کد خبر: ۵۹۰۱۰
تاریخ انتشار : ۰۹ فروردين ۱۳۸۶ - ۱۲:۱۹

فوتبال ايران در سالی كه گذشت

آفتاب‌‌نیوز :  سالى كه گذشت اگرچه رخدادهاى بزرگى را در خود داشت اما در مجموع نمى شود دستاورد ويژه اى را از آن استخراج كرد و ماحصل موفقيت اين ۱۲ ماه فوتبالى ناميد. شايد عمده دستاورد فوتبال ايران در سال ۸۵ حضور ۲ ملى پوش كشورمان در ۲ ليگ معتبر لاليگا و ليگ برتر انگليس باشد وگرنه با بازگشت به گذشته و ورق زدن صفحات تقويم فوتبالى مان چيز دندان گيرى نصيبمان نمى شود. 

خواستيم كه اتفاقات مهم فوتبال كشورمان در سالى كه گذشت را مرور كنيم و به همين منظور ۷ اتفاق عمده را انتخاب كرديم كه بيشتر مورد توجه قرار گرفت. البته براى اين منظور مسائلى مانند دور ماندن تيم فوتسال از جام قهرمانى آسيا، نخستين حضور تيم ساحلى در رقابت هاى جهانى، حضور تيم اميد در رقابت هاى دوحه و ... مى توانست مد نظر قرار گيرد اما به لحاظ اهميت پايين تر و حجم كمتر مطالب صفحات ويژه نامه ناديده گرفته شد.

ليگ پنجم حرفه اى يكى از پرهيجان ترين و جذاب ترين ادوار سپرى شده از اين سرى رقابت ها بود. ۱۶ تيم يك فصل پر فراز و نشيب را سپرى كردند تا در نهايت يكى جام را بالاى سر ببرد. تقريباً همان اواخر كار بود كه ۲ تيم سبز و آبى تهرانى از بقيه فاصله گرفتند و براى قهرمان شدن كورس گذاشتند. 

در اين ميان با افت وحشتناك پرسپوليس، براى استقلال و پاس رقبايى مثل سايپا و صباباترى پيدا شدند كه در نهايت آنها هم پا پس گذاشتند تا عرصه براى دوئل قلعه نويى- دنيزلى باز باشد. همه چيز نفس به نفس و گام به گام پيش مى رفت و هر برد آن مدعى با پيروزى مدعى ديگر پاسخ داده مى شد تا اينكه براى پاسى ها اتفاق ويژه اى افتاد. مصطفى دنيزلى در كوران رقابت به خاطر مسائل مالى قهر كرد و به كشورش رفت تا پاس در اصفهان به ذوب آهن ببازد و يك گام عقب بيفتد. 

در آن سو استقلال با تمام قوا و با اتكا به مهره هاى ارزشمندى چون جبارى، نيكبخت، اكبرپور و عنايتى پشت سر هم مى برد تا همچنان يك گام از رقيبش جلو باشد.

در نهايت تيم آبى پوش پايتخت در روز اول فروردين ۱۳۸۵ و در حالى كه بيش از ۱۰۰ هزار نفر را حامى خود مى ديد با پيروزى جانانه بر برق شيراز جام را بالاى سر برد و جشن قهرمانى گرفت. استقلال با قلعه نويى موفق شد تا پروسه ۳ ساله مربى جوان آبى ها به نتيجه برسد و اين موفقيت پلى باشد براى رسيدن او به مراتب بالاتر و البته بزرگ تر.

برخلاف ادوار گذشته و با وجود انتقادات فراوان نسبت به تفكرات برانكو ايوانكوويچ سرمربى كروات تيم ملى و نوع فوتبالى كه تيمش بازى مى كند، تيم ملى ايران به جام جهانى ۲۰۰۶ آلمان راه يافت. آوردگاهى كه بسيارى از بزرگان پشت درهاى بسته اش ماندند و از اين ناكامى دچار سرخوردگى شده اما باز هم چشم به آينده دوختند. البته اين بار راه رسيدن به جام جهانى بسيار هموارتر از گذشته بود و على رغم انتقادات فراوان به برانكو و تيمش به هرحال صعود به جام جهانى هيچ كس را جان به لب نكرد. تيم ملى ايران متشكل از ستاره هاى اروپايى و داخلى اش تحت هدايت برانكو پاى در بزرگ ترين ويترين فوتبالى دنيا گذاشت اما از شانس بد، قبل از شروع بازيها مصدوميت هاى نابهنگامى سراغ بازيكنان كليدى تيم مثل مهدوى كيا، كريمى و زندى را گرفت تا مشكلات مرد كروات در مقابل حريفان قدرى مثل مكزيك و پرتغال بيشتر شود.

تيم كشورمان در روزهاى ۲۱ و ۲۷ و ۳۱ خرداد مقابل مكزيك، پرتغال و آنگولا بازى كرد و در نهايت با ۲ شكست و يك مساوى به كار خود پايان داد. ستاره هاى پارس در نخستين گام با آغازى رؤيايى مقابل مكزيك بناگاه از هم پاشيدند و شكست تلخى خوردند و در ديدار دوم مقابل تيم مدعى پرتغال ۲ بار دست ها را به علامت تسليم بالا بردند تا كاخ آرزوهاى فوتبالدوستان ايرانى كه رؤياى صعود را در سر مى پروراندند فرو ريزد. تساوى با آنگولا كه مى توانست نتيجه بهترى هم براى تيم ايران در بر داشته باشد با فوتبال محتاطانه و نه چندان زيباى ملى پوشان در نهايت همه چيز را خراب كرد تا سرخوردگى ناشى از اين شكست تا ماه ها گريبان فوتبال و فوتبالدوستان را دو دستى بچسبد.

بعد از ناكامى در جام جهانى و رخوت ناشى از اين ناكامى كه بر فوتبال سايه انداخت، به يك باره ساختار فدراسيون فوتبال دگرگون شد تا شكست ها به فراموشى سپرده شده و اين ورزش پويا كه حالتى مرده و خموده گرفته بود به نوعى پوست بيندازد. در حين انجام جام جهانى بود كه محمد دادكان از سوى رييس سازمان تربيت بدنى عزل شد و اين آغازى بود بر تغييرات بعدى كه به تدريج در پست هاى ديگر فدراسيون فوتبال به وجود آمد. 

با انتخاب هاشمى به عنوان سرپرست موقت و پس از آن داريوش مصطفوى به منصب دبيركلى، ساير مناصب فدراسيون شامل كميته ها و ... تغيير كرد تا نوبت به احياى تيم هاى ملى برسد. براى شروع كار، همه چيز سخت و دشوار مى نمود اما بالاخره فوتبال ملى بايد از جايى دوباره شروع به حركت مى كرد. فدراسيون نوخاسته در اولين اقدام با رويكرد به مربيان وطنى، امير قلعه نويى مربى جوان و موفق استقلال را به سرمربيگرى تيم ملى منصوب كرد تا تيم ملى كشورمان با اين انتخاب جانى تازه بگيرد. 

قلعه نويى در اولين اقدام فهرستى بلندبالا از مربيان، مشاوران، پزشكان و ... را معرفى كرد تا همه بدانند اين مربى با اين همه نيرو در كادر فنى خود، كارش را جدى گرفته است. امير استقلالى ها در اولين گام در تهران و مقابل سوريه ناموفق بود اما كم كم اوضاع بهتر شد تا در نهايت او تيمش را به جام ملت هاى آسيا رهنمون سازد و از پس اولين امتحان اش در زمينه وظيفه دشوارى كه به عهده گرفته سر بلند بيرون بيايد.

شروع ليگ كه مصادف شد با اردوها و مسابقات تيم ملى و بعد به تعويق افتاد منجر به اين شد كه فينال جام حذفى ۸۵-۸۴ حدود ۳ ماه به تعويق بيفتد و در نهايت اواسط شهريورماه برگزار شود. در واقع انجام اين بازى و تعيين يكى از نمايندگان كشورمان در ليگ قهرمانان آسيا در آن زمان يكى از همان عجايبى بود كه پيشتر بدان اشاره كرديم. 

