کد خبر: ۸۵۶
تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱۳۸۳ - ۱۱:۳۳
وانگاري مآتاي برنده جايزه صلح نوبل

قدرت احتياج دارد تا هميشه به چالش كشيده شود

آفتاب‌‌نیوز :

كمي پس از آن، شوهر او كه نماينده مجلس بود به شكل ناپسندي مقدمات طلاق را فراهم آورد.

مآتاي مديريت دانشگاه را براي به‌دست آوردن جايگاه شوهرش رها كرد. گرچه او در اين رقابت پيروز نشد، اما لقب يك زن مبارز صريح و تندرو را از آن خود ساخت. در سال 1977 مآتاي جنبش كمربند سبز را كه يك گروه طرفدار محيط‌زيست است، بنيانگذاري كرد. اين جنبش جنگل‌هاي طبيعي را احيا كرد و به زنان روستايي با پرداخت دستمزد و در مقابل كاشت درخت در منطقه خود كمك كرد. از آن زمان بيش از 30 ميليون درخت در كنيا كاشته شده، براي دهها هزار زن شغل ايجاد شد و چندين كشور آفريقايي اين برنامه را الگوي كار خود قرار داده اند.

آنچه كه در جنبش مآتاي قابل توجه است و احتمالاً سبب جلب نظر كميته نوبل شده آن است كه او چگونه ميان طرفداري از محيط‌زيست، فمينيسم، دموكراتيك كردن و دفاع از حقوق بشر ارتباط به‌وجود آورده است. مآتاي رابطه مستقيمي ميان مسائلي نظير بيابان‌زايي، فرسايش خاك و شكست حكومت تك‌حزبي در كنيا يافت. او مي‌گويد: «من هرچه عميق‌تر نگريستم، متوجه شدم كه اين مسائل به حكومت، فساد و ديكتاتوري ارتباط دارد. مآتاي جسورانه در طول سال‌هاي دهه 1980 و 1990 با حزب حاكم و رئيس جمهور مستبد آن دانيل آراپ موئي مقابله كرد. مآتاي در برجسته ترين فعاليت خود، مبارزه موفقي را عليه طرح موئي مبني‌بر ساخت يك اداره مركزي 62 طبقه براي حزب، همراه با يك مجسمه بسيار بزرگ از خودش، رهبري كرد. اين مركز قرار بود در پارك اوهوروي نايروبي ساخته شود. گرچه اهداف مآتاي بيشتر زيست‌محيطي بود – پارك يكي از معدود فضاهاي باز سبز شهر بود – روشن بود كه او همچنين قصد داشت يك «مرد بزرگ» را كه عادت نداشت به چالش طلبيده شود به‌ويژه توسط يك زن، تحقير كند.

موئي و طرفدارانش مآتاي را شورش‌گري ناميدند كه زيادي درس خوانده و نقشي مردانه را ايفا مي‌كند. او را به مرگ تهديد كردند، بيش از ده‌ها بار دستگير كردند و يكبار نيز پليس او را با ضرب و شتم بيهوش كرد. چند تن از همكارانش كشته شدند و جنبش كمربند سبز تقريباً غيرقانوني شد.

در اوايل دهه 1990 هنگامي كه حكومت، موجي از خشونت عليه چهره‌هاي مخالف به راه انداخت و گروه‌هاي قومي را مجاب كرد كه از آنها حمايت كنند، مآتاي تمام مدت مخفي شده بود. برنامه‌هاي عمومي او كه من سعي كردم در يكي از آنها در سال 1993 حضور پيدا كنم، اغلب توسط پليس به‌هم مي‌ريخت. مآتاي از آن دوران با مشخصه شكيبايي و مقاومت ياد مي‌كند و هرگز نااميد نشد. او مي‌گويد: «در ذهنم مي‌دانستم كه كار درستي انجام مي‌دهم.»

به راستي دو سال پيش مآتاي از اتهامات سربلند بيرون آمد. در دسامبر 2002، موئي سرنگون شد و كنيا اولين انتخابات دموكراتيك خود را برگزار كرد كه اپوزيسيون با اكثريت آرا به قدرت رسيد.

مآتاي به مجلس راه يافت و به‌عنوان معاون بخش‌هاي محيط‌زيست، حيات‌وحش و منابع طبيعي منصوب گرديد. او مي‌گويد: «جايزه نوبل تأييد ديگري است براينكه كنيا سرانجام به مسير درست دست يافته است. اين جايزه همچنين نشانه‌اي از تأثيرات يك انسان 64 ساله نه تنها به‌عنوان يك طرفدار محيط‌زيست و يك مبارز، بلكه در نقش الگويي براي نسلي از كنيا است كه از ثمره كار او لذت مي‌برند.

او به ياد مي‌آورد كه پس از اعلام جايزه «جوانان و به‌ويژه دختران در حالي كه اشك در چشمان آنها حلقه زده بود نزد من مي‌آمدند و مي‌گفتند كه چه اندازه خوشحال هستند و تا چه اندازه به هيجان آمده‌اند.»

چه زماني حركت شما از هواداري محيط‌زيست فراتر رفت و درگير مسائلي نظير حقوق بشر و دموكراسي شد؟

شروع كارم در حقيقت پاسخي معصومانه به نيازهاي زنان مناطق روستايي بود. وقتي براي رويارويي با نيازهاي آنها شروع به كاشتن درخت كرديم، قصدي فراتر از آن وجود نداشت. من همه آنچه را كه بايد با آن روبه‌رو مي‌شدم، درك نمي‌كردم. براي من يكي از بزرگترين دلايلي كه سبب شد فراتر از كاشتن درخت حركت كنم، تمايل به يافتن علل مشكلات بود. ما معمولاً خود را با نشانه‌هاي بيماري درگير مي‌سازيم در حالي كه اگر به علل ريشه‌اي مشكلات توجه كنيم، قادر خواهيم بود برآنها يكبار براي هميشه پيروز شويم. به‌عنوان مثال، من سعي كردم بفهمم چرا وقتي كوچك بودم، آب آشاميدني سالم نداشتيم. رابطه ميان روستانشينان، زمين و منابع طبيعي يك رابطه كاملاً مستقيم است. اما البته وقتي حكومت بدي هم داشته باشيد، اين منابع تخريب مي‌شوند، از جنگل‌ها جنگل‌زدايي مي‌شود، درختان جنگلي غيرقانوني قطع مي‌شوند، خاك فرسايش مي‌يابد. من عميق‌تر و عميق‌تر نگاه كردم و فهميدم كه چگونه اين مسائل به حكومت، فساد و ديكتاتوري ارتباط پيدا مي‌كند.

وقتي شما اين مسائل را مطرح كرديد، به يكي از مخالفين حكومت تبديل شديد آيا فكر نمي‌كنيد به‌عنوان يك زن، بيشتر در معرض خطر بوديد؟

من فكر مي‌كنم از آنجا كه يك زن بودم، آسيب‌پذيرتر بودم. زيرا امكان آزار من بدون احساس ناراحتي وجود داشت. اين امكان وجود داشت كه مرا به آساني متهم كنند كه سنت‌هاي يك «زن خوب آفريقايي» را زيرپا گذاشته و كسي كه معتقد به نخبه سالاريست و سعي دارد معصوميت زنان آفريقايي را به طريقي كه براي مردان آفريقايي پذيرفتني نبود، آشكار سازد. اين امكان نيز وجود داشت كه همه، از زن و مرد مرا مسخره كنند و بگويند كه اندكي ديوانه هستم زيرا در غرب تحصيل كرده‌ام و شرم و حياي ريشه‌اي خود را به‌عنوان زن آفريقايي از دست داده‌ام، از اين طريق تحصيلات به‌عنوان امري منفي معرفي شود. چيزي كه مدت‌هاي طولاني شاهد آن بودم، اين بودكه وقتي مردم نتوانند از شما بهره‌برداري كنند، آن وقت آنچه را كه شما ارائه مي‌دهيد، مسخره مي‌كنند. خوشبختانه من اين موضوع را متوجه شده بودم. زيرا اگر انسان متوجه آن نباشد، به آساني در هم شكسته مي‌شود و شكست مي‌خورد.

