آفتابنیوز : آفتاب- مسعود شفیعی*: مهمترین نکتهای که نوروز امسال در پیام مقام معظم رهبری به مناسبت آغاز سال نو مطرح شد، توصیه ملت ایران به «اصلاح الگوی مصرف» بود. ایشان، در سخنرانی در جمع زائران آستان مقدس امام رضا (ع) در مشهد مقدس، در حد امکان به تشریح اهمیت این مساله پرداختند و ابعاد آن را حتی متوجه شئون فرهنگی و اجتماعی زندگی مردم ایران نیز دانستند.
هر چند که بسیار نگرانم تا سطور این یادداشت هم صرفاً تکرار شعاری برخی مطالب باشد، اما امیدوارم زاویه نگاهم به موضوع، حتیالامکان راه را برای تمرکز بیشتر بر یکی از محورهای بسیار پر اهمیت این نامگذاری هموار نماید.
همانگونه که مقام معظم رهبری تصریح کردهاند: «مسأله صرفهجوئى و اجتناب از اسراف، فقط یک مسئلهى اقتصادى نیست؛ هم اقتصادى است، هم اجتماعى است، هم فرهنگى است؛ آینده کشور را تهدید میکند». به راستی ابعاد فرهنگی و اجتماعی مساله صحیح نبودن الگوی مصرف در ایران چیست؟ و عادتها و رفتارهای مغایر یک الگوی صحیح مصرف که در سالیان اخیر تشدید هم شدهاست چه منشائی دارد؟
هرچند که که معمولاً سالیان مدیدی برای شکلگیری فرهنگ یک ملت زمان لازم است، اما نمیتوان از برخی عوامل در تشدید آثار سوء رفتارهای مرسوم غلط، چشمپوشی کرد و آنها را نادیده انگاشت. باید به دقت به گذشته نگریست و از بازگویی اشتباههای گذشته برای ساختن آیندهای بهتر نهراسید و چنانکه رهبر انقلاب هم بیان داشتهاند: «ما باید اعتراف کنیم به این مسأله. عادتهاى ما، سنتهاى ما، روشهاى غلطى که از این و آن یاد گرفتهایم، ما را سوق داده است به زیادهروى در مصرف به نحو اسراف» و شاید یکی از مهمترین عوامل موثر در رسوخ عادتهای نادرست در نحوه مصرف ما ایرانیان، به بزرگنمایی بیش از حد داشتههایمان مربوط باشد.
باید اینبار با نگاه انتقادی به نوع اظهار نظرهایی که برای دادن امید به مردم در سخنان مسئولان و بسیاری از نخبگان کشور در طول سالهای گذشته مطرح میشده، بنگریم. در این سخنان همواره تکرار میشود که ما ثروتمندترین مردم دنیا هستیم و سپس از آن برای آسودگی خیال مردم نتیجه گرفتهایم که دشمنان ما هیچکاری از پیش نبرده و نمیبرند. غافل از اینکه این روش امید دادن به مردم- که البته باید هم به مردم امید داده شود- در کنار آثار مثبت احتمالی، به طور پنهان اثر سوئی را به دنبال داشته که بیشترین نمود آنرا باید در دورشدن اذهان ایرانیان از واقعیتهای موجود و به تبع آن فاصله گرفتن از الگوی صحیح مصرف دانست.
باید دانست که با در پیش گرفتن این رویه، برای بسیاری از ایرانیان باور لایتناهی بودن منابع کشور به وجود آمده و این در حالی است که در دنیای مادی همواره با محدودیت مواجهایم و این را باید همواره به مردممان یادآوری کنیم.
واقعیت این است که درست است که در بسیاری موارد جزء دارندهترین کشورهای دنیا هستیم اما قطعاً در تمامی شئون اینطور نیست و به عنوان مثال در منابع آبی جز فقیرترین کشورهای دنیا هستیم و بر فرض اگر در تولید تمامی کالاها هم رتبه اول جهانی را داشته باشیم، به نظر نمیرسد که این هم توجیه مناسبی برای تکرار موضوع و شعلهور کردن عطش مصرف شهروندان ایرانی باشد، چرا که باز هم اصل محدودیت به ما هشدار میدهد که این منابع روزی خاتمه خواهند یافت و ما باید تا میتوانیم زمان پایان یافتن آنها را به تاخیر اندازیم.
متاسفانه برای آنکه به مردم کشورمان امید بدهیم مرتباً تکرار کردهایم که همه چیز داریم، هر چند ممکن است این رویکرد برای روحیه بخشی و تقویت امید به آینده در میان آحاد ملت توصیه شود اما از سوی دیگر اصل کلی محدودیت منابع را که در همه جای دنیا وجود دارد به فراموشی خواهد سپرد.
