اسفند سال ۱۳۵۷، کمتر از یک ماه بعد از پیروزی انقلاب،وقتی که اولین تیترها درباره اجباری شدن حجاب زنان در ادارات دولتی به صفحه اول روزنامهها رفت، کمتر کسی فکر میکرد که این موضوع نه فقط در همان روزها که حتی سالها بعد، به یک چالش بزرگ تبدیل میشود.
سالها از آن روزها گذشته است، اما کافیست تیتر خبرهای همین چند ماه اخیر را دنبال کنید و ببینید که روزانه چه میزان خبر دراینباره منتشر میشود. اخباری که فضا را حتی از چالش به معنای بحث و گفتوگو و یا رسیدن به راهکار به سمت بینظمی، تهدید و ناآرامی پیش میبرد. فضای فعلی به سمتی پیش رفته که بحث حجاب چه برای آنها که به آن معتقدند، چه آنها که از اجباری بودن آن حمایت میکنند و چه آنها که مخالف اجبار در این موضوع هستند، به یک مجادله یک طرفه تبدیل شده است.
هر گروهی از تریبون رسمی و غیررسمیای که در اختیار دارد، برای بیان نظرات خود استفاده میکند، نظراتی که فقط حول تایید یا رد موضوع میچرخد. اما حقیقت این است که فارغ از این نظرات در بطن جامعه فضا دو قطبی نیست، نظرات متفاوت است و در عمل نیز زنان در فضاهای خصوصی و خانوادگی، خیابان و حتی همان ادارات، براساس نگاه، اعتقاد و تجربه زیست و فرهنگ خودشان از حجاب و بیحجابی تعاریفی دارند.
مثال نخنما شده این بحث هم به پوشش زنان ساکن مناطق شمالی کشور و مقایسه آن با پوشش زنان ساکن مناطق مرکزی و کویری اشاره دارد که به دو پوشش متفاوت اما با یک تعریف و قالب از حجاب در این مناطق میتوان رسید.با وجود این باز هم «در» برای برخی روی یک پاشنه میچرخد، پاشنهای که نه تنها به این مباحث کمکی نمیکند بلکه به فضای متشنج و ناآرام ایجاد شده، بیش از همیشه دامن میزند.
فراهم کردن امکان گزارش از بدحجابی به پلیس و قوه قضائیه نیز درحالی به اخبار جدید این حوزه اضافه شده که بارها گفته شده برخورد پلیسی و قهری در این حوزه نتوانسته گامی در تغییر رویهها باشد.با وجود این صحبت درباره بدحجابی هم به مرزهای نامتعارفی از توهین و تحقیر رسیده است.این درحالیست که بحث مخالفت با اجبار در حجاب از سوی زنان کاملا محجه نیز طرفدارانی دارد.
اخیرا در تریبونهای رسمی زنانی که حجاب کامل ندارند و یا اینکه مخالف اجبار در پوشش هستند با عناوینی چون «هرزه»، «عوضی»، «لاابالی»،«هوسباز» و ... مورد خطاب قرار میگیرند.
استفاده از این صفات حتی برای موصوفاتی که رایج و کاربردی هستند هم به اکراه استفاده میشود، چه برسد برای مباحثی که قرار بر دعوت به معروف است. استفادهکنندگان حتما خشمگین هستند، یا لابد میخواهند تعارف را کنار بگذارند، اما حقیقت این است که این نحوه خطابه کردن قطعا اثرات سوء و عکس دارد، و از طرفی راه را برای مقابله به مثل و توهین به زنان معتقد به حجاب باز میکند، چیزی که با گشت و گذاری اندک در شبکههای اجتماعی، متاسفانه قابل مشاهده است.
درواقع کمترین عوارض این کار این است که کاربران شبکههای مجازی که محدودیتهای فضاهای رسمی را ندارند، در مواجهه با چنین القابی همین راه را معکوس میروند و به حجاب و ارزشهای مطرح شده آن میتازند،با این تفاسیر حواسمان باشد که باد نکاریم تا توفان درو کنیم.
اجبار مناسب شهروند معاصر نیست .