زماني مجبور شديد مخفي زندگي كنيد، توسط پليس دستگير شديد و مورد آزار و اذيت قرار گرفتيد. چطور اين نوع ارعاب در شما مؤثر واقع نشد؟

من مي‌دانستم آنچه را كه انجام مي‌دهم اشتباه نيست و در ذهنم متوجه بودم كه كارهايم درست است.

مي‌دانستم كساني كه با من مخالف هستند، اهداف خوبي را تعقيب نمي‌كنند. مي‌دانستم كه آنها مي‌خواستند فساد و عدم توانايي خود را در اداره مملكت، توجيه كنند.

اكنون كه شما برنده جايزه صلح نوبل، جزئي از حكومت و نماينده مجلس شده‌ايد، آيا هنوز هم كسي شما را يك تهديد به شمار مي‌آورد؟

هميشه كساني وجود دارند كه تصور مي‌كنند شما جاه‌طلب هستيد. اما فكر مي‌كنم در حال حاضر بيشتر مردم كنيا بسيار خوشحال هستند كه بعداز آن همه سال درگيري، دنيا سرانجام اين را تشخيص داد. همكارانم در مجلس بسيار خشنود هستند و رئيس جمهور با صميميت بسيار تبريك مي‌گويد.

رئيس جمهور پيشين، دانيل آراپ موئي چطور؟ آيا پس از پيروزي شما هيچ تماسي گرفته و يا بيانيه‌اي منتشر كرده است؟

خير. اما او را چندي پيش در يك مجلس عروسي ديدم. كمي با هم گپ زديم، اما فقط تعارف و خوش آمد گويي بود. مطمئنم كه او هميشه مي‌دانست كاري كه انجام مي‌دادم درست نبود و كارهاي او و همكارانش غلط بود.

پس از آن همه سال كه خارج از حكومت بوديد، آيا اكنون كه داخل آن هستيد، شگفت‌زده نشده‌ايد؟

من يك مقام كوچك هستم در اين دستگاه وسيع، من داخل دايره مركزي نيستم. فكر مي‌كنم براي هر كسي كه درون جامعه مدني زندگي مي‌كند، بوروكراسي حكومتي بسيار بسيار كند حركت مي‌كند. گرچه ما رئيس جمهور قبلي و وزرايش را با آن همه كارمند كه برايشان كار مي‌كردند، تغيير داديم، اما بعضي وقت‌ها شك مي‌كنم كه آنها واقعاً به ارزش‌هاي اين حكومت جديد پي‌برده‌اند. گاهي در اين بوروكراسي به دليل اينكه به قدر كافي سرعت در انتقال به راهي كه ترجيح مي‌دهم، ندارد، احساس سرخوردگي مي‌كنم. ولي دليل آن احتمالاً اين است كه سال‌هاي زيادي دور از جامعه مدني كار كرده‌ام كه بسيار تندتر از دستگاه حكومتي حركت مي‌كرد.

در طول سال‌هاي اوليه دهه نود، كنيا درگيري‌هاي قومي را تجربه كرد كه در آن دولت از تهاجم به قبايلي كه تشخيص مي‌داد اپوزيسيون را همراهي مي‌كنند، حمايت مي‌كرد. آيا تصور مي‌كنيد زمان تفرقه و سياست‌هاي خشونت قومي در كنيا سپري شده است؟

اميدوارم اينطور باشد. اما ما هيچگاه به اعماق اين درگيري‌ها نرفتيم. كساني كه آنها را تحريك مي‌كردند هرگز مورد مواخذه قرار نگرفتند. بسياري از كساني كه از مزارع خود رانده شدند، هنوز برنگشته‌اند. اما من اميدوارم كه هرچه زودتر آن مردمان بتوانند به زمين‌هاي خود برگردند و صلح ميان اين جوامع برقرار شود. اين بسيار مهم است كه مردم بفهمند اين نوع درگيري‌ها در واقع براي بهره‌برداري سياستمداران در دستيابي به اهدافشان است و آنها در كنيايي كه قصد بازسازي آن را داريم، جايي ندارند.

آيا فكر مي‌كنيد درسي هست كه ديگر كشورها مي‌توانند از برقراري دموكراسي در كنيا بياموزند؟

يك چيز بسيار خوب اين حقيقت بود كه جامعه مدني در كنيا به شدت سعي كرد به مردم نياز به تغيير صلح آميز حكومت را آموزش دهد و نياز به اعتراض به رهبراني كه نمي‌توانند به شكل مناسب حكومت كنند نه به‌وسيله اسلحه، بلكه از طريق انتخابات. بنابراين فكر مي‌كنم اين درسي است كه بسياري از كشورهاي آفريقايي خواهند آموخت. ما كه اكنون در قدرت هستيم، احتياج داريم با مردمي كه به آنها خدمت مي‌كنيم، به چالش فراخوانده شويم و از خود و علايق شخصي خود چشم‌پوشي كنيم. تنها از اين راه مي‌توانيم به ديگر دولت‌هاي آفريقايي نشان دهيم كه امكان تقسيم قدرت بدون جنگ وجود دارد. ساختن آنچه كه به يكباره خراب شده است، كار مشكلي است. ما شاهد مشكلات بازگشت سومالي به وضعيت عادي بوديم، ما شاهد مشكلات به پايان رساندن درگيري‌ها در سودان بوديم.

بعضي پيش‌بيني كرده‌اند كه آفريقا وارد دوره‌اي شده است كه منابع طبيعي در سال‌هاي آتي بسيار كاهش پيدا خواهد كرد و اين به درگيري‌هاي بيشتري مي‌انجامد. آيا با اين نظريه موافقيد؟

اطلاعاتي به من نرسيده كه اين نتيجه‌گيري را بكنم. البته كه منابع سياره ما بسيار محدود هستند و محدوديت منابع به تمام شدن آنها خواهد انجاميد. اما همچنين بسياري از منابع تجديدپذير هستند. به‌عنوان مثال، بسياري از زمين‌ها را مي‌توان از پيشروي بيابان در امان داشت. چنانچه دولت از انواع فعاليت‌هايي كه جنبش كمربند سبز پيشنهاد مي‌كند، استقبال نمايد، كارهاي زيادي مي‌توان انجام داد – بسيج مردم محلي براي حفاظت از خاك و احياي زمين‌هاي فرسايش يافته در واقع تنها به راهنمايي و قدري قدرت بازو نياز هست – و ما مردم زيادي داريم.

ميليون‌ها دستان كوچك كه مي‌توانند درگير احياي زمين‌ها شوند. بنابراين من فكر مي‌كنم كه بيشترين چالش، به‌ويژه پس از اينكه آفريقا برنده جايزه صلح نوبل شد، عبارت است از مديريت منابعي كه در دسترس هستند و اجتناب از بروز درگيري.

در گذشته شما گفته بوديد كه ضروري است آفريقايي‌ها كليشه‌هاي غربي را در مورد زندگي خود، كنار بگذارند يعني آنچه را كه نويسنده كنيايي نگوگي واتيونگو آن را استعمارزدايي ذهني ناميده. اين كليشه چگونه بركار شما تأثير گذاشته است؟

براي ما آفريقايي‌ها خوب است كه خود را همانطور كه هستيم بپذيريم و بخش‌هاي مثبت فرهنگ خود را حفظ كنيم. به‌عنوان مثال، بسياري از ما به‌عنوان نخبگان وقتي به وطن باز مي‌گرديم، قادر نيستيم به مناطق روستايي برويم و واقعاً به مردم كمك كنيم تا بر فقر و توسعه نيافتگي پيروز شوند.

