جو بایدن پس از یک ماراتن انتخاباتی، ترامپ رئیسجمهور مستقر آمریکا را به زیر کشید و بهعنوان رئیسجمهور منتخب معرفی شد. این انتخاب گرچه در بیشتر کشورهای جهان با واکنشهای مثبتی مواجه شد، سران و رؤسای جمهور برخی کشورها سعی کردند موضعی دیگر اتخاذ کنند یا ترجیح دادند تا بهسرانجامرسیدن این انتخابات حتی از صدور پیام تبریک به رئیسجمهور منتخب خودداری کنند و در حالتی نهچندان مشتاق، کار را تمامشده تلقی کردند و ضمن ناخشنودی از این انتخاب، به بایدن تبریک گفته و بر همراهیها و ارتباطات قبلی در دوران ریاستجمهور ترامپ و رؤسای جمهور قبلی تأکید کردند.
در ایران اما قصه متفاوتتر از سایر کشورها بود؛ ما بهواسطه چهار دهه قطع ارتباطات دیپلماتیک و دشمنی بین دو کشور، نه بهطور رسمی میتوانستیم واکنش نشان دهیم و نه سعی کردیم بهگونهای غیررسمی برداشت و واکنش خود را از انتخابنشدن ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری که ظالمانهترین تحریمها و سختترین دشمنیها را در حق ملت ایران بهگونهای غیردیپلماتیک اعمال کرده است، از خود بروز دهیم.
در داخل اما همسو با براندازان و تندروها و دشمنان خارجی بهگونهای عمل شد که گویا از شکست رئیسجمهوری که آمر ترور سردار سلیمانی و واضع تحریمهای سخت و ظالمانه علیه ملت است و کسی که حتی تاب حضور کشورش را در یک معاهده بینالمللی بین قدرتهای جهانی و ایران را نداشته و از برجام خارج شد، خشنود نیستیم.
بنا نیست منتقدان وضع فعلی را به سبب ناخشنودیشان از وضع موجود، به ارتباط با دشمنان ملت و در قالب «گماشتگان غربی» توصیف کنیم؛ اما واقعیتهایی که از برخی رفتارهای داخلی و رویکردهای تندروها در کشور نشان داده میشود، برخلاف آن چیزی است که مردم به عنوان ضربهپذیرترین در قبال تحریمهای ظالمانه آمریکای ترامپ و رؤسایجمهور پیش از او، دیگر تاب و تحمل این وضعیت را نداشته و خواهان رفع تحریمها به شکلی کاملا درست و منطقی بر اساس یک سیاست خارجی است که سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» را نه به شکل شعاری، بلکه به شکل واقعی در مناسبات خارجی خود در دستور کار قرار داده و این مشکلات فعلی که بخش عمدهای از آنها ناشی از همین تحریمها و البته ظهور پدیدههایی نظیر «کاسبهای تحریم» در داخل و تندرویهای غیرمنطقی است، برطرف شوند.
درحالیکه بهطور رسمی تکلیف شمارش آرای تمامی ایالاتهای آمریکا مشخص نشده است، بایدن، رئیسجمهور منتخب بیش از 76 میلیون رأی عمومی و 290 رأی الکترال کسب کرده و این رأی او یک رأی تاریخی و بیسابقه است و نشان میدهد مردم آمریکا بهخوبی سیاستهای ترامپ را شناخته و در واکنش به رویکرد او در دوران چهارسالهاش، چه در زمینه بیماری کرونا و چه اقتصاد و چه سیاستهای خارجی تکرو و ناخوشایندش برای آمریکاییها هم حضوری تاریخی در انتخابات داشته و هم یک رأی تاریخی و بیسابقه به رئیسجمهور منتخب دادهاند اما واقعیتهایی را که در داخل آمریکا رخ داده است، ما در نمایشهای خبریمان در داخل نه به تصویر کشیدهایم و نه سعی کردهایم در مواجهه با این وضعیت یک رویکرد مبتنی بر واقعگرایی را در پیش بگیریم.
ترامپ شکست خورد؛ همچنان که ما در بدیهیترین اصل در مواجهه با این انتخاب، باید خشنود باشیم اما صداوسیمای ما در نحوه اطلاعرسانیاش، شیوهای را اتخاذ میکند که مردم مجبور باشند برای اطلاع از نتایج انتخابات ایالات متحده به فضای مجازی و اخبار کانالهای داخلی و تماشای کانالها و بنگاههای خبرپراکنی خارجنشین مراجعه کنند. فردی که خود را در قامت یک رئیسجمهور بالقوه میبیند و نام دیپلماتی را نیز به یدک میکشد در یک توییت واکنشی به انتخاب بایدن، او را به الاغی تشبیه میکند؛ همچنان که برخی دیگر که به نظر میرسد از شکست ترامپ چندان خشنود نیستند و زانوی غم بغل کردهاند، از عبارت سگ زرد برادر شغال است برای توصیف خود از پیروزی بایدن و شکست رئیسجمهور مستقر این کشور استفاده میکنند که هیچکدام از این رویکردها و واکنشها نه مبتنیبر واقعگرایی است و نه از حیث دیپلماتیک با وجود قطع رابطه و دشمنی ما با آمریکا یک روش اصولی، حکیمانه و عزتمندانه است.
طبیعی است که بین بایدن و ترامپ همانگونه که ظریف رئیس دستگاه دیپلماسی ایران تفاوتی دیده است، رویکرد این دو چه در باب برجام و چه در باب سیاستهای خارجی و منطقهای متفاوت است و ما باید این تفاوت را بپذیریم و بهگونهای درست و منطقی از این تفاوت بهره ببریم.
در وضع فعلی که به علت تحریمهای ترامپ، عراق جای ایران را در تولید نفت اوپک گرفته و در حال حاضر، ارتباط سیستم بانکی ما با دنیا، تقریبا قطع شده و امروز نحوه تعامل ما با بانکهای چینی بهعنوان خریدار نفتیمان نه به شکل ارتباط با بانک درجه یک بلکه به شکل بانکهای زیرپلهای است و باید بهازای تبادل هر صد یورو، حدود 20 یورو هزینه بپردازیم و حتی قادر به تعامل اقتصادی با بازرگانان افغانستان هم نیستیم و بازارهای منطقه را هم از دست دادهایم و به سمت مبادله کالا به کالا به عنوان یک روش منسوخ در جهان در حرکت هستیم، طبیعی است که نمیتوانیم این وضعیت را بدون تجدیدنظر در سیاست خارجی خود و رفع مشکلاتمان با نظام بینالملل خاصه آمریکا با ضربهپذیرترکردن مردم و دامنزدن نارضایتیها از وضع موجود و تبعات ناشی از آن تداوم ببخشیم.
تفاوت دیدگاههای ترامپ و بایدن در خاورمیانه این است که ترامپ با سیاست ایرانهراسی، از فرصت تخاصم ایران و همسایگان عربش نهایت استفاده را برده و مسئله خاورمیانه را از «منازعه اسرائیل و فلسطین» به «ایران» تغییر داد و از این منظر برای ایالات متحده تا توانست منافع اقتصادی کسب کرد و بر اساس این رویکرد ایران را با تحریمهای ظالمانه از اهداف منطقهایاش دور کرد؛ اما بایدن سیاستش در قبال خاورمیانه متفاوت با ترامپ است، او در قبال ایران یک سیاست مشخص دارد، بایدن و دموکراتها ایران را بازیگر منطقهای در خاورمیانه میدانند و مایل به انزوای این کشور در معادلات خاورمیانه نیستند، زیرا معتقدند در آن صورت ایران قابل مهار نخواهد بود. دیدگاه آنها این است که ایران در چارچوب برجام قابل کنترل بود، زیرا در قبال برجام و توافق انجامگرفته به جامعه بینالملل تضمین داده بود و متعهد به رعایت چارچوب برجامی بود. بایدن نمیخواهد تخاصم بین ایران و همسایگانش به منافع ایالات متحده آسیب وارد کند، اما برای بازگشت به برجام یک شکل و شمایل جدید را طراحی خواهد کرد و سقف برجام جدید را نه بر مبنای بحث هستهایبل که در موضوعات دیگر تمایل دارد بین آمریکا و غرب و ایران در پیش بگیرد. ما به شرطی که از این فرصت و روزنه استفاده کنیم میتوانیم ضمن گشایش در ارتباطات بینالمللیمان، با رعایت استقلال و تأکید بر ظرفیتهای خود بر پایه همان سه اصل محوری سیاست خارجیمان بخش عمدهای از پیامدهای ناشی از تحریمهای ظالمانه را برطرف و در داخل با گشایشها و رفع محدودیتها در قبال جریانات سیاسی، در کنار گشایشهای اقتصادی، نشاط اجتماعی را نیز ایجاد کنیم.