آفتابنیوز : وي تاکيد کرد: به منظور برقراري دموکراسي اقتصادي، فريت ها نبايد بين افراد خاص توزيع شود و فساد درون دولتي بايد حذف شود. وي با مثبت ارزيابي کردن ديدگاه هاشمي رفسنجاني در ايجاد دموکراسي اقتصادي گفت: بهتر است ايشان راهکارهاي خود را در اين خصوص بيان دارند.
پژويان در پاسخ به اين سوال که با توجه به ارايه سياست تعديل اقتصادي در دوران رياست جمهوري ايشان تا چه حد مي توان به برقراري دموکراسي اقتصادي خوش بين بود گفت: سياست تعديل اقتصادي ايشان در همين راستا بوده است و حذف کنترل دولت، در جهت آزادسازي است لذا بنظرم هاشمي نيست که بايد از عهده برقراري دموکراسي اقتصادي برآيد بلکه اين گروه مشاوران هستند که بايد عزم اجرا را داشته باشند.
اين استاد دانشگاه گفت: بنظرم هاشمي فرد مقتدري است اما اينکه تا چه حد مي تواند از مشاورين، بهره مند شود نکته ديگري است چرا که قبلاً اينطور نبوده است اما اميدواريم اين دوره اين گونه باشد.
وي دموکراسي را عامل رشد دانست و گفت: رشد شامل حرکت مثبت همه متغيرهاي اقتصادي است و براي تحقق اين امر بايد کليه موانع و تبعيض ها نيز در بخش هاي مختلف بخصوص در مسير بخش خصوصي برداشته شود. ضمن اينکه دولت کوچک شده و نظام مالياتي و اعتباري و قانون کار اصلاح شود.
وي تاکيد کرد اين مسير بايد گام به گام پيش رود البته با توجه به وجود تبعيضات فراوان در کشور و فساد همه گير، کاري بس دشوار مي باشد اما اگر کسي بطور جدي عزم کند و از تخصص کافي نيز برخوردار باشد مي توان از نتايج آن بهره مند شد.
هنگامه عجيبي است، گويا خبري در راه است نميدانم شهر، كوي و برزن چهرهاي ديگر به خود گرفتهاست هزاران پوستر رنگي قيمتي، عكس و تراكت، دهها سخنراني راديويي و تلويزيوني مردم را به حضوريپرشور براي انتخابي ديگر دعوت ميكنند... در اين ميان ناظر بيخبر از همه جا وقتي كه براي اولين بار گفتگويشبكه 2 سيما را نظاره ميكند كه در آن جمعي كارشناس با مردم سخن ميگويند (فرض را بر اين نهادهايم كهمخاطب با چهره مجري خوب برنامه و ديگر شركت كنندگان آشنايي ندارد). تنها ميبيند و ميشنود. جمعي درميزگردي با زبان پارسي شيوا گفتگو ميكنند... از فاصله طبقاتي، فساد و بيكاري، تورم و پارتيبازي، سياهي وتباهي و... شكوه و ناله دارند. شنونده از خود ميپرسد چه خبر است مگر نميگويند اينجا كشور امامزمان(عج) است و نمايندگان مجلس كسانياند كه در شب قدر مهر تأييد خوردهاند؟!! مگر اينجا كشور شهدا،امام شهدا خميني كبير، جانبازان و حماسهسازان دفاع مقدس نيست؟ نكند اينجا ايران نيست و مخاطب دلرميده ره گم نموده است. خدايا پناه بر تو هدايتم كن... .
آقايان محترم، كانديداهاي معزز رياست جمهوري، مديران باسابقه كشور، به عنوان يك شهروند پرسشياز محضر شما دارم راستي چه شده است كه نمايندگان محترم شما اين چنين بيمحابا براي كسب آراء، سخنميگويند. برخي از ايشان از ادبياتي سود ميبرند كه اگر كسي مقيم اين ديار نباشد با شنيدن اين مسائل برايلحظهاي چنين ميپندارد كه گويا فرشتگاني معصوم از سراي ديگر براي نجات اين مرز و بوم مأموريتي الهييافتهاند تا مردم گرفتار در فقر و بدبختي را كه همراه با انباشتي از بياعتمادي به مسئولان نظام است نجاتدهند. سروران عزيز مگر شما (تاكيد ميكنم خودتان) همه در اين كشور وزير، وكيل، و امير نبودهايد؟ كدامينفرد از شما حضرات محترم ناآزمودهاي هستيد كه براي اولين بار با مردم سخن ميگوييد؟ شگفتا مگرخردجمعي ميپذيرد كه در كار همگاني هر مذمتي كه هست به عهده رئيس ديروز و رقيب امروز و هر منقبتيكه يافت ميگردد براي طرف مقابل باشد. آنگاه كه سخن از پيشرفت علمي و توسعه فنآوري و رشدشاخصههاي علمي به ميان ميآيد آنرا محصولي از دوران مديريت علمي و صدارت خود بر وزارت ميدانيم و ليكن گويا به طور كلي يادمان رفته است كه چگونه به مانند دژي محكم و سد سكندر در مقابل دانشگاه آزادايستادگي ميشد، دانشگاهي كه با سرمايه مردم و تلاش دلسوزان امروز نقش بسيار تعيينكنندهاي دررقابتهاي علمي كشور و بينالمللي پيدا كرده است، دانشگاهي كه با قريب 20 هزار عضو هيأت علمي وميليونها دانشجوي فارغالتحصيل و شاغل و تاسيس دهها مركز تحقيقاتي و پزشكي و ايجاد دهها هزار شغلمستقيم و غيرمستقيم جزو سرمايههاي بزرگ كشور است. چه منطقى به ما اجازه مىدهد كه در يك كار جمعى توفيقات را از آن خود و كاستيها را بهعهده رقيب بگذاريم. آنجا كه سخن از توسعه و گسترش كمي و كيفي شبكههاي راديويي و تلويزيوني، منطقهاي، ملي و بينالمللي است واز آن به عنوان سند مديريت علمي ياد ميگردد كه اين چنين هم هست، گويا بنا نيست يادآوري گردد كه قبل ازپيروزي انقلاب اسلامي تنها يك شبكه محدود تلويزيوني وجود داشت كه تنها چند ساعت آن هم در چندشهر بزرگ برنامه پخش ميكرد چه كسي ميتواند منكر اين حقيقت روشن گردد كه اين توسعه كمي و كيفيمرهون سياستهاي دولتهاي پس از جنگ است.
شگفتا افرادي كه در اوج تنگناهاي كشور، به پشتوانه رانتهاي اختصاصي در خارج از كشور دكتري ميگرفتندو به شهادت تاريخ قدرت اداره يك روزنامه را نداشته و مدعي تشكيل دولت پاك گرديدند و با عدم اقبالعمومي مواجه گشتند، هرچند بعدها به يمن نظارت استصوابي بر حساسترين مركز تصميمگيري تكيه زدند وفرماندهي اقتصاد دستوري را در اختيار گرفتند هماينان كه از هر فرصتي براي هجمه به دولت سازندگيكوتاهي نميكنند و با تهديد به كانديداتوري مشروط مدتي خبرساز روزنامهها و جرايد گرديدند و پس از آنكهبه درستي پيام نظرسنجيها را گرفتند و دريافتند كه تجربه دوبار رأي نياوردن براى ايشان كافي است كه در صورت تاييد شوراي نگهبان، شوري مواجه با اين پرسش جدي گردد كه چرا كساني كه دوبار وقت دولت و ملت را باهزينههاي بسيار سنگين گرفتهاند و مهر عملي عدم تاييد را از سوي مردم بر پيشاني دارند بايد براي بار سومتاييد گردند؟ و در نتيجه وقت كشور و مردم گرفته شود و بر همين اساس در اقدامي ارزشي!! حتي قوم وخويشي و پسرخالگي را پاس نداشتند و اين بار به جاي صدرات دولت پاك، وزارت و مساعدت دولت خوببرازنده ايراني را در دستور كار قرار دادند و با چهرهاي تحولخواه، تمام ناكاميها را يكجا به نام ديگران ثبتكردند و كار را تا به آنجا پيش بردند كه همفكران ايشان از تريبون مقدس مجلس حرمت و ادب انساني را كهجزو كمترين وظايف هر مسلمان متعهدي است به فراموشي سپردند و تنها شخصيتي را كه در طول حيات امامهيچگونه عتاب و تركشي از سوي آن ماندگار دوران دريافت نكرده بود، مورد توهين و استهزا قرار دادند.
دريغ دارم از مكتوب سياسي سرگشاده يكي از كانديداهاي محترم يادي نكنم. راقم معزز به داعيه شفافسازي براي تصميمگيري مردم، رقيب خويش را در كاستيها و بسترسازي براي كم رنگ كردن ارزشها... مقصر ميپندارد ليكن پرسش اين است كه سالهاي متمادي جزو مديران ارشد نظام بودن و هماكنون عضويتدر يكي از مؤثرترين مراكز مشورتدهي و تصميمگيري كافي نيست كه همه با هم در غرامت و غنيمت با يكديگرشريك باشند و چرا بايد تمامي كاستيها در پرونده رقيب ثبت گردد و از همه مهمتر اگر رقيب در كاستيها نقش داشته است كه در حجم گسترده اجراء و سياستگذاري امري اجتنابناپذير مينمايد، چرا نبايد نقشاساسي و بيبديل او در حساسترين فرازهاي تاريخي كشور توسط ياران ديرين و همسنگران قديمي واگونگردد تا خوانندگان و شنوندگان به ملاحظه آن ما را به عدل و انصاف ستايش كنند. آيا غير از اين است كه در جريان طوفانصحرا (جنگ آمريكا عليه عراق) كه بجد ميتوان گفت اگر درايت توأم با مديريت عالي رئيس دولت سازندگينبود كساني كه فريب انقلابيگري صدام خونخوار را خورده بودند و در مجلس فرياد ميزدند صدام خالدبنوليد است (ايشان امروز به عنوان مساعد و رئيس ستاد دولت مقتدر ايفاء نقش ميكنند) مردم ما را در گام آتش ودرياي خون ديگري غوطهور ميساختند. به جد در حيرتم و قصه غريبي كه در روزگار ما كمتر نمونهاى مىتوان براى آن يافت مىتوان و آن اينكه دولت سازندگي نه تنها مورد بيمهري چپ مدرن و چپ سنتي است، بلكه افراطيون راست مدرن هم گويا بنا دارنددر اين مسابقه گوي سبقت را از ديگران بربايند. اينان با سپر دفاع از ارزشها به ستيز با كسى برخاستهاند كه امام(ره) براى سلامت او نذر و صدقه قرار مىداد. شخصيتي كه تمام هستي او مايه انقلاب گرديده است. راستي چه عامليطيفهاي سياسي متضاد را به هم پيوند زده است و در جدالي آشتيناپذير با هاشمي قرار داده است؟ نگارندهترديدي ندارد آنچه كه جريانهاي سياسي كاملا متضاد سياسي را در تخريب آقاي هاشمي همسو نموده است، بدون ترديد افراطيگري عناصر تندرو است. امروز با گذشت بيش از دو دهه پرالتهاب از انقلاب اسلامي هاشمي به عنواننماد اعتدال و خردورزي در حوزه اجراء و سياست نامبردار گشته است و اين همان چيزي است كه افراطيونآن را برنميتابند. اين مقال بحث و گفتگوي فراوان دارد كه بايد به طور مستقل پيگيري شود. در هر صورت سروران عزير كه تنها خود را متولى ارزشها و سلف صالح مىدانيد، خود مىدانيد كه شهروندان تهراني و كساني كه به عاصمه مملكت اسلامي آمد و شد دارند با اندك باد و باران شديد چنان دچار آشفتگي ميشوند كه زندگي روزمره ايشان مختل ميگردد و آنگاه كه رئيسجمهور به عنوان عاليترين مقام اجرايي از اين بابت اظهار نگراني و از طرف شما عذرخواهي كرد، شما آنچنان بيقراري و بيتابي نموديد كه نه تنها ملاحظه حرمت افكار داخلي كشور را نكرديد بلكه با تاسف فراوان انعكاسي گسترده در آن سوي مرزها يافت كه در اين كشور رئيس جمهور با 22 ميليون رأي حتيحق انتقاد به زيرمجموعه دولت را هم ندارد.
آري هماينان با سهولت و راحتي بر اقدامات بزرگي كه در دوران سازندگي در تهران انجام گرفته است، چشم فروبستهاند. چه كسي است كه نداند هماكنون همهروزه صدها هزار مسافر با آرامشى توام با غرور ملي با مترو از جنوب به شمال و غرب جابهجا ميشوند. نميدانم عصر هرمنوتيك و فرمانهاي جهشي است عصريكه در آن هر چيزي قابل تفسير است، شايد مترو تهران هم در دوران آبادگران ساخته شده است!! و اساسا چه فرقي ميكند مگر ما بر سر واژهها نزاع داريم ميتوان به جاي سازندگي، آبادگري گذاشت زيرا در هر صورتمترو محصول آبادگري است. و در همين راستا آنجا كه سخن از مديريت عالي نظامي براي سامان بخشي بهامور شهري ميان ميآيد و از همه مهمتر آنگاه كه دفتر دفاع مقدس و فرماندهي جنگ در سطوح مختلفگشوده ميشود، جنگي كه هر ايراني غيور احساس وظيفه ميكند در مقابل فداكاري و رشادت دليرمردان آنسر تعظيم فرود آورد، پرسش اين است كه انصاف كجاست؟ چرا نميگوييم در اين برگ زرين تاريخ ايران، آنكس كهبيش از ديگران نقشآفريني كرد فرماندهي عالي جنگ بود، شخصيتي كه با اختيارات تام از سوي امام وشوراي عالي دفاع با تدبير جمعي توانست ختم جنگ را اعلام و بستر سازندگي را فراهم آورد. آيا به ياد نداريمكه بعد از جنگ كه تعدادي از استانهاي مهم و زرخيز كشور سوخته بود و تمام زيرساختهاي كشور ويران گرديده بود و خزانه دولت تهي و... نفت به قيمت 7 دلار بود يعني به اندازه دستمزد استخراج آن، آيا فراموش نمودهايمكه دولت پس از جنگ دولت بحران است و كسي حاضر نميشود مسئوليت آن را بپذيرد ليكن هاشمي باقدرت بالاي ريسكپذيري و شجاعت، كشور سوخته بعد از جنگ را تحويل گرفت و با تلاش و كوشش امور رابه روال عادي برگردانيد.
و در نهايت اين روزها همه شادمانه، راهيابي افتخارآميز تيم ملي را به جام جهاني به يكديگر تبريك، وكانديداهاي محترم نيز در برنامه «يك دقيقه با هر كانديدا» به مردم تبريك گفتند و خويش را در شهد شهرينپيروزي افتخارآفرينان كشور سهيم دانستند اما فراموش نكنيم چنانكه متخصصان فن ميگويند صعود به جامجهاني امري يك شبه و بلكه يكساله نيست بلكه پايههاي توسعه ورزش خواه قهرماني و خواه همگاني در دولتهايپيشين طراحي گرديده است، فراموش نميكنم در سفري كه آقاي هاشمي بعد از پذيرش قطعنامه به قم داشتند درروزگاري كه سخن از ورزش با واكنشهاي تند روبهرو ميگرديد در جمع روحانيون فيضيه آقاي هاشمي گفت مابايد براي حضور در ميادين ورزشى بزرگ و المپيك برنامه داشته باشيم. چه اشكالي دارد يكبار هم كه شده به حافظه خودتان مراجعهكنيد (شايد من اشتباه كنم) تا ببينيد آيا سخني خواهيد يافت يا خواهيد شنيد كه اين افتخار آفرينيها درصحنههاي ورزشي را مرهون سياستهاي دولتهاى گذشته براي توسعه ورزش بداند كه امروز ما شاهد ثمردهي آن هستيم، منتظر بمانيد.
كانديداهاي محترم كه همه شما سرمايههاي افتخارآميز كشور هستيد وهريك به اندازه توان خويش سهمي درمديريت كشور داشتهايد بياييد و براساس فرمان الهي قبل از هر چيزي «رحماء بينهم» باشيد زيرا اگر كسي برايرسيدن به قدرت اولين اصول اسلامي را كه مدارا با مخالف و تعامل سازنده با همگان است از ياد ببرد ديگرنميتواند مصداق «ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت» باشد. بدون ترديد نخستين گام براي اعتلاي كشور وارتقاي ملت و دولت در گرو رهايي از خود و پيوستن به فرامين الهى است. پيروز واقعي كسي است كه انديشهاي جز خدمت به ديگران و پيشرفت كشور نداشته باشد و برترين فرمان الهي به ما كه امت وسط نام گرفتهايمرعايت عدل، انصاف و پاسداري از اعتدال و خردورزي است. استادان به ما آموختهاند كه شيخ اعظم انصاريكه خدايش رحمت كناد هميشه ميگفت هرچند ادله استنباط حكم شرعي، چهار تا (قرآن، سنت، عقل واجماع) است لكن انصاف، مدار و پرگار هر كاري است.
دكتر محمد ذبيحي
عضو هيأت علمي دانشگاه قم
19/3/84