در عوض مي‌خواهيم به همان روشي كه درغرب تجربه كرده‌ايم، زندگي كنيم. بخشي از فسادها در زندگي ما به همين بر مي‌گردد. ما از تقسيم منابع خودداري مي‌كنيم؛ بدون مسؤوليت‌پذيري حكومت مي‌كنيم. اگر اعتماد به نفس داشته باشيم و برخي از ارزش‌هاي فرهنگي خود را حفظ كنيم، در نتيجه بيشتر درگير كمك به مردم خود براي خروج از فقر و آفرينش محيطي مي‌شويم كه امكان برخورداري از كمك دوستان را فراهم مي‌آورد. ما دوستان زيادي ميان كشورهاي صنعتي داريم، اما گاهي آنها قادر نيستند به ما كمك كنند به دليل اينكه محيطي به‌وجود آورده‌ايم كه كمك به مردم را واقعاً مشكل مي‌سازد.

اما در عين حال اين موضوع به مسأله چگونگي برداشت غرب از آفريقا بر نمي‌گردد؟به عنوان مثال در ايالات متحده، توجه زيادي به اخبار مربوط به آفريقا نمي‌شود.

برداشت دنياي خارج از آفريقا چنان است كه گويي هيچ نكته مثبتي وجود ندارد.

نمي‌دانم كه اين از عدم تأمل نشأت مي‌گيرد يا از اينكه مردم نمي‌خواهند نكات مثبت را ببينند. اما فعاليت‌هاي شگفت‌انگيز بسياري توسط مردم معمولي انجام گرفته كه بايد پوشش داده مي‌شد. اما اين هم واقعيت دارد كه ما خودمان هم به نكات مثبت اهميت نمي‌دهيم. مبارزه سي‌ساله‌ ما در هيچ يك از روزنامه‌هاي محلي منعكس نشد، روزنامه هاي بين‌المللي كه جاي خود دارد.

تأثير دوران كودكي شما در عملكرد شما به‌عنوان يك مبارز و يك‌طرفدار محيط‌زيست چگونه بوده است؟

بزرگ شدن در محيط روستايي و در زماني كه كشور بسيار سرسبز بود، تأثير زيادي بر من گذاشت. اما فكر مي‌كنم شايد تجربه آمدنم به آمريكا نيز با سن كم، مؤثر بوده است. اين واقعيت كه پنج سال و نيم در اين كشور بودم، بسيار به من كمك كرد. تجربيات شگفتي در اينجا به‌دست آوردم. اما همچنين پذيرفتم كه براي بازگشت و كمك به كشورم، مسؤوليت دارم.

بنابراين آن تجربيات واقعاً به من كمك كرد كه به كشورم باز گردم و بگويم: «امور نبايد اينگونه باشد.» مطمئنم كه اگر كشورم را ترك نمي‌كردم، آن باور محكم را در مورد نياز به فضايي دموكراتيك، آزادي حركت، آزادي بيان، آزادي تشكيلات، نداشتم اينها همه، حقوقي هستند كه به دنبالشان هستم.

آيا مناظره شما در مورد اظهاراتي كه به شما در مورد ريشه‌هاي ايدز نسبت داده شده رضايت شما را جلب كرد؟

از نظر من مسأله‌اي وجود نداشت: زيرا هرگز نگفتم چيزي كه به من گفته شد، من همان را گفتم. آنچه كه در حال حاضر مرا مشغول كرده است، البته واقعيت خانمانسوزي اين بيماري است.

آنچه كه واقعاً اهميت دارد، آموزش مردم در جهت حفاظت از خود و اطمينان از اين كه با وجود فقر، مي‌توانند به آزمايش‌ها و داروها دسترسي داشته باشند. بنابراين فقط اميدوارم آنها كه مي‌توانند اين داروها را در دسترس قرار دهند، اين كار را بكنند.

آيا در آينده نزديك فرصت آرامش خواهيد داشت؟

واقعاً اميدوارم وقتي به وطن باز مي‌گردم، آرامش داشته باشم. در جنگل ناپديد مي‌شوم و از زيبايي كوهستان جاني دوباره خواهم گرفت.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین