عباس عبدی نوشت: اولین شرط یک انتخابات پرشور حضور نامزدهای گوناگون از گرایشهای موجود جامعه است. برحسب تجربه گذشته، مردم خواهان مشارکت بیشتر هستند، به شرطی که ببینند مسیر جلوی آنان باز است. هر اشتباهی هم کنند، به خودشان مربوط است و در طول زمان آن را تصحیح خواهند کرد.
ولی کسانی که به شیوههای دیگر قدرت میگیرند، چون پاسخگو نیستند، نه تنها اشتباهات را نیز نمیپذیرند، بلکه به شکل بدتری تکرار هم میکنند.
نکته مهمتری که باید توجه کرد این است که بدی و خوبی درباره روسای جمهور نسبی است. برای عدهای بد و برای عدهای خوب است. طبعا اگر اکثریت احساس خوبی نکنند رای خودشان را تغییر میدهند. ولی هر انتخاباتی فارغ از نتیجه آن یک دستاورد مهم دارد و آن مشروعیتزایی است که اعتبار حکومت را در داخل و نزد جهانیان بالا میبرد و این سرمایه بزرگی است.
همچنین بد و خوبی افراد نیز ثابت نیست. مگر اصولگرایان که با انتخاب احمدینژاد جشن گرفته بودند و در پوست خود نمیگنجیدند، هنگام رفتن او کاری جز سر به زیر انداختن داشتند؟گر چه اکثر اصلاحطلبان او را از ابتدا میشناختند ولی اصولگرایان حامی او اگر میدانستند که چنین است پشت دست خود را داغ میکردند و به او رای نمیدادند. اصلاحطلبان نیز در این حمایت بیتقصیر نبودند، به ویژه در سال 1388.
در هر حال باید امیدوار بود که انتخابات 1400 نقطه آغازی باشد برای تغییر سیاست انتخاباتی و تبعات آن.
هیچ شرطی
مشکل از آنجا شروع شد که انحصار طلبان و تنگ نظران در هر دوره قوانین جدیدی به قانون اصلی افزودند تا ملت نتوانند آنانی را که نخبه و لایق نمایندگی خود در حفظ منافعشان را انتخاب و بر مسند ریاست جمهوری یا قانون گذاری بنشانند.
انتخابات شوراها هم که معضلی بر مشکلات جامعه افزود. قرار بود نخبگان و معتمدان و شهرآشنایان نماینده مردم شوند در اداره شهر و روستا ( کاملا بدون حقوق و مزایا) حالا چه حریصانی کلی خرج تبلیغات میکنند تا به شورا راه یابند به امید اینکه چندین برابر سود ببرند