کد خبر: ۷۱۷۴۳۴
تعداد نظرات: ۲۴ نظر
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۳
رییس کمیته علمی کشوری کووید ۱۹ گفته "پلاسمادرمانی در کل کشور‌ها مورد سئوال قرار گرفت"

پلاسمادرمانی یا تیری خلاص به مبتلایان کرونا؛ چرا پرونده پزشکی علی انصاریان نیاز به بازبینی دارد؟

اعتراف اخیر خانم دکتر عابدینی رییس کمیته علمی کشوری کووید ۱۹ که در خبرگزاری ایسنا منعکس یافت، بدین مضمون است: «روش پلاسمادرمانی نه تنها نتیجه‌ای نداشت، عوارض هم داشت و طرح پلاسمادرمانی نه تنها در ایران بلکه در کل کشور‌ها مورد سئوال قرار گرفت؛ بنابراین پلاسمادرمانی از روند درمان کرونا حذف شد». این باعث شد تا از سرپرست طرح ملی پلاسمادرمانی و تیم تحقیقاتی‌اش بخواهیم تا در مورد طرح سراپا اشتباه و پرتلفات پلاسمادرمانی شفاف‌سازی کند. با اینکه سرپرست طرح شاهد بدترشدن وضع و حتی فوت مبتلایان تحت پلاسمادرمانی بوده است، چرا موارد را به وزارت بهداشت گزارش نداده و این طرح سراپا اشتباه را تا سطح گسترده با رویکرد درمانی ادامه داده است؟ پروژه تحقیقاتی که به همراه گروه کنترلی آن محدود به ۲۰۰ نفر بود، چگونه به عنوان پروتکل درمانی مطرح و تا جنوبی‌ترین بیمارستان‌های کشور از جمله گراش و لار و خنج نیز کشانده شد؟
پلاسمادرمانی یا تیری خلاص به مبتلایان کرونا؛ چرا پرونده پزشکی علی انصاریان نیاز به بازبینی دارد؟
آفتاب‌‌نیوز :

دکتر سید محمود ابراهیمی*- اعتراف خانم عابدینی رئیس کمیته علمی کووید ۱۹ دال بر بی نتیجه بودن و عوارض داشتن روش پلاسمادرمانی، گرچه دیرهنگام است اما ادعایی درست و علمی است. چرا که عوارض کرونا عمدتا ایمنوپاتولوژیک است و تزریق پلاسما به چنین مبتلایان قطعا التهابات و عوارض را بیشتر می‌کند و بجای بهبودی باعث مرگ مبتلایان نیز می‌شود. این ادعا وقتی قابل تامل است که دریابیم در چنین طرحی به هر بیمار مبتلا به کرونا که در بستر بیماری بوده و با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرده است، نیم لیتر پلاسما در طی ۴ ساعت بصورت داخل رگی تزریق شده است. نیم لیتر حاوی " انواع پروتئین‌های التهابی و غیرالتهابی، فاکتور‌های انعقادی، ایمنوگلوبولین‌ها و. در صورتی وارد بدن بیماران شده که از عارضه ایمنوپاتولوژیک و عوارض التهابات ریوی در رنج بوده اند. فاجعه بار اینکه برخی از بیماران نیز در چندین مرحله این مقدار از پلاسما را دریافت کرده اند؛ لذا با اینکه سیستم درمانی کشور معطوف به مهار و تعدیل التهابات با کمک دارو‌های سرکوبگر سیستم ایمنی بوده است، اصلاً معلوم نیست که فرضیه بکارگیری پلاسمادرمانی مبتنی بر چه استدلال و مبانی علمی بوده است؟ فرضیه‌ای کاملاً غلط که گویا قربانیان زیادی را بجای گذاشته است.

به گزارش آفتاب‌نیوز؛ بدون تردید، صدور مجوز بالینی چنین روش پرتلفات بیش از اینکه معطوف به استدالال علمی باشد، تبعیت از صدور مجوز پلاسمادرمانی توسط سازمان غدا و داروی آمریکا (FDA) و لحاظ تاریخچه بکارگیری این پروسه قدیمی و منسوخ شده در مورد سرخک و آنفلوانزا و دیفتری بوده است. مرور پرتکل کارآزمایی بالینی مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران به شماره IRCT۲۰۲۰۰۳۲۵۰۴۶۸۶۰NI چنین است: دریافت پلاسما از افراد بهبود یافته از کرونا با سابقه بستری در بیمارستان و تجویز ۵۰۰ سی سی از چنین پلاسمایی در مدت ۴ ساعت به مبتلایانی بدین شرایط: تب دار و ریه غیرنرمال و تنگی نفس داشته باشند، در ۴۸ ساعت آینده امیدی به بهبودی در آنان نباشد. محل انجام مطالعه نیز چهار بیمارستان شامل بقیه الله، مسیح دانشوری، فیروزگر تهران و شهید بهشتی قم بوده است. حجم نمونه کل اعم از گروه مداخله و کنترل نیز ۲۰۰ نفر بوده است. فلسفه انجام تحقیقات نیز خنثی سازی ویروس با استفاده از آنتی بادی‌های موجود در پلاسمای افراد بهبود یافته بوده است.

از طرفی، استفاده از پلاسما به عنوان روش درمان در دهه ۱۸۹۰ آغاز شد. در آن زمان اسب‌ها را در معرض باکتری‌های ایجاد کننده دیفتری قرار می‌دادند سپس با خون غنی از پادتن اسبها، توانستند انسان را در برابر این بیماری مهلک درمان کنند. آن زمان، چون قادر نبودند پلاسما را از خون جدا کنند به این روش سرم درمانی می‌گفتند. البته در آن زمان از این روش معروف به سرم درمانی و از پلاسمای بهبود یافتگان نیز برای درمان سرخک و آنفلوانزای پرتلفات اسپانیایی نیز کاربرد داشت. با این ادله که انتی بادی‌های اختصاصی موجود در سرم بهبودیافتگان قادر به خنثی سازی ویروس است. اگر تاریخچه سرم ضد عقرب و مار و یا حتی هاری را بررسی کنیم از همین فلسفه خنثی سازی برخوردار است و این موردی است که انستیتو سرم سازی رازی بالغ بر ۹۰ سال است که چنین سرم‌هایی را در سطح خاورمیان و آفریقا تامین می‌کند. سرم‌های استاندارد و قابل صادراتی که از طریق ایمن یا واکسینه کردن اسبان جوان و سالم با سموم عقرب و مار و آنتی ژن هاری بدست می‌آید. پس از آن سرم اسب را جدا و مورد تخلیص و رقیق سازی و تجزیه آنزیمی قرار میدهند تا بخش FC آنتی بادی‌های موجود در سرم اسب حذف شود و سپس سرم آماده شده مورد ارزیابی کنترل کیفی قرار میگیرد تا نهایتاً در حجم ۵ تا ۱۰ سی سی در افرادی که از نظر سیستم ایمنی دچار عارضه‌ای نیستند و فقط مورد عقرب و مار گزیدگی یا حمله سگان ولگرد قرار گرفته اند تجویز شود تا سموم و احیاناً ویروس هاری خنثی شود. اما متاسفانه اقدامی که در روند پلاسما درمانی رخ داده است عین بی دانشی است که در آن حداقل‌های معیار‌های علمی و اخلاقی لحاظ نشده است. به نوعی که میتوان بر آن همان حکایت دوستی خرس و انسان تعبیر کرد. متاسفانه این اقدام نسنجیده که در حق یک سری مبتلایان با آن فاکتور مدنظر رخ داده است، اگر در حق یک فرد سالم هم رخ میداد قطعاً با مشکل مواجه میشدند. چرا که مبتلایان به کرونا عمدتاً از عوارض ایمنوپاتولوژیک رنج می‌برده اند که در بعضی‌ها همراه با لخته شدن خون و ایجاد آمبولی‌های رویوی و مغزی بوده است و جالب اینکه استفاده از پلاسما هر دوی این عوارض را تشدید می‌کند.

وقتی که از روی ندانمکاری این حجم از پلاسمای فردی با سابقه بیماری و بستری شده که حامل صد‌ها پروتئین خارجی و عوامل التهابی و فاکتور‌های انعقادی است از طریق داخل رگ وارد بدن فردی مبتلا و تب دار که دارای مشکلات سیستم ایمنی است میشود، چه اتفاقی می‌افتد؟ اول، افرادی که علائم بالینی متوسط و شدید کرونایی از خود نشان میدهند، یعنی اینکه حداقل ده روز از بدو عفونت آن‌ها گذشته است و در این مقطع از زمان، در بدن فرد مبتلا به اندازه کافی آنتی بادی اختصاصی وجود دارد که برای خنثی سازی ویروس کافی باشد. دوم، بخشی از پروتئین‌های خارجی پلاسما از طریق خون به ریه فرد مبتلا می‌روند و مجدداً سبب برانگیختگی التهابات لوکالی و بسیج سلول‌ها و هورمون‌های ایمنی ذاتی در محل میشود و عارضه ایمنوپاتولوژیک ایجاد شده را تشدید می‌کند. سوم، بخشی از این پلاسما نیز به طحال فرد مبتلا میرود و با تحرک ماکروفاژ‌ها یک التهاب سیستمی در بدن فرد مبتلا را سبب میشوند که عوارض آن می‌تواند به تولید پروتئین‌های التهابی و تشکیل کمپلکس‌های آنتی ژنی و آنتی بادی و رسوب آن در برخی ارگان‌های مهم از جمله کلیه و قلب بیانجامد و همچنین فاکتور‌های انعقادی همراه با پلاسما و سایر فعل و انفعالات التهابی رخ داده می‌تواند سبب انعقاد‌ها و لخته‌های داخل عروقی نیز شوند.