براى اين ۲ بازى پرسپوليس و سپاهان به فينال رسيدند و هر كدام با نهايت انگيزه ناشى از بدون جام ماندن در فصل قبل تنها با مقام قهرمانى آرام مى گرفتند. پرسپوليس تيمى بود كه با هدايت آرى هان هلندى تا آن مرحله بالا رفته و به يكباره در اختيار مصطفى دنيزلى قرار گرفته بود. سپاهان هم با جمع آورى مهره هاى كارآمد با بوناچيچ تيمى منسجم بود كه مى خواست سومين تجربه حضورش در ليگ قهرمانان آسيا را داشته باشد.

بازى ۲ تيم كه جذابيت هاى زيادى داشت در مجموع ۲ ديدار رفت و برگشت ۲-۲ تمام شد تا در اصفهان ضيافت پنالتى ها نماينده نصف جهان را قهرمان كند اما اتفاقات بعد از اين قهرمانى جالب و بديع بود چرا كه پرسپوليسى ها با اعتراض نسبت به غيرقانونى بودن حضور عماد رضا در جمع سپاهانى ها خواستار نتيجه صفر-۳ به سود خود بودند و كار را به كميته انضباطى كشاندند. هرچند كه اين مسأله و قهرمانى سپاهان پرسروصدا شد اما در نهايت شوراى استيناف اين قهرمانى را تأييد كرد تا پرسپوليسى ها همچنان در حسرت جام بمانند.

اواسط آذرماه خبرى تكان دهنده فوتبال ايران را با زلزله اى بزرگ مواجه كرد. خبرى كه مى توانست عواقب ناخوشايندى براى تمامى اركان فوتبال داشته باشد و تا مدت ها اين ورزش پر طرفدار را در كشورمان با ركود و سكوت مواجه كند. خبر تعليق فوتبال از تمام مسابقات بين المللى و هرگونه فعاليت بسيار دردناك بود و هيچ كس نمى توانست از آن راحت عبور كند. علت تصميم فيفا در قبال اين اتفاق هم اصلاح نشدن اساسنامه و دخالت هايى بود كه در كار فدراسيون فوتبال صورت گرفته بود و فيفا از اين ناراحت بود كه چرا به اولتيماتوم هايش وقعى داده نشده و فوتبال ايران با اهداف اين نهاد به عنوان بزرگ ترين مرجع فوتبالى جهان همسو نبوده است.

به دنبال اين اتفاق بلافاصله سران ورزش كشور دست به كار شده و با اعزام هيأتى به زوريخ مذاكرات و رايزنى ها براى برداشتن تعليق آغاز شد. از بدشانسى زمان تعليق مصادف شد با اعزام تيم اميد به دوحه و اين بحران، حضور اميدها در بازيهاى آسيايى را نيز مختل مى كرد. بعد از چند روز كه در تشويش و گمانه زنى گذشت، رايزنى ها و اقدامات مسؤولان فدراسيون و سازمان تربيت بدنى نتيجه داد و با استعفاى دادكان از رياست فدراسيون و كوتاه آمدن فيفا همه چيز به خير و خوشى گذشت.

البته فيفا در قبال اين كوتاه آمدنش شروطى را تعيين كرد تا فدراسيون فوتبال به آن تن دهد وگرنه آش همان آش بود و كاسه همان. به همين منظور براى خروج از سايه شوم تعليق شروط فيفا هم پذيرفته شد تا همه چيز به حالت عادى بازگردد. تا حالا هم كه همه چيز خوب پيش رفته و بايد منتظر آينده بود.

ليگ برترى كه الان ۲۲ يا ۲۳ هفته از آن را مى گذرانيم، پر از اتفاقات ريز و درشت بود كه هر كدام از آنها هر از گاهى سر مطبوعات و فوتبالدوستان را گرم مى كرد. روزى يك مربى بركنار مى شد و روزى ديگر بازيكنى با صحبت هاى عجيب و غريبش همه چيز را به هم مى ريخت اما در ميان اين همه اتفاق كوچك و بزرگ ورود دايى و خداداد عزيزى به عرصه مربيگرى اتفاق بديعى بود.

دايى كه با وسواس زياد سايپا را براى ادامه بازيگرى انتخاب كرده بود با غيبت طولانى لورانت جاى مرد آلمانى را روى نيمكت تيمش گرفت و بعد از ۴ هفته بازى براى سايپا به يك باره جدا از بازيگرى، وظيفه سنگين هدايت نارنجى پوشان را عهده دار شد. اين جريان در مورد خداداد طور ديگرى بوقوع پيوست و بعد از كنار رفتن ميثاقيان و غياثى، آقاى مدير سازمان فوتبال ابومسلم ناچار شد سرمربى سياه جامگان خراسانى هم باشد. 

ورود يكباره اين ۲ بزرگ فوتبال به مربيگرى هرچند كه عجيب و ناگهانى بود اما جاى خوشحالى داشت و تعداد موافقانش خيلى بيشتر از مخالفان آن بود. اتفاق خوشايندتر موفقيت اين ۲ در راهى كه انتخاب كرده بودند، بود. دايى سايپا را به صدر جدول رساند و به عنوان شانس اول قهرمانى معرفى كرد و خداداد هم ابومسلم را تبديل به تيمى كرد كه نمى شد از آن راحت گذشت و همواره جزو بالانشينان بود. 

دايى و خداداد زودتر از حد تصور مربيگرى را انتخاب كردند اما خيلى ها گمان دارند آنها كه از جنس اين فوتبالند مى توانند مثل دوران بازيگرى، روى نيمكت هم دوران پرفروغى داشته باشند.

از روزى كه استقلال جام قهرمانى ليگ پنجم را بالاى سر برد تا روزى كه خبر كنار گذاشتن اين تيم روى خروجى سايت AFC قرار گرفت چيزى حدود ۱۰ ماه هواداران اين تيم با رؤياى حضور تيم محبوبشان در عرصه رقابت هاى آسيا و قهرمانى در آن خوش بودند تا اينكه اعلام اين خبر همه چيز را به هم ريخت. 

اواخر بهمن ماه و در فاصله ۲۰ روز تا نخستين بازى استقلال در ليگ قهرمانان مقابل پاختاكور، كنفدراسيون فوتبال آسيا اعلام كرد كه به دليل دير ارسال شدن ليست بازيكنان استقلال، اين تيم به طور اتوماتيك وار از رقابت هاى فوق كنار گذاشته شده و مسابقات بدون حضور اين تيم آغاز خواهد شد. 

در ابتدا خيلى ها و حتى مسؤولان باشگاه و اطرافيان تصور مى كردند اين رأى قابل برگشت است و با رايزنى و اعزام هيأتى براى متقاعد كردن سران AFC مى شود كارى كرد كه مثل جريان تعليق همه چيز به حالت عادى بازگردد و زندگى از نو آغاز شود.

در ادامه معلوم شد كه اين خيال واهى بود و گفت وگوهاى رودررو با بن همام و ديگر مسؤولان AFC هم عايدى نداشت و در نهايت كميته اجرايى رأى به بيرون ماندن استقلال از ليگ قهرمانان آسيا داد تا اتفاقى عجيب، بديع و دردناك بار ديگر فوتبال ما را تكان بزرگى دهد. در اين باره بحث بر سر اينكه چه شخص يا اشخاصى مقصر اين فاجعه بودند هم بالا گرفت و رسانه ها و مطبوعات هم واكنش هاى تندى به اين قضيه نشان دادند اما تا الان كه اين سطور نوشته مى‌شود هنوز مقصر يا مقصران معرفى نشده‌اند.

براى اين منظور كميته اى تشكيل شد و اقداماتى صورت گرفت اما حتى در صورت شناسايى مقصر يا مقصران و حذف احتمالى آنها از صحنه ورزش كشور نيز به نظر نمى رسد زخم بزرگ ناشى از اين فاجعه كه تن هر استقلالى و فوتبالدوستى را به درد آورده التيام پيدا كند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین