آفتابنیوز : آفتاب: از روزی که هدایت آبیهای تهران را با آن همه جنجال و حاشیه پذیرفت تا در کنار ناصر حجازی تیمی بیهمتا را روانه کارزار لیگ برتر کنند، تصور این بود که استقلال به تیمی قدرتمند و با صلاحیت تبدیل شود و البته یکی از مدعیان جدی لیگ برتر در نیمفصل دوم هم باشد.
اما اوضاع آنچنان که پیشبینی میشد پیش نرفت و حرفهای گوشه و کنار ناصر حجازی چنان عرصه را بر فیروز و تفکرات خاص او تنگ کرد که در نتیجه به اخراج محترمانه حجازی انجامید تا به قول خود ناصر حجازی «استقلال بتواند بدون او یک جام را کسب کند».
ولی این پایان ماجرا بود. سناریوی ناهمگون استقلال بیسر و سامانتر از آن است که فیروز بتواند شیرازه آن را جمع کند.
از همان هفتههای نخست، فیروز تفکرات خاص خودش را به باشگاه آبیها منتقل کرد تا اخبار داغ و پرحاشیهای در اطراف ساختمان باشگاه همیشه خوراک روزنامهها و رسانههای مختلف را تشکیل دهد.
او در این مدت تدابیر ویژه یا همان سختگیریهای خودش را در تمرینات تیم اعمال کرد تا بتواند حاشیهها را از این تیم دور کند ولی هر چه بازیها به جلوتر میرفت، اتفاقات عجیبتری رقم میخورد و تمام آنچه فیروز رشته بود پنبه میشد.
تیمی که او میخواست با آن سودای قهرمانی در هر دو جام را سردهد و آسیایی شود، هرگز ساخته نشد و اخراجهای عجیب و غریب بازیکنان تیم از تمرینات تنها راه و چاره سرمربی استقلال شده بود تا کمی آرامش به اردوی این تیم بازگردد.
به نظر میرسد فیروز بین تفکرات نظامیگری و مربیگری همچنان سرگردان است چرا که بازیکنان امروزی چندان این اخلاقیات را برنمیتابند.
بازیکنانی که در ناز و نعمت و بالاترین کانون توجهات در قطب آبی پایتخت روزگار سپری میکنند، مگر میتوانند با خوی و رفتار نظامی فیروز و افکار منحصر به فرد او کنار بیایند.
آنها میدانند فیروز اگرچه شوخطبعی در ذاتش همیشگی است ولی در تصمیماتش کمترین درنگ را دارد و کوچکترین بیانظباطی را نمیتواند تحمل کند.
آنها که بازی استقلال در مقابل فجر را به تماشا نشستند، رفتارهای فرهاد مجیدی بعد از تعویضش را دیدند. آنچه مسلم است اینکه فیروز در دوران مربیگری در استقلال نتوانسته در جایگزینی بازیکنان ذخیره کارنامه خوبی بر جای بگذارد و همیشه این بزرگترین عیب کار او بوده است.
در بازی با فجرشهیدسپاسی هم تعویضهای فیروز، طلایی که هیچ برنزی هم نبود و باید ضعیفترین نمره را به تعویضهایش داد و البته در این بین مجیدی که تکگل استقلال را به ثمر رسانده بود و پرفروغتر از همیشه نشان داده، حق داشت از تعویضش ناراحت باشد چرا که میداند در کنار او بازیکنی وجود داشت که بدترین آمار را در بین مهاجمان تیم برجای گذاشته و البته مورد لطف همیشگی "آقای سرمربی" هم بوده است.
مجیدی اعتراضش را با درآمدن لباسش بعد از تعویض و رفتن به سمت رختکن نشان داد تا فیروز کریمی را متوجه اشتباهش کرده باشد.
یک مربی هم دچار اشتباه میشود ولی مهمتر اینکه باید بپذیرد وقتی تعویضی انجام میدهد و نتیجه به نفع تیم حریف برمیگردد، باید اشکال کار در نحوه مهرهچینی باشد.
اما اگر مجیدی هم بعد از این اقدام به سرنوشت قربانی و نوازی دچار خواهد شد نه تنها اشتباهی دیگر در کارنامه فیروز خواهد بود بلکه تیمش را در موقعیت حساس فعلی که با کمبود مهاجم مواجه است و بازی حساسی هم در اهواز و در مقابل فولادیها در جام حذفی دارد با بحران تازهای روبرو میکند.
فیروز باید روزی از این تفکرات دوگانهاش دست بردارد. او باید بین خوی و خلق نظامیگری و مربیگری یکی را انتخاب کند و البته فردی با تجربه او نباید کار دشواری در این راه داشته باشد.
کارنامه درخشان دوران مربیگری او با بودنش در استقلال و نتایجی که با این تیم میگیرد، هم میتواند باشکوهتر از قبل باشد و هم باعث از دست دادن اعتبار کاریاش شود.
فیروز باید یکی را انتخاب کند و قطعاً او نمیخواهد اعتبارش را به سادگی از دست بدهد ولی در این روزها باید کمی از سوءظنهای عجیبی که به سراغش آمده بکاهد و مهربانتر و البته هوشمندانهتر از همیشه با یاغیهای امروز استقلال مدارا کند. اگر او میخواهد فصلی دیگر را نیز در این تیم تجربه کند.