این فاجعه است. نیم لیتر پلاسما از فردی بیمار که دارای عوارض ایمنوپاتولوژیک بوده به دیگر فرد بیمار که بخاطر عارضه ایمنوپاتولوژیک با مرگ دسته و پنجه نرم می‌کند تزریق آنی شود. اسم این اقدام کسور یا خطای پزشکی نیست. این نامش تیر خلاص به مبتلایانی است که از روی ناچاری تن شان را به ناز طبیبان سپرده بودند. از طرفی، اگر این تیم به خنثی سازی ویروس با ایمنوگلوبولین‌های اختصاصی هم اعتقاد داشت. خیلی راحت میتوانست در عرض یک هفته آنتی ژن کرونا را با غیر فعال کردن ویروس در سطح آزمایشگاهی تهیه کند و سپس با همکاری انستیتو سرم سازی رازی در کمترین زمان ممکن به سرم خالص شده و حامل ایمنوگلوبولین هاپلوئید اختصاصی ضد کرونا، پروسس شده، استاندارد و قابل تزریق دست یابد.

هر چند که در بدو شیوع کرونا و بدلیل ناشناخته بودن عوارض این ویروس در مقطعی از زمان FDA مجوز اضطراری پلاسمادرمانی را صادر نمود. اما این مجوز با انتقادات و واکنش‌های خیلی از محققان واقع شد و این تصمیم FDA را نوعی تصمیم سیاسی ناشی از مداخله رئیس جمهور وقت آمریکا آقای ترامپ تلقی می‌کردند. البته سازمان بهداشت جهانی نیز به این مجوز واکنش هشدارآمیز نشان داد.

اما پس از اینکه محققان متوجه شدند که عمده عوارض و تلفات‌های کرونا ناشی از عوارض ایمنوپاتولوژیکی این ویروس است و همچنین خیلی از محققان نیز گزارشاتی از افزایش تلفات ناشی از پلاسمادرمانی را ارائه دادند. پس از مدت کوتاهی، مقامات FDA نیز با عذرخواهی، از تصمیم خود عقب نشینی و پلاسمادرمانی را از پرتکل درمان کرونا حذف نمودند.

با لحاظ مقدمه بالا، متاسفانه آقای دکتر حسن ابوالقاسمی سرپرست طرح ملی پلاسمادرمانی و تیم تحقیقاتی اش، چنین طرحی که صرفاً جنبه تجربی داشت را با تبلیغات زیاد خبری و تلویزیونی شروع کردند و سخنگوی وزارت بهداشت نیز در همراهی با این تیم از بهبودیافتگان می‌خواست تا پلاسما خود را اهدا کنند. طرحی که بجای توجه به بُعد تحقیقاتی و اجرای محدود آن، از همان ابتدا بعنوان یک پروتکل درمان کرونا و با جنبه تبلیغاتی دنبال شد و سرپرست طرح ملی پلاسمادرمانی، پروژه تحقیقاتی خود که هنوز در نیمه فاز اول بالینی هم نبود را به نوعی درمان قطعی مبارزه با کرونا قلمداد نمود و آنرا نجات بخش حال بیماران توصیف کرد. پروژه‌ای اشتباه و آنهم از طرف یکسری افراد که در موقعیت اشتباهی قرار گرفته بودند سبب شد، تا این پروژه تحقیقاتی که به همراه گروه کنترلی آن محدود به ۲۰۰ نفر بود، به یکباره به عنوان یک پروتکل درمان کرونا قلمداد شود به نحوی که طبق گزارشاتی که در سایت‌های خبری منعکس شده است، دامنه اجرایی آن به کل استان‌های کشور اعم از مشهد، اصفهان، فارس، همدان، خوزستان، بوشهر و هرمزگان وسیستان بلوچستان و. برسد. فراگیری این روند اشتباه و پرتلفات در حدی بوده است که آقای دکتر کریمی رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهرستان لار نیز طی مصاحبه‌ای اعلام کرده که پروژه پلاسمادرمانی را در لار و گراش و خنج از شهرستان محروم جنوب فارس نیز اجرا کرده اند و جالب اینجاست که همه این گروه‌ها نیز خبر از موفقیت آمیز بودن چنین طرحی مخابره کرده اند. در همین راستا، وزارت بهداشت که خود علم داشته که این یک پروژه‌ای تجربی بوده که هنوز گزارشی از فاز اول هم دریافت ننموده است، اما سخنگوی وزارت بهداشت طی مصاحبه‌ای بر این روند خودسرانه درمانی، صحه گذاشته و نتایج آنرا موثر قلمداد کرده است.

متاسفانه اینهمه گزارشات انحرافی و خلاف واقع به موثر بودن پلاسمادرمانی در صورتی بوده است که مرگ‌های ناگهانی در مبتلایان کرونایی ناشی از سکته و آمبولی‌های ریوی و مغزی و مشکلات قلبی و کلیوی و کبدی نیز روند صعودی طی کرده بود که باز هم خیلی از محققین به اشتباه این عارضه را به ویروس کرونا نسبت می‌دهند. این در صورتیست که ایجاد لخته‌های خونی در ریه که منجر به آمبولی‌های ریوی و مغزی شده بیشتر می‌تواند ناشی از التهابات و عفونت‌های ثانویه باکتریایی یا برخی مداخلات از جمله تزریق پلاسما که غنی از فاکتور‌های انعقادی است رخ داده باشد. در همین راستا، مبتلایان زیادی نیز بوده‌اند که با علائم بسیار خفیف تنفسی بستری شده اند، اما در حین بستری بصورت ناگهانی فوت کرده‌اند. چرا پاسخ علمی دقیقی برای چنین فوتی‌های ناگهانی وجود ندارد؟

از طرفی این گزارشات خلاف واقع به موثر بودن چنین روش منسوخ شده‌ای بر خلاف علوم ویروس‌شناسی و ایمنی‌شناسی است. سئوال اینجاست که هدف از پلاسمادرمانی چه بوده است؟ اگر برای کنترل و مهار انفجارسایتوکانیی و بیماری خود ایمن بوده است که این پلاسما خود به شرح بالا التهاب زاست و بصورت لوکالی و سیستمیک تحریک کننده سیستم ایمنی است. اگر برای خنثی سازی ویروس بوده است که اینهم یک ندانمکاری محض بوده است. چرا که عموما ویروس‌هایی با قدرت شیوع بالا از جمله آنفلوانزا و کرونا و برونشیت و نیوکاسل حداکثر قدرت شیوع و انتقالشان تا ۵ روز بعد از عفونت است و در این مدت مبتلایان یا فاقد علائم اند یا علائم خفیف است. هر چه از روز ۵ بعد از عفونت به جلوتر برویم، سیستم ایمنی بدن مبتلا تقویت شده و کم کم از تیتر ویروس در بدن کاسته میشود و تا اینکه در حدود ۱۳ تا ۱۵ روز بعد از عفونت از بدن پاک شود. جالب اینجاست افرادی هم که علائم بالینی متوسط وشدید کرونا را نشان میدهند در مقطعی از زمان هستند که میتوانند عاری از ویروس باشند. البته به تست‌های مثبت تشخیصی فوق العاده حساس مولکولی که بر پایه تک ژنوم ویروس است از روز ۱۵ به بعد نمیشود اعتنا کرد. چرا که بیماری به تیتر ویروس مرتبط است. اگر این‌ها بدنبال اجرای فرضیه خنثی سازی ویروس بوده اند، آیا بهتر نبود بجای اینهمه هزینه و تبلیغات و زمان که صرف جمع آوری پلاسما شد، از طریق انستیتوی سرم سازی رازی و با کمتر از ده درصد آن هزینه‌ها و کمترین زمان ممکن اقدام به تهیه سرم استاندارد و تخلیص شده که فقط حامل ایمنوگلوبولید هاپلوئید اسب بود می‌کردند تا فرضیه اشتباه خود را فقط در همان ۲۰۰ نفر، مورد آزمون قرار می‌دادند؟

گزارش‌ها و نتایج با اینکه آشکارا اشتباه و خلاف واقع بودند، اما سرپرست آن طرح ملی، با چشم بستن بر واقعیت‌ها پروژه فاز بالینی در دست اجرا که هنوز هفته اول از فاز بالینی اول آن سپری نشده بود را بعنوان یک روش درمانی خلاقانه منظور و با همکاری سازمان انتقال خون این طرح تحقیقی بعنوان یک پروتکل درمانی در سراسر کشور پیاده شود.

با توصیف بالا و اینکه گزارشات زیادی از مرگ‌های ناگهانی مبتلایان به کرونا در برخی بیمارستان‌ها وجود دارد. همچنین لحاظ اینکه بیمارستان مسیح دانشوری یکی از این مراکز فعال در استان تهران است که بعنوان زیر مجموعه آن پروژه ملی، در انجام فاز اول مطالعات پلاسمادرمانی همکاری داشت، جا دارد که یک مروری هم از وضعیت پرونده پزشکی آقای مرحوم انصاریان داشته باشیم.

فوت ناگهانی آقای علی انصاریان در بیمارستان فرهیختگان و بازتاب خبری آن سبب شد تا نام پزشک متخصص آن مرحوم که از متخصصین بخش عفونی بیماستان مسیح دانشوری بود بیشتر به سر زبان‌ها بیفتد و انتقادات فراوانی از کوتاهی‌ها و خطا‌های پزشکی متوجه تیم درمانی مرحوم انصاریان شود. انتقادات به خطا‌های پزشکی تا جایی پیش رفت که داماد خانواده انصاریان با انتشار عکسی از علی انصاریان که در مراقبت‌های ویژه با دستان خود در حال غذا خوردن بود و با این ادعا که " مرحوم انصاریان قبل از اینکه بصورت ناگهانی حالش بدتر منجر به فوت شود، بدون ماسک اکسیژن و با دست خودش دو پرس دوپرس غذا می‌خورده است"، بار دیگر مدعی خطای پزشکی در حق مرحوم انصاریان شد. مورد غذا خوردن علی انصاریان با دست خودش موردی مهم بود که حتی پزشک متخصص مرحوم انصاریان نیز طی یک مصاحبه در راستای صحه بر روند بهبودی آن مرحوم اقرار کرده بودند.

مرور روند بیماری مرحوم انصاریان موید اینست که ایشان با علائم بیماری متوسط و به گفته پزشک ایشان با تاخیر حداقل ده روزه به بیمارستان مراجعه کرده بود و ایشان تا ده روز بعد از بستری شدن نیز در وضعیتی بودند که میتوانسته اند با دست خودشان دو پرس دوپرس غذا بخورند. معمولاً بیمارانی که علائم بالینی ناشی از کرونا را نشان میدهند، موید اینست که حداقل یک هفته از عفونت آنان به ویروس کرونا گذشته است و اگر این افراد با آمبولی ریوی و مغزی و سایر مشکلات قلبی و عرقی بدلیل ایجاد کانژسشن و ادم ریوی و عفونت‌های باکتریایی رویوی به کام مرگ نروند، در سایر شرایط باید چنین بیمارانی روند بهبودی را طی کنند. چرا که عارضه خود ایمن ایمنوپاتولوژیک از بدو عفونت تا نهایتاً یک هفته می‌تواند تداوم داشته باشد و البته این پدیده به کمک مکانیسم‌های مداخله گر و کنترل کننده سیستم ایمنی در نهایت مهار و تعدیل میشود. با این احتساب می‌توان استنتاج کرد که زمان فوت مرحوم انصاریان حداقل ۲۵ روز بعد از عفونت به کرونا بوده است که حدوداً در روز ۱۵ بعد از بستری شدن در بیمارستان به یکباره وضعیت ایشان وخیم شده و فوت کرده اند که این با شرایط موجود جای سئوال است که نیاز به شفاف سازی بیشتر دارد. کما اینکه افراد زیادی نیز بوده اند که با پای خود و با علائم خفیف تنگی نفس به برخی بیمارستان‌ها مراجعه و بستری شده اند، اما یکباره حال آنان وخیم شده و فوت کرده اند. علاوه بر پلاسمادرمانی، اجرای پروژه سلول درمانی در بیمارستان مسیح دانشوری نیز موردی است که رئیس جهاد دانشگاهی نیز طی یک مصاحبه‌ای از همکاری پژوهشگاه رویان با مسیح دانشوری در انجام فاز‌های بالینی سلول‌های بنیادی در درمان بیماران کرونایی بیان داشته اند. از همه مهمتر اینکه مقاله‌ای اخیراً منتشر شده که نشان دهنده این است پزشک متخصص مرحوم انصاریان مجری پروژه سلول درمانی در بیمارستان مسیح دانشوری نیز بوده‌اند.

-حال سئوال اینجاست که چگونه چنین طرح‌هایی که به اعتراف رئیس کمیته علمی کرونا بی نتیجه، اما پر عواقب بوده است به تصویب رسید و سپس به چنین سطحی از وسعت با رویکرد درمان قطعی به اجرا در آمد؟ چرا تاکنون هیچ گزارشی از این طرح منعکس نشده است؟ میزان تلفات بعد از پلاسما درمانی چقدر بوده است؟ چه کسی مسئول چنین ندانمکاری‌ها در حق مردم مظلوم است که به امید بهبودی تن شان را به ناز چنین طبیبانی سپرده بودند؟ چرا سلامت جامعه و مردم باید مثل موش آزمایشگاهی بازیچه ماجراجویی‌های چنین افرادی باشد؟

-سئوال مهم‌تر اینکه، آقای دکتر حسن ابوالقاسمی سرپرست طرح ملی پلاسمادرمانی، با اینکه میدیده مبتلایان با دریافت پلاسما وضعشان بدتر میشده و به آغوش مرگ میرفتند، چرا موارد را به وزات بهداشت گزارش نداده و این طرح سراپا اشتباه را تا چنین سطحی با رویکرد درمانی ادامه داده است؟ این درصورتی بوده که طبق پروژه فاز اول ارائه شده به کمیته اخلاق وزارت بهداشت، این تیم به سرپرستی دکتر ابوالقاسمی تا تعداد کل ۲۰۰ نفر داوطلب اعم از گروه کنترل، حق مداخله پلاسمادرمانی داشته است؟ با توجه به غیر علمی بودن این طرح و عوارض ایجاد شده در فاز اول، بعید به نظر می‌رسد که مجوز فاز بالینی دو و سه برای چنین پروژه‌ای نیز صادر شده باشد.

-از همه مهمتر چرا ایشان در گزارشات خبری اش بر خلاف واقعیت از موفقیت آمیز بودن چنین طرحی سخن به میان آورده که این خود سبب اغفال بیشتر مبتلایان و خانواده‌های آنان شده است. خانواده‌هایی که با هزار امید دل به این تبلیغات و گزارشات انحرافی بسته بودند و برای نجات عزیزانشان تن به هر رضایت نامه‌ای دادند.

اما سرپرستی دکتر ابوالقاسمی در طرح سراپا اشتباه و پر تبعات پلاسمادرمانی و عدم پاسخگویی‌های ایشان تجربه‌ای نشد تا اینبار شاهد نام ایشان بعنوان سرپرست فاز بالینی واکسن کرونای دانشگاه بقیه الله به نام نوراوکس باشیم. گویا قصد دارد که در فاز بالینی اول، واکسن خودشان را با آنتی ژنی با غلطت عجیب ۱۲۰ میکروگرم به انسان تزریق کند، آنتی ژنی که منشاء پروکاریوتی دارد که اندوتوکسین زدایی این مقدار غلظت، کاری سخت و هزینه بردار است. طرحی کاملاً اشتباه و غیر علمی که بعید است فردی حداقل دانش در زمینه ایمنولوژی و ویروس شناسی داشته باشد و تن به ارائه و اجرای چنین طرح‌هایی را دهد. تزریق این مقدار از آنتی ژن نوترکیب که معمولا برای هیپرایمن کردن اسب‌ها و تزریق به دام‌های بزرگ مثل گاو بکار میرود از کسی بر نمی‌آید جز از چنین افرادی که سابقه هنرنمایی شان در طرح پلاسمادرمانی، اما بدون توجه به امنیت جانی مبتلایان، به اثبات رسیده است.

اما این مقدار از غلطت تزریقی واکسن بقیه الله بنام نوراوکس درصورتی قابل توجه است که واکسن‌های مشابه نوترکیب از موسسه رازی و پاستور و سیناژن غلظت ۵ تا نهایتا ۲۵ میکروگرم را در فاز‌های بالینی لحاظ کرده اند و مدعی اثربخشی اند. قاعدتاً وقتی در طرح بالینی غلظت‌های ۵ و ۲۵ میکروگرم منظور میشود، معنایش اینست که تیتر هدف آنان ۵ میکروگرم است، اما از بعد بررسی عوارض بالینی آن تا حداکثر ۵ برابر دوز مجاز میتواند مورد بررسی قرار گیرد. با این وصف، لحاظ غلظت‌های ۸۰ و ۱۲۰ میکروگرم حتی هیچ تناسب علمی را نمی‌رساند. یعنی وقتی اولین غلظت ۸۰ میکروگرم است باید در فاز بالینی بررسی عدم عوارض جانبی آن تا پنج برابر غلظت هدف (۴۰۰ میکروگرم) نیز بررسی شود. آنموقع است که باید بسراغ فیل و کرگدن رفت تا انسان. همچنین بکارگیری این میزان غلطت، اولا، اقتصادی نیست و از نظر هزینه تولید قدرت رقابت با دیگر واکسن‌ها را ندارد. دوما، باعث عوارض جانبی شدید و ایجاد تحمل ایمنی در دریافت کنندگان چنین واکسنی میشود. با این وجود معلوم نیست که رییس دانشگاه بقیه الله در انجام فاز بالینی شان که هزینه مالی زیادی بهمراه دارد بدنبال چه فاکتور‌هایی است؟ و آیا نتایج فاز بالینی واکسن بقیه الله توسط رییس دانشگاه بقیه الله در بیمارستان بقیه الله بدلیل اینکه شرایط بیطرفی رعایت نشده قابل اعتناست یا خیر؟

*محقق در زمینه ویروس و واکسن

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
انتشار یافته: ۲۴
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
1
11
در تبریز در علوم پزشکی زعفرانیه دوسه روزقبل دیدم یک مردجوان و دو پسرش ازواکسینه می آیند از ایشون پرسیدم چگونه واکسینه شدید گفتند معرفی فرمانداری خواستم ببینیم اون چه ... است.
دکتر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
0
25
واکسن ایرانی و غیر ایرانی باید به تایید مراکز جهانی برسد...
دانشجو
|
United States of America
|
۱۳:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
0
25
فاجعه زمانی است که محققی که مسئولیت اجرایی و علمی چنین طرحی را بعهده داشته خود فردیست با اینکه علم داشته که دارای دکترای باکتری شناسی علوم‌پایه پزشکی از دانشگاه تربیت مدرس است و در هیچ مقطعی از تحصیلاتش در حیطه بالینی نبوده است . اما با اینحال توانسته است شماره نظام پزشکی به شماره آ- ۲۲۷۷ که صرفا مختص علوم بالینی و آزمایشگاهی است را دریافت نماید. با اینکه ایشان استادتمام دانشگاه بصورت فول تایم جغرافیایی است و حق محرومیت از مطب هم دریافت مینماید. اما چندین سال است که نامبرده بعنوان مسئول فنی همزمان سه آزمایشگاه طبی از جمله آزمایشگاههای تشخیص طبی رصد، بیمارستان دانشگاه محل اشتغالش و آزمایشگاه یکتا، را ساپورت میکند و درآمدی هنگفت از تعدد شغلی دارد. این درصورتیست که مسئولیت فنی آزمایشگاهها نیز یک شغل حساس و فول تایمی قلمداد میشود و این عین عدم مسئولیت پذیری در برابر سلامت جامعه است که بجای حضور مسئولیت فنی در آزمایشگاهها، مهر مسئولیت فنی چنین شخصی پوشش دهنده عدم حضور فیزیکی فرد باشد. قاعدتا هم چنین فردی شرایط سرپرستی و مداخله در پروژه پلاسمادرمانی را نداشته است.
اصلا این فرد چگونه عضو نظام پزشکی شده و چگونه همزمان مسئول فنی سه آزمایشگاه است؟ چرا وزارت بهداشت ورود پیدا نمیکنه؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
0
22
لطفا به حجم سخنرانی های وزیر بهداشت کشور توجه فرمایید و آن را با سخنان مقام همانند دیگر کشورها مقایسه کنید! تو خود حدیث مفصل خوان از ....
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
11
7
اگر نقد علمی در رسانه های عمومی مطرح می شود یعنی پشت پرده ای دارد که به سیاست وصل میشود. فارغ از درستی و یا غلط بودن مقاله فوق، حتما بدانید هدف از انتشار این نقد، تخریب فرد و یا افرادی هست که احتمال دارد وارد عرصه قدرت می شوند.
پاسخ ها
زهره
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
عزیزم اشتباه برداشت نفرمایید! این گزارش بر اساس یک تحلیل علمی ، یک بحران اجتماعی و بهداشتی که دامنگیر خانواده ها شده است را به تصویر کشیده است.
حال اگر چنین فردی با این وضعیت قصد ورود به حلقه قدرت را داشته باشد، فاجعه آمیز است و باید دست نگارنده ای که به زعم شما مانع قدرت یابی چنین افرادی میشود را بوسید!
محقق
| United States of America |
۱۵:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
باید مینوشتند طرحی اشتباهی، از طرف افراد اشتباهی که در موقعیت اشتباهی قرار دارند!
وانگهی مگه عرصه قدرت چیه؟ وقتی اینا برای پلاسما درمانی مجوز برای ۲۰۰ نفر میگیرن، سپس در کل کشور فراگیر میکنن و پاسخگو هم نیستن...
ناشناس
| Germany |
۱۳:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
تا کی در مقابل رفتار و مقالات عمومی علمی باید موضع گیری کنید، اونهم رشته هایی که با یک کلمه توضیح درست مردم متوجه میشند داستان چیه. مطالبه گری در زمینه پزشکی حق هنه مردم هست تا مافیای پزشکی در ایران ریشه کن بشه.
رشید
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۵:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
1
12
لطفا اغراق نفرمایید. عرصه قدرت چیه؟ اینا باید پاسخگو وضعیت بوجود آمده در حق خانواده هایی باشن که جوانی از دست دادن. قضیه علی انصاریان هم هنوز خانواده اش نپذیرفتن که بخاطر کرونا فوت کرده باشه.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۷:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
هر کسی که کار اشتباهی کرده باید پاسخگو باشد ولیکن انتشار آن می بایست از طریق مرجع رسیدگی کننده ذیصلاح باشد که صحت وسقم آن تایید و یا رد شده باشد. عموم مردم قدرت تشخیص برای قضاوت در حوزه هایی که تخصص و تجربه علمی لازم را برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیاز دارد را ندارند و فقط در نهایت دچار نگرانی می شوند.
ناشناس
|
Germany
|
۱۶:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
0
10
واقعاً اگر نظر بر این بود که واکسنی تولید شود که جان بیماران را نجات دهد یک واکسن کافی بود. اگر تمام نیروها روی یک واکسن متمرکز میشد احتمال به نتیجه رسیدن جواب خوب و مثبت تا حالا بیشتر بود.
سعید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
0
11
امیدوارم در آینده مشخصات این پروژه غیر انسانی کاملا بر ملا بشه
ممنون از نویسنده عزیز که موارد را با جرأت افشاگری کردن
افشین
|
Germany
|
۰۰:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
0
8
احسنت. زیباترین و‌پرمعناترین جمله ای که در مورد اینها بکار رفته بقول یکی از دوستان: طرحهای اشتباهی توسط افراد اشتباهی در موقعیت اشتباهی
جالبه امروز گزارش مقالات انگلیس خواندم و تمام محققان متفق النظر به بی نتیجه و پر عارضه بودن پلاسمادرمانی گزارش داده بودند. اما همه این محققان اشتباهی کشور ما مدعی معجزه کردن پلاسمادرمانی هستند.
سالیان درس خواندن و سالیان بعنوان استاد از بیت المال حقوق گرفتن که کار ناتمام ویروس را کامل کنند. خود ویروس کرونا هم از دست اینها از تعجب انگشت به دهان مانده!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
0
6
ادعای ساخت واکسن را باید صاحب علم ودرک دقیق از بیماری داشته باشد که در محافل علمی کشور ما بنظر میاد وجود ندارد اما طراحی های متعدد از واکسن را مبینیم مه در کشورمان دنبال میشه ...
ناشناس
|
Germany
|
۱۱:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
0
7
افشای گری به موقع با کمک یک تحلیل علمی قوی . دست نگارنده و آفتاب نیوز درد نکند. اما کو پاسخگویی؟..........
علوم آزمایشگاه
|
United States of America
|
۱۱:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
0
5
متاسفانه نظر یکی از دوستان که بیان داشتن یکی از محققان این پروژه غیرانسانی مهر نظام پزشکی خلاف قانون دارد و همزمان مسئول فنی سه آزمایشگاه طبی و تشخیصی است صحت دارد و بسیار نگران کننده است. این فرد در هیچ مقطع تحصیلی اش حتی بالینی نبوده اند جای تعجب دارد که چگونه شماره نظام پزشکی برایش صادر شده است؟ عجب شیر تو‌شیری شده!
انتظار است که وزارت بهداشت لااقل به این موضوع ورود پیدا کند و ریشه یابی کند که اولا طبق کدام قانون برای چنین فردی شماره نظام پزشکی تعلق گرفته و چرا هم استاد فول تایمی و هم مسئولیت فنی سه آزمایشگاه ؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
0
7
لطفا در مورد پرونده فوت علی انصاریان هرچه سریع تر شفاف سازی صورت بگیرد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
4
0
فردی که در مورد هر چیزی نظر می دهد مشخص می شود که سواد لازم ندارد و درصدد تخریب افراد است همچنین بحث علمی در مجامع علمی دارای جواب است کسیکه سواد لازم را ندارد معمولا در روزنامه های عمومی مطلب می نویسد لااقل در کنفرانس های علمی این نکات را بیان کند تا برایش به طور واضح و روشن توضیح دهند که هم مکانیزم اثر ویروس چگونه است هم اندوتوکسین چگونه محاسبه می شود و در نهایت به یک دامپزشک بگویند واکسن نوترکیب چگونه ساخته می شود؟؟!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
این گزارش بیشتر جنبه اخلاقی دارد تا علمی. جای چنین گزارشاتی نشریات عمومی و خبری است. پلاسمادرمانی باعث داغدار کردن خانواده ها شده، بدون مسئولیت پذیری ! انتقاد به سیاست وزارت بهداشت و هرج و مرجها در صدور چنین مجوزاتی است!
وانگهی، واکسن یک کار علمی و تجربی و دانشی است که باید در حیطه فعالیت موسسه رازی و پاستور باشد تا متخصصانی که اشراف به بیولوژی و کار با حیوانات آزمایشگاهی دارند انجام بدهند. در ضمن نگارنده از یکی از معتبرترین دانشگاههای دولتی ایران دکترای تخصصی دارد و ده سال سابقه کار تحقیقاتی و تولیدی در موسسه رازی در کارنامه دارد.
دانشجو
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
0
4
در کنفرانس های علمی بیشتر موضوعات علمی و تحقیقاتی و نظریات علمی مورد بررسی قرار میگیرد. اما این گزارش یک بحران عمومی و اعمال نفوذ در صدور مجوزات را به تصویر کشیده. دستش هم درد نکند.
رازی
|
Japan
|
۰۲:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۲
0
4
ادعای کاملا درستی است. در فاز بالینی عوارض جانبی هم ارزیابی میشود. پس کمترین غلطت واکسن ما همانی است که دز فاز حیوانی بهترین پاسخ را داده است. برای بررسی عوارض جانبی باید ۴ تا ۵ برابر غلظت اولیه در فاز بالینی یک مدنظر قرار بگیرد. گرنه بررسی عوارض جانبی با ۸۰ و ۱۲۰ معنایی ندارد. متاسفانه افرادی که دانش واکسن را دارند می دانند این مطالعه اشکال دارد و نمی توانسته مجوز بالینی را دریافت نماید.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۳
بهتر است که فاز بالینی واکسن های نوترکیب دنیا را ببینید و مطالعه کنید که میزان دوز پروتئین نوترکیب چند است همچنین اندازه پروتئین استفاده شده جقدر است بعد نظر دهید. این منطقی تر است در ضمن همانطور که گفتید در فاز بالینی عوارض بالینی مشخص می شود که این هم توصیه می شود بررسی کنید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۳
1
0
هر ادعایی باید اسناد علمی داشته باشد متاسفانه نکاتی که گفته شده سندیت علمی ندارد و همچنین باید هر مطلبی را از متخصص آن رشته جویا شد باز هم متاسفانه فرد بیان کننده این مطلب تخصص لازم برای بیان این مطالب را ندارد و متاسفانه متاسفانه نشریات هم برای داغ کردن صفحه و بالا بردن بازیدید سایت هر مطلبی را منشر می کنند وگرنه در مجامع علمی این افراد و این مطالب جایگاهی ندارند
خداشناس
|
United States of America
|
۰۱:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۳
0
1
ما از واکسن بصورت حرفه ای سردر نمیاریم. اما اینقدر میدونیم که صنعت واکسن و دارویی و هواپیمایی اینقدر مهم است که بصورت کنسرسیوم اداره و سرمایه گذاری میشود.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین