روزنامه جمهوری اسلامی شنبه ۶ دی در یادداشتی به قلم مسیح مهاجری، مدیرمسوول این روزنامه آورده است: پنجمین داوطلب نظامی ریاست جمهوری هم دو روز قبل وارد عرصه تبلیغات انتخاباتی در فضای مجازی شد. علاوه بر اینکه به اصل ورود نظامیان به عرصه رقابت برای تصاحب صندلی دوستداشتنی ریاست جمهوری، ایرادهای اساسی وارد است، حالا با تکثر و تعدد داوطلبان تصاحب این صندلی، مشکل بیشتر شده است. این تکثر و تعدد نشان میدهد حضرات نظامی هم مثل سیاسیون، وحدت نظر ندارند و قرار است با همدیگر هم رقابت کنند. حالا منتظر نفر ششم هستیم و چه بسا با اعداد دو رقمی هم مواجه شویم.
پدیده عجیبی که این روزها در کشاکش مخالفت و موافقت با ورود نظامیان به عرصه رقابت بر سر تصاحب صندلی ریاست جمهوری مشاهده شده، سخنان بعضی از خود نظامیان در توجیه رئیسجمهور شدن نظامیان است. یکی از همین حضرات گفته چطور است که ما نظامیها باید برویم شهید بشویم ولی حق نداریم رئیسجمهور شویم؟
ایشان لابد به این نکته توجه نداشته که شهادت مخصوص نظامیان نبوده و نیست. چند برابر نظامیانی که شهید شدهاند، مردم عادی، چه در جبهه جنگ و چه قبل و بعد از جنگ به شهادت رسیدهاند و این یک امر اختصاصی برای نظامیان نبوده و نیست. مهمتر اینکه از نظامیان صاحبنام و پیشکسوت انتظار نبود پای امور مقدسی از قبیل شهادت در راه خدا را به عرصه رقابتهای سیاسی باز کنند و چیزی را که وسیلهای برای معامله با خداست را در بازار سیاست به حراج بگذارند. از همین «ارزانفروشی شهادت» و اصولاً «فروختن شهادت» پیداست که این قماش افراد اگر قدرت سیاسی نصیبشان شود، معاملهگران قهاری خواهند بود و این خود یکی از دلایل روشن صلاح نبودن ورود نظامیان به رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری است. درست در همین قبیل بزنگاههاست که میتوان به عمق نگاه آن امام روشنضمیر پی برد که نظامیان را از ورود به سیاست منع فرمود.
عجیبتر از سخن این نظامی پیشکسوت که شهادت را ابزاری برای امتیازخواهی قرار داد، سخن یک نظامی پیشکسوت دیگر است که گفته اگر یک نظامی رئیسجمهور شود، در مدت یکسال تمام مشکلات کشور را حل خواهد کرد! مواجهه با چنین پدیدههای عجیبی هرچند در کشور ما رایج شده، ولی خوشبختانه مردم ایران با رشد سیاسی و فکری بسیار بالائی که دارند این قبیل تبلیغات سیاسی بیپشتوانه را نمیپذیرند و حتی چنین مبالغههائی را نشانه عدم صداقت و یا لااقل عدم آشنائی گوینده آن با شرایط کشور تلقی میکنند. مردم میدانند که همین افراد با حمایتهای همهجانبه تبلیغاتی، سیاسی و تدارکاتی خود، رئیس دولتهای نهم و دهم را بر سر کار آوردند و در دوران آن دو دولت آتشی در این کشور برافروختند که هنوز دود آن به چشم مردم میرود و خلاص شدن از لهیب این آتش به سالها تلاش و همت و زحمت نیاز دارد. حالا وقتی همین افراد میفرمایند یکساله میتوانیم تمام مشکلات کشور را حل کنیم، مردم احساس میکنند قرار است بار دیگر هیزم چنان آتشی بشوند. آفات ورود نظامیان به رقابتهای سیاسی مثل روز روشن بود، سخنان این دو نظامی پیشکسوت، آن را روشنتر کرد؛ آفتاب آمد دلیل آفتاب.
نمایندگان مجلس یازدهم متاسفانه با بیاعتنائی به نقطهنظرهای خیرخواهانه صاحبنظران، راه را برای ورود نظامیان به رقابت انتخاباتی باز کردهاند. تنها امیدی که باقی مانده اینست که شورای نگهبان، با توجه به عوارض شدیداً منفی ورود نظامیان به عرصه سیاست و نیاز کشور به وحدت و انسجام ملی، این راه را سد کند. مخالفت با ورود نظامیان به رقابتهای سیاسی، نهتنها به معنای بیحرمتی به آنها نیست بلکه ایجاد سپر حفاظتی برای اعتبار و حیثیت آنها و فراهم ساختن فرصت بیشتر برای تقویت بنیه دفاعی کشور است که نیاز مبرم امروز است.
ثانیا، ورود افراد رده بالای نظامی در انتخابات و بیان حل مشکل در کمتر از یکسال این شائبه را ایجاد می کند که اگر رای مردم به سمت انتخاب فردی غیر نظامی رفت، که از شواهد آن از هم اکنون پیداست، سیستم نظامی تحت فرمان این قبیل کاندیداها سعی در ناموفق جلوه دادن منتخب مردم خواهد کرد. چیزی که البته در سالهای اخیر مثال های زیادی را میتوان برشمرد. در مسئله کرونا، سیل و زلزله مصاحبه های مسئولین رده بالای نظامی بیان فخر فروشی به دولت بود. دولتی که بودجه این دستگاههای نظامی را میدهد بایستی برای کمک گرفتن از آنها درخواست و بلکه با آنها مذاکره نماید! در یکی از همین وقایع ، فرد نظامی در مصاحبه گفت که ما تا آخر در کنار مردم!!!! هستیم!در صورتی که قوای نظامی میبایست در کنار دولت و در خدمت مردم باشد. از این دست مثالها فراوان است. یا بعنوان مثال در واقعه تخریب منزل یک خانواده در هرمزگان توسط شهرداری و دادستانی، یکی از فرماندهان اعلام میکند که برای این خانواده یک منزل می سازیم. بگذریم از اینکه این منزل ساخته خواهد شد یا خیر، ولی این نوع موضع گیری نشان از گسست شاکله مدیریت در کشور است. شهرداری، دادستانی، دولت و سپاه جزو مدیریت کشور و از بودجه عمومی یا جیب مردم هزینه می کنند. این یعنی چه که یکی خراب میکند و دیگری ترمیم میکند. اینها مثالهایی بود که نشان میدهد در همین دولت نیز، بسیاری از تصمیمات دولت در نهادهای دیگر وتو و بی اثر می شده و دولت را خسته کرده است. حالا خود ببینید وضعیت دولت بعد را اگر غیر نظامی رئیس دولت باشد و آقایان کاندیداهای فعلی نظامی در پست های فعلی خود بمانند. میشود دولت در سایه با قدرت نظامی و البته نقدینگی فراوان. و باز این مردم خواهند بود که سرکوفت انتخاب بد را خواهند خورد.
اولا، مملکت داری آزمون و خطاست نیست. ثانیا، مسئولیت و مدیریت هم نوبتی نیست.
همین استدلال رو سال ۸۴ زمان انتخابات ریاست جمهوری هم شنیدیم. میگفتند حالا بقیه آمدن بگذارید این آقا هم رئیس جمهور شود و دیدیم چه شد!
اگر مملکت با برنامه حرکت کند، نهایتا ۴ یا ۵ نفر می مانند که بایستی یکی انتخاب شود که اصولاً هم نبایستی خیلی با هم اختلاف دیدگاه داشته باشند و فقط ممکن است اختلاف در تاکتیک ها باشد. در حالی که در کشور اصلا اینطوری نبوده و نیست.
از سوی دیگر، تا بحال هم مملکت بدون قانون اساسی نبوده ولی می بینم که شرایط فعلی را کمتر کسی تائید میکند.
مشکل مملکت در انتخاب مردم و رئیس جمهور نیست علی رغم اینکه هیئت دولت فعلی نواقص فراوانی دارد ولی همه آنهایی که انگشت اتهام را صرفا سمت دولت میگیرند، قطعا آدرس اشتباه میدهند.
فقط روحانیون باید ورود کنن
ما پیرو قانون اساسی هستیم..
بگویید در کجای قانون اساسی آمده است که مثلا افرادی که سابقه نظامی دارند نباید و نمی توانند کاندید ریاست جمهوری شوند؟
بعد در ضمن قبلا پس ممنون نبوده که حالا این مجلس بخواهد آن را تغییر بدهد!
بلکه قضیه برعکس هست، عده ای می خواستند این محدودیت خلاف قانون اساسی را ایجاد کنند که مجلس مخالفت کرد! زیرا هر فردی در چهار چوب شرایط قانون اساسی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری میتواند اقدام کند، حالا پزشک، مهندس، قاضی، نماینده مجلس، وزیر، معاون ریس جمهور، معلم، استاد، طلبه روحانی، خلبان، و فرمانده نظامی!
حالا یه احتمالاتی از کاندیداشدن سعید محمد هست اینا انگار آب رفته توی لونه شون
نگران نباشین اگه اهل زد و بند و اختلاس نباشین به کسی ضرری نمیرسه
اما اگه اهل رانت و امتیاز و کاسب تحریم بودین باید نگران باشین چون از این منابع دستتون قطع میشه
آیا روحانی فرمانده قرارگاه خاتم نبوده؟؟؟؟