سرویس بین الملل- اندیشکده "شورای روابط خارجی اروپا" در مقالهای به این موضوع پرداخته که دولتهای اروپایی چگونه میتوانند دولتهای عربی حوزه خلیج فارس را به تعامل و صلح با ایران ترغیب کنند و در این راستا به ایفای نقش بپردازند.
به گزارش آفتابنیوز؛ این اندیشکده در اینباره مینویسد: "شیخنشینهای حاشیه خلیج فارس با دوگانه دشواری مواجه هستند و باید مسیرشان را انتخاب کنند: تقویت منافع امنیتی از طریق بازدارندگی و یا از طریق تقویت روندی دیپلماتیک مبتنی بر اعتماد و توافقهای دیپلماتیک. در این میان، بین دولتهای عربی در شورای همکاری خلیج فارس اختلاف نظر وجود دارد و طیف تندرو متشکل از عربستان، بحرین و امارات موضع خصمانه شدیدی در قبال ایران داشتهاند و نگران تهدید متوجه علیه خود هستند. با این وجود، در میان این کشورها درباره رویکردشان نسبت به ایران اختلافنظر وجود دارد. عربستان و بحرین رویکردی تقابلجویانه علیه ایران در پیش گرفتند و حتی در جنگ عراق علیه ایران به صدام کمک کردند. امارات، اما علیرغم اشتراکنظر با بحرین و عربستان در داشتن دغدغههای امنیتی در مورد اهداف منطقهای ایران، تاکتیکهای متنوعی را در یک دهه گذشته در پیش گرفته است.
با این وجود، برخلاف عربستان که دارای جمعیتی شیعه است و ایران را تهدیدی جدی برای خود قلمداد میکند امارات به ایران به مثابه تهدیدی برای امنیت داخلی خود نمینگرد چرا که جمعیت شیعه قابل توجهی در امارات حضور ندارند. ابوظبی به ایران به عنوان یک تهدید در حوزه امنیت خارجی مینگرد. همین موضوع سبب شده تا رویکرد امارات نسبت به ایران با تاکتیکهای مختلفی همراه باشد؛ از تشویق امریکا در سال ۲۰۰۵ میلادی برای حمله نظامی علیه ایران تا استقبال از حصول برجام از سوی حاکم دبی که روابط اقتصادی و تجاری نزدیکی با ایران دارد. اکنون، اما امارات به این نتیجه رسیده که به دلیل تحریمهای امریکا و پیامدهای ناشی از شیوع کرونا، ایران در موضع ضعف قرار گرفته است. در نتیجه، ابوظبی فرصت را برای کاهش تنش با ایران مساعد میبیند. طیف تندرو، کشورهای اروپایی را به مثابه تامینکنندگان فعال امنیت منطقهای قلمداد نمیکند به استثنای بریتانیا و فرانسه که ماموریتهای امنیتی دریایی در تنگه هرمز انجام میدهند.
عربستان و امارات، اما معتقدند که اروپا میتواند بر گفتگوهای صلح منطقهای تاثیر مثبتی بگذارد چرا که اروپاییها اهرمهایی را برای اعمال اراده خود بر ایران در اختیار دارند. در مقابل این طیف، میانهروها از جمله عمان و کویت قرار دارند که همواره از تنشزدایی با ایران استقبال کردهاند. از دید آن دو کشور ثبات منطقه در گروی تعامل متوازن بازیگران منطقهای است. هر دو دولت ایران را نه تهدیدی علیه موجودیت خود بلکه ساختاری عملگرا و قابل مدیریت قلمداد میکنند. یک علت تفاوت رویکرد آنان در قبال ایران در مقایسه با رویکرد دولتهای تندروی عرب آن است که جمعیت شیعه چشمگیری در کشورهایشان ندارند و ایران را تهدید امنیت داخلی برای خود قلمداد نمیکنند. در کویت شیعیان به طور سنتی حامی خاندان پادشاهی آن کشور بودهاند. در دوران ترامپ این دولتها از سوی طیف تندرو تحت فشار بودند تا مبادا به سوی تنشزدایی با ایران حرکت کنند.
در یک دهه گدشته، اولویت عمان و کویت جلوگیری از گسترش تنش در عراق و یمن و کشورهای همسایهشان بوده است و هر دو دولت از برجام حمایت کردند. در نتیجه، آنان از حضور بازیگران خارجی برای تسهیل گفتگوهای امنیتی در منطقه با هدف تنشزدایی استقبال خواهند کرد.
قطر دیگر دولت عربی اکنون نه از جانب ایران بلکه از جانب محور امارات و عربستان احساس خطر میکند. خواسته قطر نوعی توازن قوا در منطقه است به گونهای که هیچ نیرویی قدرت واحد هژمونیک و برتر در منطقه نباشد. در این راستا، قطر نیز هم، چون کویت و عمان، ایران را بازیگری قابل مدیریت میبیند و نه به مثابه یک تهدید. روابط میان ایران و قطر نیز عملگرایانه بوده است.
پیروزی "جو بایدن" در انتخابات ریاستجمهوری اخیر امریکا و احتمال خروج یا دستکم کاهش نقش امریکا در منطقه خاورمیانه و معادلات آن، فرصتی تازه را برای اروپاییها فراهم میسازد تا به تنشزدایی در رابطه میان دولتهای عربی خلیج فارس و ایران کمک کند. منافع اروپاییها ایجاب میکند که ایران را ترغیب به بازگشت به تعهدات آن کشور طبق برجام کنند. همچنین، منافع اروپاییها ایجاب میکند که گفتگویی منطقهای میان امیرنشینهای منطقه و ایران صورت گیرد که نتیجه آن کمک به تقویت ثبات در منطقه خواهد بود. اروپاییها میتوانند از این طریق به تقویت نقش امنیتی منطقهای خود بپردازند".
این اندیشکده میافراید: "گفتگوهایی که اروپا باید در آن نقش تسهیلکننده را ایفا کند حول محور مسائل امنیتی خواهند بود. این امر به لطف پیروزی بایدن در انتخابات امریکا میتواند میسر شود چرا که هدف او مذاکرات چندجانبه است و این رویکرد میتواند دریچه تازهای را بگشاید. به نظر میرسد بایدن از حضور کشورهای عربی منطقه در گفتگوهای مرتبط با آینده منطقه، بازگشت امریکا به برجام و تنشزدایی با ایران استقبال میکند. در طول یک سال گذشته مشخص شده که حتی دولتهای تندروی عضو شورای همکاری خلیج فارس، چون عربستان نیر مایل نیستند سطح تنش با ایران را افزایش دهند؛ مادامیکه که از پشتیبانی نظامی امریکا برخوردار نباشند. نمونه بارز این موضوع را میتوان در خویشتنداری امارات در برابر حملات علیه تانکرهای نفتی آن کشور مشاهده کرد که گفته میشد کار ایران بوده است. این مسائل میتوانند باعث ایجاد شرایطی به منظور گشایش کانالهای دیپلماتیک با ایران شوند".
این اندیشکده اروپایی در ادامه میافزاید: "اروپاییها باید همکاری بیشتری با دولتهایی، چون عمان و کویت داشته باشند که رویکرد مشترکی نسبت به امنیت و ثبات منطقهای دارند. اگر اروپا به دو کشور تضمین قابل اعتماد و حمایت سیاسی و اقتصادی را در برابر فشار سایر کشورهای منطقه ارائه دهد میتواند نقش تسهیلکنندهای در روند مذاکرات برای تنش زدایی در منطقه ایفا کند.
در مورد یمن که دغدغه عمده عربستان است اروپا میتواند با همکاری عمان، ایران را ترغیب به کاهش حمایت از انصارالله در آن کشور کند و طرفین درگیر در جنگ یمن را متقاعد به نشستن پای میز مذاکره برای صلح کند. از سوی دیگر، تقویت حضور دریایی فرانسه و بریتانیا در آبهای منطقه میتواند به دولتهای عربی این اطمینان را داد که این نیروها مانع از افزایش تهدید امنیتی علیه آنان میشوند. همچنین، مشارکت اروپا در به روزرسانی قابلیتهای دفاعی و سیاسی دولتهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس میتواند از دغدغههای آن دولتها درباره احتمال حمله موشکی یا پهپادی از سوی ایران علیه آنان بکاهد. با حمایت عمان و کویت، اروپاییها میتوانند جلسات و نشستهایی را با هدف بحث درباره دغدغههای مشترک امنیتی میان ایران و دولتهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برگرار کنند و درباره مسائلی، چون چالشهای امنیتی و اقتصادی، بهداشتی، قاچاق انسان و مواد مخدر و چگونگی مقابله با شیوع کرونا مذاکراتی را میان طرفین راه اندازی کنند. اروپاییها همچنین میتوانند با استفاده از نهادهای مذهبی خود زمینه گفتگوی میان مذاهب در جهان اسلام را تقویت کنند تا به کاهش تنش میان دولتهای سنی با ایران با اکثریت جمعیت شیعه کمک کنند".