چند هفته است که آمریکاییها مواضعی نسبتا متفاوت با مواضع قبلی خود نسبت به ایران اتخاذ میکنند، امری که میتواند هم به معنای آن باشد که آنها از مواضع قبلی خود درقبال ایران عقبنشینی کردهاند و یا اینکه نقشه دیگری دارند که میخواهند پیاده کنند.
به گزارش آفتابنیوز؛ اسپوتنیک در یادداشی نوشت: شاید بتوان ماه مه سال 2019 را نقطه عطفی در روابط ایران و ایالات متحده دانست. در حالی که آمریکاییها باور داشتند آخرین ضربه را به ایران وارد میکنند و با نوعی محاصره نظامی میتوانند ایران را به زانو در آورند، ایرانیها با تغییر استراتژی سیاسی و نظامی خود در رویارویی با ایالات متحده و متحدین آن معادلات را به هم زدند و کاری کردند کل جهان درگیر ماجرای اختلافات ایران و ایالات متحده شود و بسیاری از کشورهای جهان به میان آیند تا تلاشهای دیپلماتیک برای حل اختلافات ایران و ایالات متحده بتواند تشنجهای نظامی و امنیتی را خنثی کند.
خوب میتوان گفت بیشترین باور بر همین ماجرا است و نمیتوان انکار کرد که این تغییر استراتژی تاثیر زیادی بر رفتار آمریکاییها داشت، اما نباید سرمست بود و فراموش کرد نکات دیگری است که باید به آن توجه داشت و نمیتوان باور داشت که آمریکا به این سادگی استراتژی و سیاست خود را تغییر دهد.
بحث دیگری که مطرح است مبنی بر این است که جناحی در دولت آمریکا به رهبری آقای جان بولتون و با حمایت برخی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و اسرائیل و برخی مخالفان ایران به دنبال جنگ و نابودی ایران هستند و جناحی دیگر به رهبری آقای ترامپ به دنبال گفتگو میباشند و با توجه به اینکه جناح طرفدار آقای بولتون هنوز نقشه قانع کنندهای در چنته ندارد و تنها نقشهاش حمله و نابودی ایران میباشد، جناح مقابل فعلا زمام امور را در دست گرفته است. البته این نظریه هم دور از واقعیت نیست اما نه به این شکلی که مطرح میشود. به نظر میآید هدف از ارائه این نظریه رتوش چهره بین المللی پرزیدنت ترامپ میباشد.
طی سالهای اخیر آقای ترامپ چهرهای از خود به نمایش گذاشته که پایبند هیچ اصول و قواعد و قوانین بینالمللی نمیباشد و با این سیاست خود میتواند جهان را به سمت جنگ جهانی سوم سوق دهد. حال با نزدیک شدن به سمت انتخابات مجدد ریاست جمهوری در ایالات متحده وی نیاز دارد چهره خود را مقداری بزک کند. تیم رتوش کننده تصویر آقای ترامپ هم ظاهرا تصمیم دارند از وی چهرهای مدافع گفتگو برای منافع آمریکا و نه جنگ بسازند.
از سوی دیگر و علیرغم هزینههای بسیار بالایی که کشورهای عرب حوزه خلیج فارس تا به حال برای راضی کردن ایالات متحده جهت راه اندازی یک جنگ بر علیه ایران کرده اند، احتمالا رئیس جمهوری ایالات متحده باور دارد هنوز هم این هزینه ها کم است و به نحوی باید آنها را بیشتر سرکیسه کرد. اگر به سوابق تاریخی برگردیم می بینیم که کشورهای عرب حوزه خلیج فارس تا زمانی از صدام حسین حمایت مالی می کردند که وی در حال جنگ با ایران بود و پس از پایان جنگ بلافاصله حمایت مالی خود از صدام حسین را قطع کردند و حتی طلب های خود از عراق را به اجرا گذاشتند. آمریکایی ها زرنگتر از این هستند که در چنین ماجرایی گیر کنند و در مواردی دیدهایم که برخی این کشورها مثلا تهدید کرده اند که در صورتی که مثلا کنگره آمریکا بر علیه آنها قانونی را تصویب کند چند صد ملیارد دلار ثروت خود را از آمریکا خارج کنند. درست است که آمریکایی ها وانمود کرده اند که از آنها حساب بردهاند و به خواسته آنها تمکین کردهاند اما باید خیلی ساده لوح بود که باور کرد آمریکایی ها این رفتار را نادیده بگیرند وتلافی نکنند. شاه ایران هم زمانی قره شد و در مقابل آمریکایی ها و اروپایی ها چنین رفتاری را از خود نشان داد و دیدیم وقتی که در ایران انقلاب شد آنها تلافی کردند و حتی برای درمان هم به او ویزا ندادند. قطعا آمریکایی ها سیاستی برای پاسخ به این تهدید ها دارند و جواب را برای این کشورها نگه داشته اند. آمریکایی ها بخوبی می دانند اگر به ایران حمله کنند و حتی بتوانند ایران را اشغال کنند باید هزینه ای بسیار سنگین چه از نظر مالی چه از نظر انسانی تحمل کنند و بعد از آن دیگر ابزاری برای فشار بر علیه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نخواهند داشت و هیچ منطقی ندارد که آمریکاییها حاضر باشند کار کثیف کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را خود انجام دهند.
تصور اینکه مثلا آمریکاییها حاضر خواهند بود برای رضای خاطر برخی مخالفان جمهوری اسلامی خون سربازان خود را فدا کنند و بعد دو دستی بیایند و ایران را تقدیم آنها کنند هم تصور کاملا خام و نپخته ای است. شاید بد نباشد برخی به یاد داشته باشند زمانی که انگلیسی ها به عرب ها قول دادند تا با همکاری آنها دولت عثمانی را سرنگون کنند و سپس دولت عربی را تشکیل دهند ولی در نهایت سر همه آنها کلاه گذاشتند. همین جد اکبر ملک عبد الله پادشاه فعلی اردن، شریف حسین رهبری عرب ها برای ضربه زدن به دولت عثمانی را عهده دار بود و پس از آن مشاهده کردیم که چگونه انگلیسیها همه وعده وعیدهایی که به او داده بودند را زیر پا گذاشتند و مشخص شد همزمان نقشه های دیگری را تدوین کرده اند.
برخی ایرانیان و یا به اصطلاح ایرانیها امروزه به امید اینکه روزی ایالات متحده نظام در ایران را سرنگون کند و آنها به نان و نوایی برسند با آمریکا و همپیماناناش همکاری میکنند، ولی بد نیست توجه داشته باشند که آمریکاییها نقشههای دیگری برای خود دارند که نقشی برای آنها در آن دیده نشده است. به همین دلایل نباید تصور کرد که آمریکا در مقابل ایران عقبنشینی کرده بلکه باید به ماجرا از این زاویه نگاه کرد که آمریکاییها نقشههای جدیدی را دارند و تلاش دارند آن نقشهها را پیاده کنند، نقشههایی که احتمالا هیچ کدام از همپیمانان آنها (البته شاید به جز اسرائیل) از آن مطلع نبودهاند و نیستند.
طی یکسال اخیر آمریکاییها تلاش کردند برخی کشورها را با خود بر علیه ایران همراه کنند اما مشاهده کردیم ایرانیها توانسته بودند جامعه جهانی را پشت سر خود بسیج کنند و طبیعتا جلوی ایجاد چنین ائتلافی را بگیرند. امروزه آمریکایی ها تلاش دارند این شرایط را تغییر دهند و برخی را با خود همراه کنند. این تغییر شرایط می تواند به شگردهای مختلف انجام شوند.
تماس ایران و آمریکا ممکن است؟
وقتی که وزیر امور خارجه انگلیس اظهار میدارد در صورت بروز جنگ میان ایران و آمریکا انگلیس در کنار آمریکا قرار خواهد گرفت، باید توجه داشت که قطعا صحبتهایی پشت پرده انجام شده که وی چنین اظهارنظر رسمیای را مطرح می کند، چون انگلیسی ها مخصوصا سیاستمداران بخش امور خارجه آنها هیچوقت خودسر چیزی را بیان نمی کنند. در مقابل هم می بینیم که آقای ترامپ اظهار می دارد در صورتی که انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شود آمریکا تجارت توافق تجارت آزاد با این کشور امضا خواهد کرد. با توجه به این مباحث می توان تصور داشت آمریکایی ها تلاش دارند وانمود کنند که اهل صلح هستند و ماجرای خروج از برجام را از اذهان پاک کنند و وانمود کنند که فقط به دنبال صلح و گفتگو با ایران هستند.
امروزه هم در سطح رسانههای بین المللی ولابلای صحبتهای اکثر سیاست مداران کشورهای دیگر مشاهده می شود کمتر از اینکه اصلا توافقی وجود داشته و ایالات متحده به آن عمل نکرده صحبت نمی شود و بیشتر از آن صحبت می شود که همه میانجی شدهاند تا ایران و آمریکا به گفتگو بپردازند.
گفتگو در مورد چی؟ برطرف کردن دلواپسی های ایالات متحده. دلواپسی های ایران چی؟ هیچ کس در مورد تهدید هایی که حضور ایالات متحده در این منطقه ایجاد می کند صحبت نمی کند. هیچ کس در مورد اینکه کل منطقه امروز مملو از تروریست ها شده صحبت نمی کند.هیچ کس در مورد اینکه هر روز ایران و ایرانی ها تهدید می شوند صحبت نمی کند. هیچ کس در مورد اینکه مردم ایران امروزه تحت شدید ترین تحریم های بین المللی قرار گرفته اند در حالی که سازمان ملل این تحریم ها را بر علیه ایران وضع نکرده صحبت نمی کنند. هیچ کس در مورد اینکه ایرانی ها توافقنامه هستهای را امضا کرده اند و به تعهدات خود عمل کردهاند در حالی که ایالات متحده هم از توافقنامه بینالمللی خارج شده وهم مصوبه شورای امنیت را زیر پا گذاشته صحبت نمی کند. هیچ کس از اینکه متحدین ایالات متحده در منطقه بر علیه مردم بی دفاع و زنان و کودکان و پیران از انواع سلاح های تحریم شده بین المللی استفاده می کنند صحبت نمی کند. هیچ کس در مورد اینکه اگر ایران حتی به یک توافق جدید برسد چه تضمینی برای اجرای آن وجود دارد صحبت نمی کند. هیچ کس در مورد اینکه ایالات متحده صدها ملیارد دلار انواع و اقسام تسلیحات را در اختیار همسایگان ایران قرار داده و این کشورها مترصد لحظه استفاده از این سلاح ها بر علیه ایران هستند صحبت نمی کند. بدیهی است در صورتی که جهانیان واقعا به دنبال ایجاد صلح و امنیت در منطقه می باشند این راهاش نیست و نمیتوان باور داشت آمریکایی ها واقعا در حال عقب نشینی در قبال ایران هستند بلکه باید این گزینه را در ذهن داشت که آمریکایی ها در حال امتحان کردن استراتژی جدیدی برای مقابله با ایران هستند.