کد خبر: ۷۱۷۴۳
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۷:۴۲
دکتر مظاهر مصفا:

برنامه های درسی دانشگاه ها کارایی ندارد

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: مظاهر مصفا این سال‌ها را بیش‌تر در خانه به‌سر برده است و هفته‌ای چهار ساعت در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، در مقطع دكتری، ادبیات عرفانی و حماسی درس می‌دهد.

او زمانی مدیرگروه ادبیات دانشكده‌ی ادبیات دانشگاه تهران بوده است و امروز استادی با سه‌ نوبت بازنشستگی و شاعری با 10 مجموعه‌ی شعر، كه می‌گوید، در سال‌های اخیر هنوز مجموعه‌ی شعری نخوانده كه به دلش بنشیند.

پدرش، عبدالحسین مصفا، شاعر و حافظ قرآن بوده و همیشه به آن‌ها توصیه‌هایی داشته است، كه از یكی از آن‌ها این‌گونه یاد می‌كند: می‌گفت فرزند من نیستید، اگر شاه در گوش‌تان زد، پسش نزنید. این نصیحت پدر باعث شد تا ما هیچ‌گاه زیرباربرو نباشیم.

مظاهر مصفا در گفت و گویی که ایسنا با او داشت، درباره‌ی برنامه‌ی درسی دانشگاه‌ها، وضعیت استادان زبان فارسی، شعر دیروز و امروز، زبان فارسی و برخی موضوع‌های دیگر سخن گفت.

مصفا گفت كه از معاصران به ملك‌الشعرا بهار و مهدی حمیدی علاقه‌مند است و در یك روزگار طولانی، حمیدی را بزر‌گ‌ترین شاعر می‌دانسته است. به قول خودش، از دوپهلوها یعنی نوپردازها هم، مهدی اخوان ثالث و فریدون مشیری را دوست دارد و مشیری را بیش‌تر: «شاید صنعت‌گری مشیری كم‌تر از اخوان باشد، اما به شعر مشیری علاقه‌ و شیفتگی خاصی دارم.»

او زمانی رمان زیاد می‌خوانده، اما چند وقتی است كه دیگر فرصت این‌ كار را ندارد و آخرین رمانی را هم كه خوانده، شبیه به «سیرالعباد» سنایی و زندگی بودا توصیف می‌كند كه فرصت دو بار خواندنش را داشته است.

می‌گوید: زیاد كتاب نمی‌توانم بخوانم. این روزها دچار افسردگی شده‌ام. بالأخره معیشت چیزی نیست كه بگوییم مهم نیست و همه‌ی ما كار می‌كنیم تا رفاه بیش‌تری داشته باشیم.

مظاهر مصفا در بخش دیگری از گفته‌هایش با اشاره به كیفیت علمی در دانشگاه‌های امروز، اظهار كرد: اگر در برنامه‌ی تحصیلی كه تهیه می‌شود، دقت كنید، می‌بینید در مقطع كارشناسی‌ارشد رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی، درسی دوواحدی داریم به نام سنایی، ناصرخسرو، خاقانی و نظامی، یعنی یك ساعت‌ و نیم كه می‌شود 16 هفته. شما تاریخ دانشگاه را ورق بزنید، خواهید دید كه هرگز هیچ درسی 16 هفته تشكیل نشده است؛ چون یا به تعطیلی می‌افتد یا به جمعه و عید می‌خورد و شاید مجموعا 12 ساعت در سال تشكیل شود. بعد هم اگر تشكیل شد، در هر جلسه تا استاد بیاید و كلاس شكل بگیرد، بیش از این دیگر بازدهی ندارد. اگر استاد، علامه‌ی‌ سنایی و ناصرخسرو هم باشد، در طول 12 ساعت چطور ممكن است سنایی و ناصرخسرو تدریس كند؟ این برنامه‌ی مدون تحصیلی، مشكلات بسیاری دارد. دو تا قصیده‌ی خاقانی را نمی‌شود در مدت‌زمان 12 ساعت درس داد، تا چه رسد كه او را با شاعران دیگر در یك ساعت تدریس كرد. پس این برنامه‌ای است كه تنها روی كاغذ نوشته شده است و عملی نیست.

این استاد ادبیات یادآور شد: حالا حتا اگر ساعت هم زیاد شود، اما آن كسی كه مدعی است بیاید خاقانی درس دهد، كیست؟ چهار نفر در مملكت پیدا كنید كه بتوانند و این صلاحیت را داشته باشد كه خاقانی و نظامی را واقعا درس بدهند.

این شاعر در توضیحی دیگر هم گفت: بنابراین این برنامه‌ی درسی، كارآیی ندارد. با این برنامه‌، انتظار داریم كه این شاعران بزرگ در ذهن دانشجویان ادبیات ما باقی بمانند؟ زمانی دكتر پرویز ناتل خانلری وزیر فرهنگ بود. در طول خدمتش، 240 متن مهم زبان فارسی را از نظم و نثر با مقدمه، فهرست و توضیحات انتشار داد و كسانی را كه شایستگی داشتند، برای كار دعوت می‌كرد.

او در ادامه به مسأله‌ی حقوق استادان اشاره كرد و گفت: مسأله‌ی حق‌التدریس هم هست. حقوق استادان كم است و هر درسی به آن‌ها برای تدریس بدهند، قبول می‌كنند؛ برای این‌كه معیشت‌شان مختل است.

مظاهر مصفا سپس با اشاره به نسخه‌های خطی فارسی موجود در سراسر دنیا، متذكر شد: چهارصدهزار نسخه‌ی خطی فارسی در شبه ‌قاره وجود دارد. بسیاری از كسانی كه رفته‌اند، می‌گویند برگ‌های‌شان پوسیده و یك گوشه ریخته شده‌اند. این تعداد نسخه‌ی خطی به 10 قرن روزگار و تاریخ این ملت و سابقه‌ی كهن تعلق دارند كه به تدریج دارند از بین می‌روند. این‌همه مسافرت و خرج و مخارج و سمینار به چه درد می‌خورد؟! آیا اتفاق افتاده كه در یك سال تعدادی را سوار اتوبوس كنند، و نه حتا با هواپیما، بروند و روی این نسخه‌ها كار كنند، عكس بگیرند، بیاورند و منتشر كنند. نسخه‌هایی كه دارند از بین می‌روند، سابقه‌ی میراث فرهنگی 10 قرن ما هستند كه زیر دست و پای روزگار در حال اوراق ‌شدن‌اند.

او افزود: نسخه‌ی خطی تخصص می‌خواهد. علم مقابله خودش، هم تجربه و هم تخصص می‌خواهد كه ما نداریم. محمدتقی دانش‌پژوه در كتابخانه‌ی مركزی دانشگاه تهران بود كه از بین رفت و بقیه‌ای هم كه بودند، از میان رفته‌اند. علم و تدبیر مقابله و تصحیح از میان رفته است. چند تا محقق و متخصص نسخه‌شناس از جنس ایرج افشار یا رفقایی كه بوده‌اند و دیگر نیستند، داریم؟ دیگر كسی نیست. یعنی 30 سال دیگر تنها یك نفر متبحر هم در این عرصه نخواهیم داشت.

این استاد دانشگاه به ایسنا گفت: ما 300 شعبه‌ی دانشگاه آزاد و تعدادی دانشگاه دولتی داریم. این‌همه دانشگاه هست و هر دانشكده‌ای هم یك گروه فارسی دارد. این گروه‌ها در طول چهار سال كه می‌خواهند مدرك بدهند، فرصت غنیمتی است كه رساله‌های پایان‌نامه‌ی آن‌ها چیزی باشد كه به درد بخورد. یعنی به‌جای نوشتن این پایان‌نامه‌ها با جلدهای زركوب و نقره‌كوب، بروند روی گنجینه‌ی زبان و ادب فارسی كار كنند و آن‌ها را ، تكثیر و منتشر كنند. شما در دانشگاه‌ها بروید 500 پایان‌نامه را ورق بزنید؛ اگر یكی از آن‌ها به درد خورد! یا بروید در زیرزمین‌های دانشگاه آزاد، تمام پایان‌نامه‌های با جلدهای نقره‌كوب و زر‌كوب را ببینید؛ كدام ناشر چاپ‌شان می‌كند؟ بنابراین این كاغذها حرام شده، عمر بچه‌های ما حرام شده‌ و در زیرزمین دانشگاه‌ها ریخته شده است. در حالی‌كه در آن روش كه اشاره كردم، هر دانشجویی كه فارغ‌التحصیل می‌شود، یك اثر زبان فارسی را زنده می‌كند و به مرحله‌ی چاپ می‌رساند؛ در حالی‌كه الآن این‌طور نیست. در روسیه، لندن، شبه‌ قاره و آمریكا صدها نسخه‌ی خطی فارسی هستند. در یكی از شهرهای خودمان، یك وقت فكر كرده بودند این نسخه‌ها مقوای قوطی كنسروند و دورشان ریخته‌اند. در كتابخانه‌ای در یك شهر كوچك در چین، آن‌طور كه یكی از استادها می‌گفت، 13‌هزار نسخه‌ی خطی فارسی است. ببینید چه گنجینه‌ی عظیمی داریم و سراغ این متون نمی‌رویم و از این فرصت استفاده نمی‌كنیم. قبلا رابطه‌های ادبی استادان بیش‌تر بود و از هرجا هر نسخه‌ای كه می‌خواستیم، فورا آماده می‌شد، كه این ارتباط و امكان الآن وجود ندارد. 

مصفا سپس به مقوله‌ی تأثیرگذاری اقتصاد بر ادبیات رسید و در این‌باره گفت: مسلم است كه اقتصاد بر ادبیات تأثیر گذشته است. كسی كه نان ندارد بخورد، فرصت ندارد به این مسائل هم فكر كند و هزاران دانشجوی بااستعداد ممكن است موفق نشوند به تحصیل‌شان ادامه دهند. اگر معیشت و اقتصاد خوب نباشد، اثرش بر همه‌چیز و از جمله فرهنگ معلوم می‌شود و صدمه می‌زند.
او افزود: در تلویزیون و رادیو هم می‌بینید كه چه تخریبی نسبت به زبان فارسی دارد می‌شود. زبان فارسی را پر از تركیبات غیرایرانی كرده‌اند. شصت تا 70درصد اصطلاحات را به فرنگی می‌گویند و این بلندگو تمام مملكت را تسخیر می‌كند. زبان فارسی تحت تأثیر برنامه‌های صدا و سیما دارد ویران می‌شود. 

بخش دیگری از سخنان مصفا درباره‌ی شعر معاصر فارسی بود، كه در این‌باره اظهار كرد: شعر فارسی تا زمان مشروطه سیر سنتی و طبیعی خود را داشت. از مشروطه به بعد، تنوع و تحولی در شعر فارسی به‌وجود آمد و شعر سیاسی شد. در دوره‌ی صفویه هم كم‌ و بیش گاهی شعر سیاسی بود. البته ماهیت شعر سیاسی است و فرخی‌ سیستانی هم كه محمود را ستایش می‌كند، به‌نوعی به سیاست وارد می‌شود. پس صاحبان قدرت به شعر ربط دارند؛ ولی به این معنی كه ما بعد از مشروطه داریم، سیاسی نبوده است. از سویی، ادبیات فارسی به‌واسطه‌ی توسعه‌ی ارتباطات از ادبیات روس و نیز از ترجمه‌ها تأثیر پذیرفت. نیما و یكی از همكاران روسش تحت این تأثیر، بساط شعر نو را راه انداختند. او شعر سنتی هم دارد؛ اما در مجموع، چیزی از این شعرهایش درنمی‌آید كه بتوان به او گفت شاعر. قطعه‌هایی ساخته كه غالبا ضعیف‌اند. شعرهایش به گونه‌ای نیستند كه بشود او را با بهار یا ایرج میرزا، كه سعدی روزگار خودش است، مقایسه كرد. 

این پژوهشگر در ادامه گفت: مجموعا تحولی در شعر فارسی توسط نیما و دوستش اتفاق افتاد و كسانی هم مثل نادر نادرپور، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و فریدون مشیری تحت‌ تأثیر او بودند. اما اخوان شعر سنتی را خوب می‌گفت. اگر به طرف شعر نو هم می‌آید، شعر نو را هم به علت این‌كه در شعر سنتی تسلط دارد، خوب می‌سازد. «زمستان» اخوان عالی است. مشیری هم شعر سنتی‌اش بی‌راه نیست. شعر نوهایی هم كه ساخته، از جنس شعر «كوچه» حد وسط‌اند؛ ولی هیچ‌كدام خیلی پا نگرفتند و در بین این‌ها یك بهار یا ادیب‌الممالك فراهانی درنیامد. منظورم بعد از مشروطه است. یا ایرج میرزا كه هرچند شعر كم دارد، اما هرچه ساخته، خوب ساخته و سعدی روزگار خودش است، فرخی‌ سیستانی روزگار خودش است. فروغ فرخزاد در میان نوسرایان، یك ستاره است، شاید به‌دلیل زندگی غیرمعمولش و بی‌مهری زمانه نسبت به او. یادم می‌آید روزی در كتابخانه آمد و از من سراغ تفسیر قرآن را ‌گرفت. فروغ مشخصات استثنایی داشت، هم زندگی‌اش و هم شعرش. در تاریخ شعر فارسی آدم ماندگاری است. شاعران بزرگ معاصر مثل‌ همایی، بهار، امیری فیروزكوهی و یا رهی‌ معیری پایدارند. بعد از اخوان، در شعر نو كسی را سراغ ندارم، و نه این كه نباشد؛ من مأنوس نیستم. اخوان به ادبیات قدیم آشنا بود. 

مصفا درباره‌ی بحران شعر و مخاطب نداشتنش هم گفت: شعر اجتماعی - سیاسی مخاطب می‌خواهد. ولی شعری از نوع غزل‌سرایی حافظ، خودش مخاطب دارد. از جهت برخورد اجتماعی، بین سعدی و حافظ در شعر مقایسه‌ای داشتم. حمله‌ی مغول به ایران با تولد سعدی مقارن بوده است؛ ولی او یك بیت مدح ندارد. در تمام قصایدش نصیحت می‌كند و با آن آدم‌كش‌ها این‌طور حرف می‌زند. ولی حافظ این‌طور نیست و از امیرزاده‌ی مغول حرف می‌زند. به‌هیچ‌ وجه همت سعدی با همت حافظ قابل مقایسه نیست، منتها حافظ بااستعدادترین شاگرد سعدی در غزل‌سرایی است. شاید بسیار كم باشد غزلی از حافظ كه به وزن و قافیه‌ی سعدی نباشد؛ او قدم به قدم به دنبال سعدی رفته است. 

مصفا در ادامه متذكر شد: الآن دانشگاه‌ها نمی‌توانند ذوق شعری بچه‌ها را تقویت كنند. متن درسی دوره‌ی كارشناسی زبان ‌و ادب فارسی چنان است كه وقتی دانش‌آموخته می‌شوند، 200 صفحه متن فارسی اصیل نخوانده‌اند. این بدبختی است كه عربی هم نمی‌دانند. اگر لازم است این واحدهای درسی باشند، پس درست و دقیق خوانده شوند. من سال 28 وارد دانشگاه شدم. در دوره‌ی دكتری، استاد فروزانفر به خاطر یك شعر، 9 سال، دو درسم را معطل گذاشت و در پایان با وساطت آیت‌الله شریعتمداری، معدل شیرازی و صورتگر نمره‌ام را داد. رساله‌ام درباره‌ی تحول قصیده بود و از سال 32 شروع به تدریس كردم. سه ‌بار هم تا به امروز بازنشسته شده‌ام. 

او در بخش پایانی گفته‌هایش با یادی از قیصر امین‌پور، گفت: شاگرد من بود. تقدس در ذات و روحش بود و روح پاكیزه‌ای داشت و به‌هیچ نوع انحرافی، او را نمی‌شناسم. گوشه‌گیر بود و شاید در طول سال چندبار بیش‌تر در گروه پیدایش نمی‌شد. در شعر خلاقیت استثنایی داشت و هرچه ساخته، خوب است. او شاعر مردمی است. 

مظاهر مصفا، متولد اول شهریورماه 1311 در اراك است. سال 1343 در رشته‌ی زبان‌ و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران دكتری گرفته و بیش از 40 اثر در حوزه‌های تألیف‌، تصحیح و شعر به چاپ ‌رسانده است. 

مجموعه‌های شعر او عبارت‌اند از: «شب‌های شیراز»، «ده فریاد»، «سی پاره»، «سی سخن»، «چهل چكامه»، «‌سپیدنامه‌»، «سوگ دهخدا»، «سوگ معین» «سوگ‌نامه‌ی هادی رنجی، شاعر سبك هندی» و «سوگ‌نامه‌ی معدل شیرازی» .
در حوزه‌ی تصحیح هم «دیوان سنایی»، «‌نظیری نیشابوری»‌، «نزاری قهستانی» و «‌كلیات سعدی» را تصحیح كرده است.
در زمینه‌ی تألیف نیز «پاسداران سخن»‌، «در تحول قصیده»، كه به گمانش اولین اثرش چاپ‌شده‌اش است، و « گزیده‌ی غزلیات شمس» با مقدمه و حواشی را به چاپ رسانده است. 

مصفا كه می‌گوید، در سال 82 برای بار سوم بازنشسته شده است، هم‌اكنون در دوره‌ی دكتری دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات، ادبیات عرفانی و حماسی تدریس می‌كند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین