«میگویند مردی به نام ساموئل ویلسون، صاحب یک کارگاه بستهبندی گوشت در نیویورک بود که در جریان جنگ ۱۸۱۲ میان آمریکا و انگلیس، بخشی از تدارکات سربازان کشورش را تامین میکرد. او بشکههای گوشتی را که برای ارتش میفرستاد با نشان «یو.اس» مهر میکرد که حروف اول ایالاتمتحده (یونایتد استیتس) بود. اما ارتشیها آن را عمو سام (آنکل سام) میخواندند و میان سربازان چنین جا افتاده بود که غذای آنها از گوشتی تهیه میشود که عمو سام فرستاده است. برخی نشریات محلی نیویورک هم شباهت حروف اول نام عمو سام و ایالات متحده را موضوع جالبی دیدند و به آن توجه نشان دادند اما ماجرا از «توجه» بسیار فراتر رفت و عمو سام به سوژه ثابت برخی روزنامهها و مجلات آن روز آمریکا تبدیل شد. جنگ، دو سال و هشت ماه ادامه یافت تا زمستان ۱۸۱۵ طول کشید. در این مدت، دهها داستان و گزارش درباره این شخصیت نوشته و منتشر شد و نام او در ذهن عموم مردم ایالات متحده جای گرفت. البته بسیاری از این مطالب ارتباطی با سام، صاحب کارگاه بستهبندی گوشت نداشت و محصول تخیل نویسنده و شرایط خاص آن زمان بود.
ساموئل ویلسون واقعی - که گویا برای نویسندگان و روزنامهنگاران جذابیت چندانی نداشت - به حاشیه رفت و جای آن را یک شخصیت افسانهای و تخیلی گرفت؛ شخصیتی که برای عرضه و انتقال ارزشهای آمریکایی، از خود ساموئل ویلسون واقعی مناسبتر بود. جنگ که تمام شد، زندگی شخصیت عمو سام همچنان ادامه یافت. سال ۱۸۱۶ داستان تمثیلی «ماجراهای عمو سام، در جستوجوی حیثیت از دست رفته» به شکل کتاب منتشر شد که روایتی از جنگ ۱۸۱۲ بود. اواخر دهه ۱۸۶۰ کارتونیستی به نام توماس نست، عمو سام را با ریش بلند سفید و لباس راهراه و ستارهدار به تصویر کشید و برای نخستین بار آن موجود خیالی را روی کاغذ نقاشی کرد. عمو سامی که نست کشیده بود خیلی زود همچون کلیشهای رایج در ذهن آمریکاییها جای گرفت و از همان ابتدا به ابزاری برای تسهیل اجرای برنامههای دولتی و تبلیغات رسمی تبدیل شد.
مشهورترین تصویر این شخصیت، همان تصویری است که او در آن با انگشت به بینندهاش اشاره میکند و میگوید: «من تو را برای ارتش آمریکا میخواهم.» دولت آمریکا از این تصویر برای سربازگیری در جنگ اول جهانی استفاده میکرد. گویا نخستین بار هفتهنامه لسلی در تابستان ۱۹۱۶ این تصویر را روی جلد خود منتشر کرد، هرچند آنجا عمو سام، به جای تشویق به خدمت سربازی، این سوال به ظاهر ساده را از مخاطب میپرسید: «تو برای آمادگی کشور [در جنگ] چه کار میکنی؟»
اما خود ساموئل ویلسون سال ۱۸۵۴ در ۸۸ سالگی از دنیا رفت و در گورستان شهر تروی ایالت نیویورک، کنار همسرش به خاک سپرده شد. اواخر تابستان ۱۹۶۱ کنگره آمریکا او را در فهرست نمادهای ملی این کشور جای داد و به آن افسانهای که حدود یکصد و پنجاه سال پیش رواج یافته بود، رسمیت بخشید.»