آفتابنیوز : هاتف جلیلزاده*- «به وقت شام» ساختۀ ابراهیم حاتمیکیا، بحثبرانگیزترین، فیلم سی و ششمین جشنواره فجر بود. انتقادها، حواشی، حرف و حدیثها و بحثهای فراوانی پیرامون این فیلم بود و هست. ذکر گفته ها و نوشتههای قبلی در این یادداشت نمیگنجد، اما در اینجا به دو نکته اشاره میکنیم که شالوده اصلی دنیای حاتمیکیا در به وقت شام و کل آثار سینمایی این سینماگر معاصر است. از دل این دو نکته، هم میتوان نقاط ضعف و هم نقاط قوت او را در فیلم جدید و کل آثار پر فراز و فرودش دید.
یک: حاتمیکیای دراماتیک و دیالوگنویس، با متنهای گرم، حسی، شاعرانه و روایتهای پرسوز از جنگ و پیامدهای بعدیاش بر جامعه!
بیشک او در به وقت شام این جنبه حرفهای کارش را چندان با خود همراه نساخته است. بافت اثر به لحاظ حسی و شاعرانه، دیالوگهای برشی و برقآسای تأثیرگذار و در مواقعی پرسوزوگدازِ او، در این اثر با نوساناتی همراه است. به همین دلیل برخی از منتقدان اثر او را نه شاعرانه، بلکه شعاری دانستهاند. پرواضح است که به وقت شام از لحاظ متنی با آژانس شیشهای، به رنگ ارغوان، ارتفاع پست و حتی «چ» قابل قیاس نیست. اگر چنین آثار خاطره انگیزی به لحاظ ویژگی های متنی، نمره 100 بگیرند، به وقت شام از لحاظ کیفیت دیالوگ نویسی، کنشهای بیانی و زبانی، نمره پنجاه و شاید هم پایین تر بگیرد.
در همین رابطه نباید از یک نکته مهم و حیاتی عبور کرد. آن نکته، حضور دو نسل در کنار هم در شخصیتپردازی قهرمانان داستان است که فیالمثل در آژانس شیشه ای هم هست؛ مثلاً شخصیت حاج کاظم (پرویز پرستویی) و عباس (حبیب رضایی)
حاتمیکیا در فیلم جدید خود (به وقت شام) این عامل را لحاظ کرده است. حتی نوع بافت شخصیتپردازی به هم نزدیکتر است. چراکه اینجا با پدر و پسری روبه رو هستیم که قهرمانان اصلی داستان هستند. داستان فیلم به پدر و پسری خلبان (یونس و علی) میپردازد که مأموریتشان پرواز با هواپیمایی در «تدمر» دمشق است و میخواهند با این پرواز مردم را از دست داعش نجات بدهند. اما در این مسیر با فراز و فرودهای داستانی مختلفی روبه رو میشوند.
اگر از نکته اول؛ متن و کنش های بیانی بگذریم، به ساختار میرسیم.
دو: زبان سینمایی حاتمیکیا در این اثر غیر قابل انکار است. طوری که شاید در فیلم به وقت شام از سکانسهای درخشانی همچون صحنه پایانی «بادیگارد»، یا سقوط هلی کوپتر در «چ» نیز گامی فراتر برود. او در فیلم به وقت شام به سوی استانداردهای رایج در یک اکشن ششدانگ و تمام عیار حرکت می کند. نحوه دکوپاژ فیلم، گردش دوربین و نوع نگاهش به چیدمان نماها و توالی پلان ها به برخی از اکشنهای حرفهای هالیوود پهلو میزند. از این رو نمیتوان تیغ تیز نقد را به سوی کل فیلم برد. چرا که حاتمیکیا به لحاظ کارنامه حرفهای گاهی متنگراست و گاهی هم تکنیکمحور! او در خیلی از موارد نشان داده عاشق یک زبان سینمایی است که جلوههای ویژه در آن درخششی بی سابقه داشته و تماشاگر را در صندلی سالن مبهوت کنند. از نظر نگارنده، این خیزهای حاتمیکیا برای دستیابی به یک زبان سینمایی تکنیکی، همواره زیبا و جذاب بوده است.
*عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران