«بانو قدس ایران» به کارگردانی مصطفی رزاق کریمی به تازگی به صورت آنلاین اکران شده است، این مستند که برنده تندیس بهترین فیلم از یازدهمین جشنواره «سینماحقیقت» و منتخب سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر است، روایتی از زندگی بانو خدیجه ثقفی همسر امام خمینی (ره) را به تصویر میکشد.
در ادامه بخشی از گفتگو با کارگردان «بانو قدس ایران» را میخوانید.
* هنگام ارائه ساختار تولید مستند به «بیت امام»، آیا پیشنهادهایی نیز برای چگونگی ساخت پروژه دریافت کردید یا خیر؟
این سوال را اینگونه جواب میدهم، در دورهای که داور جشنواره «سینماحقیقت» بودم، گوشی ام از یک شمارهای زنگ میخورد و چون مشغول داوری بودم نمیتوانستم تلفن را جواب دهم. اگر اشتباه نکنم در زمان استراحت روز آخر، به شماره مورد نظر زنگ زدم و با آقای علیخانی که برای فیلم «یاد و یادگار» با وی آشنا شده بودم، صحبت کردم. وی به من میگفت میخواهیم با شما در مورد موضوعی صحبت کنیم، بعد از پایان جشنواره به «عروج فیلم» رفتم و به من گفتند که برای ساخت این مستند به ۴ کارگردان رسیدیم و در نهایت تصمیم گرفتیم که شما این مستند را بسازید. گفتم من چیزی درباره سوژه نمیدانم، چند کتاب بدهید تا بخوانم. در همین راستا به دیدن حاج حسن آقا نیز رفتم، این دیدار زمانی رخ داد که اطلاعاتم به آن اندازه بود که بگویم چه فکری دارم.
البته لازم است این را بگویم که در فرهنگمان معمولاً بزرگی آدمها را تشدید میکنیم یعنی یک فرد را یا خیلی بالا میبریم و یا خیلی پایین. طی صحبتهایی که با افراد مختلف داشتم احساس کردم داستان یک بعد دیگری هم دارد، در جلسه مورد نظر گفتگوهایی صورت گرفت و به آنها تاکید کردم که همچنان روی من به عنوان کارگردان این مستند حساب نکنید چرا که فعلاً آمدهام بحثهای اولیه را داشته باشم. حاج حسن آقا انسان بسیار تیزهوشی است و در این جلسه به نکاتی اشاره کرد که برای من جذاب بود اما بعد از آن به غیر از مطالعه فیلمنامه پیشنهاد دیگری نداد.
یکی از نکات جالبی که در تحقیقاتم به آن رسیدم و به «بیت امام» هم به صورت مثال اعلام کرده و تاکید کردم که نقطه عطف فیلم همین است، این بود که زمانی که عزیز کسی به اتاق عمل میرود، دکتر معالج میگوید بزرگ خانواده چه کسی است که با آن در ارتباط باشد، در تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که نباید برای این مستند نقل قول کرد، به همین دلیل خواستم که تنها منسوبین درجه یک در این مستند حضور داشته باشند.
این تصمیم مهمی بود که از سوی «بیت امام» پذیرفته شد. همچنین هنگام فیلمبرداری برای اولین بار بعد از سالها در «بیت امام» باز میشد و حتی اعضای «عروج فیلم» نیز تا آن روز داخل «بیت امام» نرفته بودند. برای ورود به اندرونی «بیت»، خانم فریده نوه امام (ره) هماهنگیهای لازم را انجام داد، هنگام ورود به «بیت امام» دیدم که هنوز در آن زندگی جریان دارد، به همین دلیل اعلام کردم که برای مصاحبهها به منزل کسی نمیروم و میخواهم مستند در همین مکان فیلمبرداری شود. البته این مساله برای اهل بیت با توجه به اینکه سن برخی از آنها نیز بالا است سخت بود، اما در نهایت همه برای مستند داخل «بیت امام» آمده و در جایی که با خانم و امام (ره) هم صحبت شدهاند حضور پیدا کردند.
نکته جالب این بود که همه افراد حاضر از اینکه بعد از سالهای طولانی به «بیت امام» وارد میشدند بسیار خوشحال شده و خاطرات خود را در آن خانه مرور میکردند. همین زنده شدن خاطرات به گفتگوها نیز کمک کرد تا ملموستر شود. البته این را هم تاکید کرده بودم که اول باید گفتگو انجام شود و بعد خانه را ببینند. تمام تلاش من به عنوان کارگردان مستند این بود که جنجالی درست نکنم و سعی کنم با سوژه هم محور شوم. هنگام فیلمبرداری به قم هم رفتیم تا تصاویر اولین خانهای که حاج مصطفی در آن به دنیا آمده بود را نیز داشته باشیم.
* از جمله مهمترین اسنادی که در «بانو قدس ایران» مورد استفاده قرار میگیرد، نامهها، خاطرات و صدای بانو است. دسترسی به این اسناد چگونه صورت گرفت و در نهایت از میان آن بر چه اساس تصمیم گرفتید که برخی از خاطرات در روایت مستند مورد استفاده قرار گیرد.
هنگام تحقیق نهایی، میدانستیم که صداهایی از «خانم» وجود داشت که یا در خانه و یا در بیمارستان توسط حاج حسن آقا ضبط شده است. در ابتدا به ما گفتند که این صدا موجود نیست، اما من تاکید کردم که حتماً باید این صداها را بشنوم. آقای بروجردی یکی دیگر از نوههای امام (ره) به من گفت که وی نیز صداهایی را از «خانم» ضبط کرده است به همین دلیل به قم رفتم و این صداها در اختیار گرفتم. در نهایت بعد از دیدار با حاج حسن آقا به وی تاکید کردم که باید این صداها را بشنوم. وی گفت این نوارها بسیار خصوصی است و گفتم من یا محرم شما هستم یا خیر. در نهایت حاج حسن آقا نیز نوارها را در اختیار من قرار داد.
البته این را باید بگویم صداها کیفیت خوبی نداشت و از بهروز شهامت صداگذار خواستم تا کیفیت صداها را درست کند. زمانی که به صداهای اصلاح شده گوش کردم دیدم حرفها و نظرات شخصی بسیاری در آن وجود دارد که بی شک بخشی از این مسائل شخصی به ما ربطی نداشت و ما آن را نشنیده گرفتیم. در نهایت از بخشی از صداها در فیلم استفاده کردیم چرا که معتقد بودم با توجه به اینکه «خانم» حضور ندارد صداها میتواند سندی برای روایت مستند باشد. مساله دیگر این است، در این فیلم ۸۰ دقیقهای تنها ۶ عکس از «خانم» بیشتر وجود ندارد، در طول کار نیز شنیدم که یک فیلم ۱۵ تا ۲۰ ثانیهای از وی وجود دارد که با پیگیریهای حاج حسن آقا آن را پیدا کردیم که در آخر فیلم از آن استفاده شده است.
* تمام فیلم با صدای خانم واعظی بهعنوان گوینده متن روایت میشود، متن مورد نظر کاملاً برگرفته از خاطرات «خانم» بود و یا شما هم به عنوان نویسنده در نگارش برخی از بخشهای متن مورد نظر دخیل بودید؟
همه روایت کاملاً برگرفته از خاطرات «خانم» بود. البته یک جاهایی که میخواستیم پلی به موضوع دیگری بزنیم خودمان یک بخش کوچک به آن اضافه میکردیم. اما در کل همه روایت از دست نوشتههای «خانم» گرفته شده است. در رابطه با صدای راوی مستند نیز باید بگویم به ۶۳ صدای گوش کردیم که از بین آنها خانم واعظی را انتخاب کردیم، با شنیدن صدای خانم واعظی، از وی خواهش کردیم تا با ما در این پروژه همراه باشد و زمانی که فرزندان و نوههای «خانم» صدای مورد نظر را شنیدند تاکید کردند که صدا کاملاً شبیه صدای «خانم» است. البته این را هم باید بگویم که خانم واعظی زمان بسیاری را برای اجرایی کردن فرم و وزن صدا گذاشت.
* خانم واعظی این فرصت را پیدا کرد تا بخشی از صدای «خانم» را شنیده و براساس نوع بیان و لهجه وی، خاطرات را روایت کند؟
خیر. من با شنیدن صدای «خانم» به خوبی میدانستم که وی چگونه صحبت میکنم در واقع هیچ عجلهای در صدای «خانم» هنگام صحبت کردن وجود نداشت و بسیار شمرده و محکم صحبت میکرد. البته صدایی که در بیمارستان ضبط شده برای سن ۸۰ سالگی «خانم» و در اواخر زندگی وی بود، به همین دلیل بارها از چگونگی صحبت کردن «خانم» سوال پرسیده بودم و خانم واعظی نیز به خوبی توانسته بود تا نوع بیان «خانم» را اجرایی کند.