«کمبود و گرانی کاغذ باعث شده بسیاری از روزنامهها تعداد صفحات خود را کاهش دهند و برخی مانند روزنامه همبستگی به طور کامل تعطیل شوند اما این ماجرا تنها به حوزه روزنامهها برنمیگردد. اگر این روند ادامه پیدا کند و کاغذ دیر برسد، ممکن است برخی کتابها نیز بعد از مهر به دست دانشآموزان برسد. این در حالی است که برخی موسسات اقدام به چاپ کتابهای کمکآموزشی میکنند و ظاهرا مشکلی برای کاغذ ندارند. مافیای کنکور و تولیدکنندگان انبوه کتابهای کمک آموزشی، سهمیه کاغذ ارزان دریافت میکنند و به تیراژهای میلیونی خود ادامه میدهند.
چندی پیش علی باقرزاده، معاون سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی گفت که اگر کاغذ دیر برسد، ممکن است برخی کتابها نیز بعد از مهر به دست دانشآموزان برسد.
وی با اشاره به این که تصمیمگیری برای تامین کاغذ مورد نیاز کتابهای درسی باید سریعتر انجام شود، گفت: پس از این که کاغذ چاپ و تحریر از فهرست کالاهای اساسی خارج و فاقد سهمیه ارز دولتی شد، دولت در مصوبهای تصمیم گرفت تا سهمیهای ۸۰ میلیون یورویی به وزارت ارشاد اختصاص دهد که ۴۰ میلیون یورو برای واردات کاغذ مورد نیاز روزنامهها و ۴۰ میلیون یورو برای واردات کاغذ چاپ و تحریر با ارز ۴۲۰۰ تومانی اختصاص یابد. هماکنون برخی واردکنندگان با نظارت وزارت ارشاد، ارز ۴۲۰۰ تومانی را از بانک مرکزی دریافت و کاغذ مورد نیاز را وارد کرده و به وزارت ارشاد تحویل میدهند تا بین ناشران توزیع شود.
همچنین توافقی انجام شده است تا کاغذ کتابهای درسی نیز مشمول ارز ۴۲۰۰ تومانی شود. در جلسه اخیر ستاد تنظیم بازار مقرر شد، گزارشی در خصوص وضعیت تامین کاغذ مورد نیاز آموزش و پرورش برای تولید کتب درسی سال ۱۳۹۹ - ۱۳۹۸ و همچنین دفترچههای دانشآموزی به معاون اول رئیسجمهوری ارائه شود تا مبنای تصمیمات آتی ستاد در این خصوص باشد اما تا این لحظه هنوز در این رابطه تصمیمگیری نهایی انجام نشده است.»
این روزنامه در بخش دیگری نوشته است: «علاوه بر کتابهای درسی وضعیت کمبود کاغذ روزنامهها نیز تاسفبرانگیز است که داستان آن را دیگر همگان میدانند. اما در این بحبوحه کمبود کاغذ عجیب است برخی کتابهای کمکآموزشی به راحتی منتشر میشوند. انگار که دغدغه کاغذ را ندارند و از کاغذ دولتی استفاده میکنند؛ در صورتی که به اعتقاد قرهباغی، مدیرعامل انتشارات سوره مهر، کتابهای آموزشی و کمکآموزشی ضرورت چندانی برای برخورداری از کاغذ دولتی و استفاده از این سوبسید ندارند یا اگر قرار باشد این اتفاق بیفتد، باید این میزان درصد پایینتری نسبت به ناشران غیر آموزشی باشد.
در این حال برخی موسسات بزرگ کمک درسی همچنان به چاپ کتابها و جزوات کمکآموزشی خود میپردازند؛ بی آن که هراسی از نبود کاغذ داشته باشند. آنها از ارز دولتی بهره میبرند؛ در حالی که مدارس ما نیازمند کتاباند و به خاطر کمبود کاغذ در آستانه بحران قرار دارند. بنابراین باید اولویت تخصیص ارز دولتی با مدارس باشد تا موسسات کمک آموزشی که نهادهای مختلف پشتیبان آنها هستند و با رانتهای خود به راحتی تیراژهای میلیونی را انجام میدهند؛ بدون آن که آب در دلشان تکان بخورد و دغدغه تامین کاغذ را مانند مطبوعات داشته باشند.
حال این سوال مطرح میشود که چطور ممکن است مافیای کنکور و تولیدکنندگان انبوه کتابهای کمکآموزشی سهمیه کاغذ ارزان دریافت کنند ولی روزنامهها سهمیه قانونی خود را دریافت نکنند؟»