آفتابنیوز : ماتیو استانارد سرمقاله نویس «سان فرانسیسکو کرونیکل» در این باره مینویسد: «در شرایطی که ریسک مواجهه نظامی با ایران و کره شمالی بسیار بسیار زیاد به نظر میرسد و تهدیدها و تحریمهای جامعه بینالمللی نیز تاکنون اثر مثبتی به همراه نداشته ظاهرا برای آمریکا راهی جز پذیرفتن این واقعیت که ایران و کره شمالی را با ظرفیتهای اتمیشان بپذیرد وجود ندارد. برای آمریکاییها این یک راهبرد نوظهور نیست، ایالات متحده مدت زمانی بیش از پنج دهه از همین دیپلماسی برای مواجهه با چین اتحاد جماهیر شوروی و چین کمونیست استفاده میکرد. مسیر مواجهه غیر مستقیم با این دو کشور هر چند طولانی و پرفراز و نشیب ولی در نهایت موفق و موثر بود چون امروز اتحاد جماهیر شوروی عملا وجود ندارد و چین نیز بیشتر یک رقیب اقتصادی است تا یک تهدید اتمی».
«سان فرانسیسکو کرونیکل» در ادامه آورده است: هرچند تفاوتهایی بین اتمسفر حاکم بر جنگ سرد و فضای کنونی جامعه جهانی وجود دارد ولی بازهم درسهای زیادی میتوان از آن سالها گرفت. «مارینا اتاوی» از کارگزاران ارشد بنیاد کارنگی در اینباره میگوید «افکار عمومی آمریکا هیچگاه به اندازه امروز برای یک تغییر سیاست اساسی در مقابل ایران آماده نبوده است. اکنون زمانی است که می توان از سیاست تغییر رژیم فاصله گرفت و ضمن گفتگو با ایران روشهای محدود سازی و بازداری را در مقابل برنامه اتمی این کشور به کار برد».
به نوشته ماتیو استانارد، پروفسور «اندرو باسویچ» استاد تاریخ و روابط بین الملل دانشگاه بوستون نیز معتقد است اگر آمریکا این موضوع توجیه پذیری حکومتهای ایران و کره شمالی را کنار بگذارد و آنها را با مشخصات تثبیت شدهشان به عنوان طرف گفتگو بپذیرد سیاست بازدارندگی هستهای بسیار موثر خواهد بود: «اگر شما از راه بده بستان با آنها وارد شوید بیشتر می توانید به تغییر رفتار شان امیدوار باشید».
استانارد در خاتمه مقالهاش مینویسد: به نسبت دوران جنگ سرد ایالات متحده امروز از ابزاهای موثرتری برای بهکارگیری سیاست بازدارندگی در مقابل ایران و کره شمالی برخوردار است، تفاوت قابل ملاحظه تکنولوژی دفاع موشکی آمریکا و متحدانش در مقایسه با تکنولوژی موشکی ایران و کره شمالی، تغییر روابط حاکم بر اقتصاد جهان به دنیای غرب و وابستگی غیرقابل انکار چین و روسیه به روابط اقتصادیشان با آمریکا از این جمله است.