از سوی دیگر نگاهی به میزان مصرف مواد مختلف در کشور نشان میدهد که میزان مصرف کالاها با ارزش آنها نزد مصرفکنندگان، ارتباط مستقیم دارد و به عبارت دیگر هر چه کالایی سهلتر در اختیار مردم قرار گیرد، میزان مصرف آن نیز فزونی خواهد یافت و انحراف بیشتری از الگوی مصرف خواهد داشت. این ارتباط درباره نان و آب کاملاً مشهود است که مورد اشاره مقام معظم رهبری هم بود.
بنابراین شاید مساله مهم دیگر نزدیک کردن تصور ذهنی شهروندان از ارزش کالاها و خدمات به بهای واقعی آنها باشد، که البته لزوماً به معنای گرانتر کردن آنها نیست و میتوان با ایجاد باور واقعی نسبت به ارزش کالاها برای مردم، میزان مصرف آنها را به الگوی صحیح مصرف نزدیک کرد؛ شاید درج قیمت واقعی کالاهای یارانهای بر روی آنها یکی از راه حلها برای اینکار باشد.
تشریح دقیق وضعیت کشور در زمینه دخائر آبی و هزینههای سنگین تامین و تصفیه آب برای مردم هم، میتواند یکی از اقدامات برای صرفهجویی در منابع آبی کشور باشد که البته تکرار و تذکر آنها از روشهای مختلف هرگز منع نمیگردد. از یاد نبریم که بازگویی کمبود منابع هم به تنهایی کافی نیست و مردم باید آنرا به واقع، لمس و درک کنند.
موضوع مهم دیگر این است که ممکن است «رفتار دولتمردان» هم مردم را از این موضوع غافل کرده باشد. نحوه تخصیص یارانههای غیر نقدی (میزان سهمیهها)، دادن وعدههای غیر واقعی و بیش از حد توان کشور به مردم، استفاده نابهجا از درآمدهای عظیم نفتی طی سه سال اخیر، تعطیلیهای مکرر و بیدلیل، حیف بخش زیادی از منابع کشور با تصمیمات اشتباه و تلاش برای محو نمودن آنها با توجیهاتی چون پرتلاش بودن و پرکار بودن! شاید در نگاه اول بی ارتباط با مساله اصلاح الگوی مصرف باشند، اما در نگاهی عمیقتر بیتردید رفتار دولتمردان، در شکلگیری فرهنگ عمومی مصرف و استفاده از منابع کشور نقش بهسزایی دارد.
باید بپذیریم که اصلاح الگوی مصرف تنها جلوگیری از اتلاف چند قطره آب از شیر معیوب آب منزل ما نیست؛ که در ابعادی بسیار گستردهتر و با یک نگاه عمیق فرهنگی و اجتماعی، تلاش برای محو هرگونه سادهانگاری در استفاده از منابع کشور است. باید به این باور ملی برسیم که هر کس در هر موقعیتی و به هنگام تصمیمگیری و تصمیمسازی با اعتقاد به اصل محدودیت منابع، به صرفهترین روشها را برای تحقق برنامههای توسعه کشور، مورد توجه قرار دهد.
بر این اساس، نگارنده معتقد است که بسیاری از اقدامات انجام گرفته طی سالهای گذشته به دلیل شیوع عادات نادرست در تضاد آشکار با حرکت در مسیر داشتن الگوی صحیح مصرف بودهاست. این اقدامات به خصوص در حوزههایی که در ارتباط با بهکار گیری از منابع انسانی کشور و نیز عنصر «زمان» بوده به مراتب آثار زیانبارتری داشته که البته همواره کمتر در دایره ارزیابیها در این مقوله قرار گرفته است.
باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا طی سالهای اخیر استفاده از منابع موجود در حساب ذخیره ارزی که عظیمترین منبع پولی کشور در طول تاریخ بودهاست در چارچوب الگوی صحیح مصرف بودهاست؟ آیا در طی این سالها از نیروی انسانی و نخبگان کشور که مهمترین و با ارزشترین منابع کشور هستند، به درستی استفاده کردهایم و اگر پاسخ به این سوال مثبت است پس این آمار تکان دهنده درباره خروج نخبگان و سرمایههای انسانی از کشور چه چیزی را نشان میدهد؟
به نظر میرسد پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب، باید امسال این شجاعت را به ما بدهد که گذشته را جدیتر مورد واکاوی قرار دهیم و ضمن افتخار به همه اقدامات ارزشمند انجام گرفته در گذشته، از عادات، سنتها و روشهای نادرستی که هنوز هم گریبانگیر ما است، فاصله بگیریم.
سخنان مقام معظم رهبری باید ما را به این عزم برساند که با شجاعت به اشتباهها اعتراف کرده و «اصلاح الگوی مصرف» را فقط به چند قلم کالای مصرفی روزانه محدود نکنیم، هر چند که آنها هم اهمیت خاص خود را داراند.
*عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه