آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله امروز 22 مرداد 88 آورده است:
در نظامهای مردم سالار،افکار عمومی و آرای ملت از اهمیت ویژهای برخوردار است، در چنین نظامهایی انکار و عبور از سوالهایی که در ذهن مردم وجود دارد هرگز به عنوان راهکار به کار برده نمیشود. بلکه هر دولتمردی که در چنین نظامی روی کارآمده باشد، اصلیترین وظیفه خود را پاسخگویی و شفاف سازی میداند. در این نظام، گروههای مرجع جامعه با حساسیت، ابهامهایی را که در ذهن جامعه وجود دارد پیگیری میکنند و واکنشهای مردم را بیپاسخ نمیگذارند، زیرا میزان قدرت آنها رابطه مستقیم با میزان خاستگاه و اعتبار اجتماعی شان دارد.
البته شاید از منظری و در واقع آسانترین راه، پاک کردن صورت مساله یک مشکل باشد اما مطمئنا دولتمرد عاقبت اندیش و نظامی که خواستار پایداری است هرگز متوسل به چنین روشی نمیشوند، زیرا که این شیوه صاحبان عقل و دولتمردان واقعی نیست. غرض از مطرح کردن این بحث نیز پرداختن به واکنشهای متفاوتی است که از دو منظر و خاستگاه متفاوت نسبت به نامهای که مهدی کروبی خطاب بههاشمی رفسنجانی نوشته، اتخاذ شد.
نامهای که قریب به دو هفته پیش خطاب به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان نوشته شد و سه روز پیش نیز رسانهای شد. در این نامه بیش از هر چیز شاهد مطرح کردن دغدغهها و نگرانیهایی هستیم که حداقل در دو دهه گذشته در بیشتر مکاتبات مهدی کروبی با صاحب منصبان نظام وجود داشت. چنین نامههایی از سوی مهدی کروبی خطاب به شخصیتهای موثری همچون آیتالله مشکینی، روسای سه قوه، وزرا و شخصیتهای حوزوی و مراجع نوشته شده است. اگر مروری بر متن این نامهها داشته باشیم، میبینیم که توجه به حقوق اساسی مردم، حفظ آرمانهای انقلاب و تاکید بر وفاداری به خط امام و حفظ شأن نظام از محورهای مورد تاکید کروبی به شمار میروند.
نامه اخیر مهدی کروبی به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، حاوی برخی از شنیدههای ایشان از برخی افراد بازداشت شده، آسیب دیده و مطلع در جریانات اخیر است که هر یک بنا به دلایلی که در بالا ذکر شد به مهدی کروبی مراجعه کردهاند و عدهای از افراد دلسوز نظام نیز ناگواریها و بدرفتاریهایی از این دست را گزارش کردهاند. حوادث ناگواری که حتی شنیدن آن و شایعه وجودشان به قول مهدی کروبی خواب را از چشمان میرباید. سوال این است که اگر هر یک از سیاستمداران و عقلای نظام با چنین اخبار و شنیدههایی مواجه میشدند و میدیدند که در بطن جامعه نیز این شایعه هر روز بیش از روز قبل قوت گرفته است چه میکردند؟ آیا میتوان به راحتی از کنار این اخبار گذشت و با قطعیت گفت که محال است و کسی حق مطرح کردن سوالی در این زمینه را ندارد و پرونده مختومه است؟
سپس با جملاتی همچون «انشاءالله چنین نیست»،«بعید است» و...چشم روی همه چیز بست. این در حالی است که راههای پیش رو در یک جامعه مردمسالار آن هم با پسوند دینی برای برخورد با چنین اخباری چندان متنوع نیست. مهدی کروبی نیز متوسل به یکی از شایعترین روشها در چنین نظامهایی شده است، و از همه مهمتر سعی کرده است که با درخواست از یک چهره مطرح این ابهام را پیگیری کند، زیراهاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه آخرین روزهای کاری خود را سپری میکند و پیش از این هم نامهای از سوی مهدی کروبی در رابطه با حوادث اخیر خطاب به ایشان نوشته شده بود،همچنین در نامه پیشین هم وزیراطلاعات خطاب نامه بود که وی هم در آخرین روزهای صدارتش عزل شد، به این ترتیب مهدی کروبی با انتخابی هوشمندانه نامه را خطاب به یکی از قدیمیترین و اصلیترین پشتوانههای نظام جمهوری اسلامینوشت، زیراهاشمی بر صندلی مسندی تکیه زده است که سران سه قوه نیز در آن حضور دارند و در عین حال مصلحت نظام در این جایگاه بیشترین محل اعتنا را دارد.
هفتهها از دهان به دهان شدن این شایعهها میگذرد و این شایعه هر روز از سوی رسانههای خارجی به ویژه با گرایش مخالف نظام گسترش مییابد و ابعاد تازهای به آن اضافه میشود. در این شرایط ابراز نگرانی از سوی مهدی کروبی برای پایان دادن به این شایعهها و شفاف سازی آن هم با توجه به سابقهای که در کارنامه انقلابیاش وجود دارد، طبیعی است، مهدی کروبی این پرسش را مطرح میکند که «به کجا میرویم؟» پس از افشای ماجرای بازداشتگاه کهریزک، خوشبختانه با درایت و تدبیری که در این ماجرا صورت گرفت، این بازداشتگاه غیراستاندارد و غیرقانونی تعطیل شد.همچنین با اقدامات قابل تقدیری که از سوی نمایندگان مجلس و کمیته حقیقتیاب انجام شد و با عنایت ویژه رئیس مجلس در ماجراهای کوی دانشگاه و مجتمعهای مسکونی سبحان و سعادت آباد تلاشهایی برای روشن شدن ابهامات و احیای حقوق مردم صورت گرفته است.
علاوه بر این برخوردی که علی لاریجانی با این نامه داشت و اینکه بدون پیشداوری در مورد بررسی این شایعات صحبت کرد، دقیقا همان واکنشی است که از یک دولتمرد سیاستمدار و آشنا با شیوههای نظام مردمسالاری انتظار میرفت. روشی که در اظهارات و مقالات و سخنان افرادی چون احمد توکلی و علی مطهری در روزهای اخیر دیده میشود. در واقع مسوولان کشور و افرادی که برای افکار عمومیجامعه خود احترام قائل هستند و به سوگندی که هنگام مسوولیت پذیری خوردهاند همچنان وفادار، با پیگیری ابهامها و اخبار اینچنینی سعی در شفافسازی فضا میکنند. اما این روزها شاهد برخورد به روش دیگری هم هستیم، قضاوتهایی که پس از مطرح شدن یک سوال در ذهن جامعه، جلوی پاسخگویی و رفع ابهام را میگیرند و به جای شفافسازی و ارائه پاسخ روشنی به ملت خیلی زود صورت مساله را پاک میکنند.
این در حالی است که تنها اندکی آشنایی با شیوه نظامهای مردمسالار روش اول را توصیه میکند، زیرا اگر این ابهام پاسخی در پی داشته باشد، در هر دو صورت برای نظام جمهوری اسلامیایران بازی برد - برد است. اگر این مساله پیگیری شود و نهایتا مشخص شود که این ابهامها و شنیدهها هیچ اساس و ریشهای ندارند که چه بهتر و نظام جمهوری اسلامی ایران یک بار دیگر سربلند از یک بحران بیرون آمده و پایداری به اصولش را ثابت میکند و طبیعتا اعتماد مردم دو چندان میشود اما اگر خدای ناکرده عدهای در این میان دست به عمل خطایی زده باشند، پیگیری مسوولان و مجازات این افراد خاطی نه تنها راه را برای تکرار این عمل خطا میبندد بلکه سبب میشود که اعتماد ملت دو چندان شده و به این ترتیب میبینیم که روش حاکم در نظامهای مردمسالار اگر در مورد این نامه نیز به کار برده شود،در هر دو شکل ماجرا چیزی جز سود و اعتماد دو چندان ملت به نظام که نتیجه دوسوی آن برد است را در پی نخواهد داشت.