هاي آسياي ميانه به تفكر اشراقي گرايش داشته‌اند. 

البته در دوره‌هاي مختلف ، اين امر دست خوش تغييراتي شده چون تابع جريان‌ها و اقليم و جغرافيا و حوادث تاريخي بوده است. ملت‌هايي كه در معرض حوادث قرار مي‌گيرند و نمي‌توانند استقلال پيدا كنند بيشتر در معرض فكر اشراقي هستند. »
اسلامي‌ندوشن، عشق را چنين شرح داد: «عشق يعني اوج فكر احساسي . 

قدما‌ الهه‌ي عشق را كور حساب مي‌كردند يعني تابع منطق خاص و محدوديت نيست و خود را جلو مي‌كشاند. عشق هم به رابطه‌ى دو انسان محدود نمانده است و به عوالم ديگري كشيده شده و كل كائنات را در برگرفته است. علت رويكرد به اين مسئله اين بوده كه بشر از اين‌كه فكر عقلاني نمي‌تواند گره‌هاي زندگي او را باز كند خسته مي‌شده است.»
 
وي در ادامه‌ى سخنان‌اش به بخش‌هايي از كتاب « مدح ديوانگي » اثر اراسموس اشاره كرد و گفت:« عقل در ادبيات فارسي تقسيم مي‌شود و هر عقلي محكوم نيست، بلكه عقلي كه در جامعه سامان ناقص اجتماعي ايجاد مي‌كند گناه‌كار است. عقل مي‌تواند هم طريق رهايي نشان دهد و هم طريق گمراهي. به همين علت در ايران پيش از اسلام به جاي عقل كه واژه‌اي عربي است از واژه‌ي خرد استفاده مي‌كردند كه محكوم نيست. عقل يعني جلوگيرنده ، خرد همان هدف را تعقيب مي‌كند اما راه بشر را روشن مي‌كند. 

در ادبيات فارسي براي خرد محكوميتي عنوان نشده است. موضوع عقل و عشق اين است : عارفان در مقابل عقل ، عشق گذاشته‌اند ـ عشق يعني نيروي جهنده‌ي حيات كه زندگي را سر پا نگه مي‌دارد ـ عشق را نيروي كائناتي حساب مي‌كردند كه در زندگي بشر و غير بشر جريان دارد.

 معتقد بودند به كمك عشق كه ايثار مطلق توصيه مي‌كند، مي‌توان مجموع پاي‌بندي‌هايي كه زندگي را محدود مي‌كند و باعث تسلط عده‌اي بر ديگران مي‌شود را زدود و خود خواهي‌هاي بشري را دشمن عشق ميدانستند.» 

محمدعلي اسلامي‌ندوشن ، سخنان خود را اين چنين پايان داد:
«ستايش ديوانگي در جستجوي آزادي و رهايي از قيود بوده ، چون نتيجه‌ى اين قيود تسلط عده‌اي بر ديگران بوده است. مسئله‌ى خلوص هم مطرح بوده چون جامعه از ريا و تزوير رنج مي‌برده است. محكوميت عقل به آن معنا نيست كه بشود تمام مسائل را از طريق عشق حل كرد. بايد با يك راه حل عملي تعادل ايجاد كرد. » 

پرسش و پاسخ ميان شركت‌كنندگان و اسلامي‌ندوشن ، بخش پایانی اين جلسه بود. اسلامي ندوشن دراين جلسه نقش جنگ را درتخريب تمدن هاي بزرگي چون سومر،آشور،بابل را نقل خواهد كرد واز به وجودآمدن تحولات اجتماعي پس از جنگ سخن خواهد راند. اين جلسه طبق روال جلسات گذشته ازساعت 30/17الي 20 برقرارخواهد بود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین