نشست رسانه ای «افق تحولات جاری فلسطین و تاثیرات امنیتی آن بر ایران» به میزبانی موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور در تهران برگزار شد.
این نشست در 30 فروردین ماه 1401 همزمان با تشدید تنشها در فلسطین اشغالی برگزار شد و در آن «سعدالله زارعی»، مدیر «مرکز مطالعاتی اندیشهسازان نور» خشونت های اخیر در مسجد الاقصی و تحولات پرشتاب فلسطین را با توجه به تاثیرات امنیتی آن بر جمهوری اسلامی ایران مورد تحلیل و بررسی قرار دادند.
تحولات در مناطق 1948 فلسطین بی سابقه است
در ابتدای نشست زارعی با اشاره به تحولات فلسطین گفت: اکنون در فضای اتفاقات و تحولات فلسطینی ها در سرزمین های 1948 هستیم که در طول 40 سال گذشته بی سابقه بوده است و به عنوان یک اقدام مهم امنیتی و فاز جدید برای مبارزات ملت فلسطین مطرح شده است. تحرکاتی که ارتش اسرائیل در اطراف مسجد الاقصی و به طور کلی قدس شرقی به کار برده است، دستگیری هایی گسترده ای که انجام می شود و درگیری های هر روزه و هر شب که پلیس اسرائیل در فلسطین انجام می دهد، نشان دهنده حساسیت زیاد شرایط برای اسرائیل است.
برای این رژیم، ماه رمضان و دهه سوم ماه رمضان بسیار حساس است و در این دهه اسرائیلی ها همواره شاهد رخدادهای سنگین علیه خود بوده اند. اول این که ماه رمضان ماه آرمانی برای مسلمانان است و در فلسطین مسلمانان با آمادگی بیشتر معنوی و روحی فعالیت می کنند و براساس اعتقادات اسلامی جهادی که در ماه رمضان شکل بگیرد، این جهاد از ماه های دیگر ارزشمندتر است. مثلا جنگ بدر در ماه رمضان بود و در آن به مسلمانان وعده پیروزی داده شده که مسلمانان با تعداد کمتر بر کفار پیروز شدند.
همچنین رژیم صهیونیستی در ماه رمضان خاطره وحشتناکی از جنگ رمضان 1973 دارد که جنگ اکتبر هم خوانده می شود و جنگ بوم کیپور هم گفته می شود. این روز، روز جشن مذهبی یهودی ها به شمار می رود که در آن یهودی ها به تبرک روزه می گیرند و روز روزه گیری یهودی ها هم به شمار می رود، اما جنگ رمضان یا یوم کیپور خاطره تلخی برای صهیونیست هاست و آن ها در این جنگ ضربه بسیار زیادی متحمل شدند.
در جنگ رمضان یا یوم کیپور مصر و سوریه در عملیات برق آسا توانستند اسرائیل را غافلگیر کنند و بخش وسیعی از جولان به دست ارتش سوریه افتاد و صحرای سینا تقریبا به طور کامل در اختیار مصر قرار گرفت؛ اگرچه بعدا حوادث دیگری در این جنگ پیش آمد، ولی اسرائیلی ها بنا به آمار خودشان بیش از 2 هزار و 800 نفر کشته و 9 هزار نفر هم زخمی دادند و این در حالی است که اسرائیلی ها همواره آمار را کمتر اعلام می کنند و این خاطره تلخ در ذهنیت اسرائیلی ها باقی مانده است و لذا ماه رمضان برای اعراب مهم است و اولین اتفاقی که شکست پذیری اسرائیل را نشان داد، همان جنگ رمضان بود که نشان داد ارتش اسرائیل را می توان شکست داد و بعد از همین جنگ نیز اسرائیلی ها روند صلح را دنبال کردند و ماجرای کمپ دیوید هم پس از همین جنگ رمضان از سوی تل آویو دنبال شد. بعدها هم همیشه اسرائیل در ماه رمضان دچار بحران روحی و روانی بوده است و همیشه در این ماه منتظر رخدادهای غیرمنتظره بوده است.
مسجدالاقصی قلب تحولات فلسطین است
نکته دیگر در مباحث این روزها، موضوع مسجدالاقصی است. این مسجد قلب تحولات فلسطین است و اولین نقطه اساسی فلسطین همین مسجد الاقصی به عنوان قبله اول مسلمانان است. باید توجه داشت که یهودی ها هیچگاه قبله شان مسجدالاقصی نبوده، چون یهودی ها قبله ندارند، بلکه مسجد الاقصی قبله اول مسلمانان است و قبل از مسلمانان هم مسجدالاقصی قبله هیچ گروهی نبوده است. همچنین در ماه رمضان موضوع معراج پیامبر از مسجدالاقصی پیش آمده که شرح آن در قرآن و در سوره اسرا آمده و این ماجرا برای مسلمانان بسیار مهم است و بیانگر موقعیت مهم مسجدالاقصی است. به همین دلیل نیزاین مکان و زمان برای مسلمانان بسیار مهم است. برای اهل سنت هم 27 ماه رمضان به عنوان شب قدر حائز اهمیت است و برای شیعیان هم این شب مورد توصیه قرار گرفته است.
لذا برای اسرائیلی از 17 رمضان که زمان معراج پیامبر است تا پایان ماه مقطع بسیار حساسی است و البته اتفاق دیگری این مقطع را مهم کرده و آن جنگ رمضان سال گذشته میلادی در سال 2021 بوده است. جنگ سال گذشته در فلسطین بسیار مهم است، چون در آن فلسطینی ها برای اولین بار جنگی را شروع کردند و این جنگ هم در ماه رمضان صورت گرفت که برای دفاع از قدس بود. لذا جنگ سال گذشته فلسطین هم از نظر مکانی و هم زمانی مهم است و فلسطینی ها آن را جنگ سیف القدس می نامند.
لذا موضوع تقدس و تلاش برای حفظ بیت المقدس فقط موضوعی تاریخی مربوط به گذشته نیست، بلکه این یک مسئله جاری برای فلسطینی هاست که نمونه آن جنگ سیف القدس در ماه رمضان سال گذشته است و نشان می دهد که فلسطین زنده و مسجدالاقصی همچنان محور تجمع تحرک و قوای فلسطینی هاست و این موضوع برای مسلمانان قابل چشم پوشی نخواهد بود.
ویژگی جدید تحولات فلسطین
درگیری اخیر فلسطینی ها با اسرائیلی یک مختصات جدید را شاهد هستیم. باید توجه داشت که در سرزمین های 1948 که حدود 70درصد سرزمین های فلسطینی را از مرزهای لبنان و اردن تا خلیج عقبه را در بر می گیرد، این سرزمین ها در طول 50 سال گذشته منطقه امنیتی اسرائیلی ها بوده است و قطعنامه های سازمان ملل و توافقات اسلو و مادرید هم بر این طرح اسرائیل محکم کاری کرده و سایر طرح های سازش بعدی هم با تائید سرزمین های 1948 بود و سازمان آزادی بخش فلسطین نیز موضوع سرزمین های 1948 را براساس توافق اسلو مورد پذیرش قرار دادند.
این در حالی است که در این سرزمین ها، جمعیت زیادی از فلسطینی ها هنوز وجود دارند و زندگی می کنند و از جمعیت 8 میلیونی اسرائیل، 2 میلیون آن اعراب فلسطینی ها هستند که برخلاف سکوت گذشته، اکنون تحرکات امنیتی و نظامی دنبال می کنند و چهار عملیات اخیر طی دو هفته در سرزمین های 1948 برای اسرائیلی ها بسیار غیرمنتظره بوده است.
برای اسرائیلی ها سوال این است که تسلیحات در این مناطق از کجا آمده و چرا شاباک این اسلحه های سنگنین را کشف نکرده و چگونه عاملان عملیات های توانسته اند در مناطق مختلف 1948 عملیات خود را انجام دهند؟ برای اسرائیل الان سوال این است که چه تعداد اسلحه در مناطق 1948 در اختیار فلسطینی ها قرار دارد؟ لذا االان اسرائیل درگیر مناطق داخلی است و برخلاف گذشته که جنگ ها در خارج از سرزمین های اشغالی بود، اما الان جبهه داخلی فلسطین فعال شده و جنگ به جنگ امنیتی و داخلی اسرائیل تبدیل شده است.
نکته دوم این که در جنگ های گذشته، طرف اسرائیلی در جنگ، سازمان های شناخته شده فلسطینی بود. مثلا جنگ 12 روزه با حماس بود و دیگر جنگ ها هم با حماس و جهاد اسلامی بوده است که همگی هویت سازمانی داشتند. لذا وقتی جنگ با سازمان باشد، می توان این سازمان را در نقطه ای متوقف کرد، مانند میانجی گری های گذشته ای که از سوی مصر میان اشغالگران و گروه های مقاومت حماس و جهاد اسلامی انجام می شد. اما صحنه نبردهای فعلی، میانجی پذیر نیست و اسرائیل نمی تواند با کسی وارد گفتگو شود و مستقیم با بدنه جامعه فلسطین درگیری دارد.
مسئله سوم این که اقدامات مسلحانه فلسطینی ها 1948 بی تردید و بلافاصله از سوی جبهه مقاومت اعم از جمهوری اسلامی ایران، مقاومت عراق، افغانستان و یمن مورد حمایت واقع شد و این تحولات پوشش منطقه ای پیدا کرد و در داخل فلسطین هم همه سازمان های فلسطینی از این اقدام حمایت کردند و حتی جریان فتح هم از اقدام فلسطینی ها حمایت کرد. لذا اسرائیلی ها نتوانستند اقدامات اخیر فلسطینی را کور و تروریستی معرفی کنند و بویژه این اقدامات در زمانی اتفاق افتاد که محوری عربی برای سازش با اسرائیل تشکیل شده است. توافق صلح ابراهیم در همان دفتر تاسیس اسرائیل انجام گرفت.
لذا توافق سازش فعلی در همین شرایط انتفاضه در مناطق 1948 آغاز شد و اگر بازتاب های خبری طرف های فلسطینی را بررسی کنیم، متوجه می شویم که جهان به کدام مسائل بیشتر توجه دارند و حداقل 10 خبر مربوط به عملیات فلسطینی در رسانه هاست و فقط یک خبر درباره اجلاس خائنانه سازش با اسرائیل است. همزمان اسرائیلی ها سفری هم به بحرین و ترکیه داشتند تا سازش را فراتر از جبهه عربی نشان دهند، اما انتفاضه مسلحانه اخیر تحولات سازش را به حاشیه کشاند. این انتفاضه قرارداد اسلو را هم به حاشیه برد و دولت محمودعباس به عنوان میراث اسلو را به حاشیه و انزوا کشاند، ولی بخش مسلحانه تشکیلات خودگران یعنی جنبش فتح فعال شد و نشان داد که اختلافات عمیقی میان جنبش فتح و تشکیلات خودگردان وجود دارد.
همه راه های اسرائیل به بن بست رسیده است
اسرائیلی ها در شرایط شوک به سر می برند و هنوز تا 27 رمضان روزهای پرمخاطره ای برای اسرائیل در پیش است. هرچند این به معنای عادی شدن شرایط پس از ماه رمضان نیست، بلکه در این 10 روز ممکن است اتفاقات بزرگی بیافتد و نگرانی تل آویو این است که مبادا حماس دست به پاسخ نظامی بزند، چون الان بدترین زمان برای ورود اسرائیل به جنگ به دلیل سه بحران همزمان اقتصادی، سیاسی و امنیتی در این رژیم است.
الان نگرانی اسرائیل این است که مبادا وارد جنگ شود و این وضعیت نشان می دهد که اوضاع از کنترل تل آویو خارج است، چون نه توان جنگ دارد و هزینه هرجنگی برای تل آویو بسیار سنگین است و امکان پیروزی ندارد. در مقابل امید فلسطینی ها بیشتر شده و در سطح عربی گرایشات سازگرایانه به حاشیه رفته و گرایشات انقلابی تقویت شده است.
این شرایط برای اسرائیل و آمریکا به هبچ عنوان قابل کنترل نیست و غرب و اسرائیل ابزاری برای کنترل این وضعیت ندارند. قبلا توافقات سیاسی مانند اسلو و توافق ابراهیم نتوانسته ان ها را نجات دهد، جنگ هم از جمله در سال گذشته به آن ها جواب نداد و توفیقی نداشتند و از نظر اقتصادی هم محاصره غزه که از سال 2007 شروع شده نتوانسته کمکی به اسرائیل کند. لذا تمام راه حل های اسرائیل برای مواجه با مردم فلسطین به بن بست رسیده و راه حل های تل آویو به شدت ناکارآمد و تضعیف شده و این ها نشان دهنده سراشیبی سقوط اسرائیل است.