آفتابنیوز : آفتاب: مهندس میرحسین موسوی در گفت و گویی تفصیلی به ۱۰ سوال در مورد، اهداف اصیل انقلاب اسلامی، اقدامات قوه قضائیه، عملکرد سوء اقتصادی، بسته شدن فضای رسانهای کشور، برپایی راهپیمایی و تجمع و برنامههای جنبش سبز پاسخ گفته است.
مهندس موسوی در این گفت و گو که در آستانه ۲۲ بهمن ماه مصادف با سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی انجام شد از دست دادن مشروعیت را عامل اصلی فروپاشی حکومت مستبد و منفور شاهنشاهی دانسته است و تأکید کرد که امروز مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است و عدم سازگاری مردم با دروغ، تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان میدهد.
در ابتدای این مصاحبه موسوی سالگرد انقلاب را تبریک گفته است: «در مقدمه لازم میدانم سی و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی را به همه ملت و به همه خانواده های شهیدان و جانبازان و رزمندگان و ایثارگران تبریک بگویم. تحلیل انقلاب اسلامی هنوز پایان نیافته. هزاران کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم نوشته می شود. عوامل گوناگونی دست به دست هم داد تا با شرکت یکپارچه ملت ما به ویِژه تهیدستان جامعه و رهبری درخشان حضرت امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. مطالب بسیاری در این زمینه می توان گفت ولی آنچه بسیار مفید است همان اول این گفتگو به آن اشاره کنم آن است که در سال ۵۷ همه مردم یکپارچه در صحنه انقلاب بودند. این وحدت در صفوف آنقدر عمیق بود که حتی پادگان های نظامی را در بر گرفت. عکس ادای احترام همافران و افسران نیروی هوایی در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ به حضرت امام به عنوان یک سند تاریخی از این نظر اهمیت فوق العادهای دارد. در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب ما دو گروه اقلیت و اکثریت در خیابان ها نداشتیم، بلکه به دلیل آنکه حکومت مستبد و منفور شاهنشاهی ریشه های مشروعیت بخش خود را به طور کامل در آن سال ها از دست داده بود حتی در پادگان ها هم زیر پایش خالی شده بود، در آن برهه حتی گروههای شناسنامهدار سیاسی تمایزات خود را از دست داده بودند و از روی رضایت یا عدم رضایت با حرکت تودههای میلیونی و شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی همراه شدند.»
وی درباره دلایل سقوط رژیم شاهنگشاهی اظهار داشت: «رژیم مشروعیت خود را به طور کامل از دست داده بود. البته کشتارهای خیابانی در تسریع این روند نقش عظیم داشت؛ مخصوصا کشتار هفده شهریور تعیین کننده بود. اگر کمی دورتر برویم میتوان به قطع و یقین گفت که اگر پهلویها به میراث مشروطیت خیانت نمیکردند رژیم شاهنشاهی با اصالت رأی مردم و نقشی که قانون اساسی مشروطه بر عهده شاه گذارده بود، میتوانست مثل بعضی از کشورها ادامه پید اکند. در این زمینه از همان اول به حکومت پهلویها تذکرات جدی داده شد و حتی کسانی مثل شهید مدرس تا پای جان در این زمینه مقاومت کردند. ولی همه این مقاومت ها و تذکرات بیفایده بود و به فاصله کمی از انقلاب مشروطیت نظام استبدادی این بار در شکل شبهتجددگرایانه باز تولید شد. استمرار نسبتاً طولانی پهلویها در حکومت نشان میدهد که در انقلاب مشروطیت ریشههای استبداد خودکامگی بطور کامل از بین نرفت و این ریشهها در قالبهای فرهنگی، اجتماعی و ساختهای اجتماعی به حیات خود ادامه دادند. بنده یادم هست که رژیم شاه در آن سالها از یک عکس برای تبلیغات بسیار استفاده میکرد و آن عکس یک رعیتی بود که به زمین افتاده بود و کفشهای شاه را میبوسید. این عکس از نظر آنها نشان پیوند شاه و ملت بود و عاقلان البته در این عکس چیزهای دیگری میدیدند.»
وی در مورد زدودن ریشههای استبدادی در انقلاب اسلامی ابراز عقیده کرد: «در سالهای اول انقلاب اسلامی اکثریت مردم قانع شده بودند که انقلاب همه ساختارهایی را که میتوانست منجر به استبداد و دیکتاتوری شود از بین برده است و من هم یک نفر از این جمع بودم. ولی الان چنین اعتقادی ندارم. امروز هم عوامل و ریشههایی را که منجر به دیکتاتوری می شود میتوان شناسایی کرد و هم مقاومت در مقابل بازگشت به این دیکتاتوری را که باید گفت مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است.»
وی افزود: «آنها از رژیم شاهنشاهی نفرت دارند و در عین حال متوجه اند که با داد و ستدهای بی اهمیت و بدون رعایت مراتب قانونی ممکن است عدهای به کام مرگ فرستاده شوند. مردم اعتقاد به استقلال و آزادی و جمهور اسلامی را از انقلاب دارند. همان طور که مقاومت دلیرانه ملت و رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس ناشی از همین تغییرات بنیادینی بود که انقلاب اسلامی در روحیه مردم پدید آورده بود. بیاد داشته باشیم که از جنگهای روس با ایران تا آخر دوران شاه در مراحل مختلف بخشهایی از خاک کشورمان در جنگها و بحرانها و بازیهای سیاسی توسط همین شاهان از دست رفته بود و دفاع جانانه هشت ساله دفاع مقدس این مدار خطرناک و خار کننده را در هم شکست. اکنون هم در صفوف سبز مردم و مرعوب نشدن آنها و پایداریشان بر سر حقوق خودشان ادامه همان مقاومت دفاع مقدس و همان روحیه آزاد منشانه قوام آمده در سال ۵۷ را میبینیم. از سوی دیگر امروز وقتی دیده میشود که دروغ از سوی دولت و صدا و سیما و روزنامه های وابسته، سکه رایج است؛ وقتی ملت ما می بیند که عملا این نیروهای امنیتی و نظامی هستند که بر پرونده های قوه قضاییه حکم میرانند و در حقیقت این قوه قضاییه است که ضابط نیروهای امنیتی شده است، به این نتیجه می رسیم که ما در اول انقلاب زیاد خوشبین شده بودیم.»
وی در مورد شهیدان بزرگوار انقلاب اظهار داشت: «بنده امروز به شهادت رسیدن مردانی چون بهشتی و مطهری و دیگر شهدای انقلاب اسلامی را ناشی از ادامه ریشههای استبداد شاهی میدانم که هنوز بطور کامل از کشور ما ریشهکن نشده بود. به همین دلیل بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است. بزرگداشت دهه فجر که هر ساله برگزار می شود در حقیقت برای هشیاری و برای تمدید قوا جهت برخورد با باقیمانده ریشههای استبداد است. امروز مردم برای نیل به عدالت و آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در صحنه حضور دارند و باید بدانیم که ملت ما در این راه صدها هزار شهید داده است.
انقلاب اسلامی حاصل تلاش و از خود گذشتگی عظیم ملت ماست و کمی غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد چرا که استبداد به نام دین، بدترین نوع استبداد است و به عکس آگاهی و ایستادگی بر سر میراث اصلی و آرمانهای انقلاب اسلامی مطالبه جدی آزادی و عدالت ما را از گذشتهای سیاه به آیندهای روشن عبور می دهد.»
وی در ادامه از قسمت کردن مردم انتقاد میکند: «آن قرائت از اسلام که مردم را خس و خاشاک و بزغاله و گوساله می نامد و مردم را قسمت قسمت می کند تا عده ای بجان عدهای دیگر بیفتند، متاثر از فرهنگ شاهنشاهی است. سزاوار بود که قوه قضاییه بجای اعدام چند جوان و نوجوان، که شایعات جدی در مورد نحوه اعتراف گیری از آنها وجود دارد، به این ریشه ها توجه می کرد. گر چه همانطور که اشاره کردم ما کاملا از قوه قضاییه قطع امید کردهایم.»
وی به موضوع زندانیان سیاسی نیز در این گفتگو اشاره میکند: «زندانیان سیاسی نیز امروز زندانها را پاکترین فرزندان ملت پر کردهاند؛ از دانشجویان و اساتید و دیگر اقشار. مطابق فرمولهای مندرسشدهای به دنبال پرونده سازی برای آنها هستند با پرونده هایی مالی یا جنسی یا جاسوسی. در حالی که منحرفان واقعی و غارتگران بیت المال در بیرون از زندان ها مشغول جولان هستند. آنها به جای آنکه دنبال جاسوسان واقعی باشند انسان های شریف و مؤمن را به جاسوسی متهم می کنند. جا دارد در اینجا بنده از همه مشاوران پاک و فداکار و فرهیخته خود که همگی دستگیر شدهاند و در محبس عدالت آقایان گرفتارند دفاع نمایم و شرمندگی خود را از این که کنار آنها نیستم ابراز کنم. این روز ها شبی نیست که بنده به امام و شهید بهشتی و دیگر شهیدان عزیز فکر نکنم و با آنها نجوا نکنم که شما چه می خواستید و امروز ما به کجا رسیده ایم. از مشاوران خود نام نبردم تا احترام خود را به همه زندانیان سیاسی ابراز کرده باشم. ایران نام و فداکاری همه این عزیزان را حفظ خواهد کرد.»
وی در ادامه به عدم پاسخگویی دولت نیز اشاره میکند: «عدم پاسخ گویی در موارد اعلام شده دیوان محاسبات عمومی، روشن نبودن نحوه فروش نفت و شیوه های هزینه کردن آن، بی اعتنایی به برنامه چهارم و ویران کردن دستگاه برنامهریزی برای فرار از حساب و کتاب و الخ موارد بسیار روشنی از برگشت ما حتی به ماقبل پهلویها است. جای دوری نرویم. چند روز پیش بعضی از رسانهها نقل کردند که وزیری در اعتراض به سوال خبرنگاران در مورد حقوق معلمان گفته است به کسی ربط ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم میگیرند. شما شبیه این گفته ها را از مسئولان دیگر و همچنین از نیروهای امنیتی میتوانید بشنوید.
همچنین در حالی که در مجلس به دلیل جنایات بی سابقه در کهریزک گزارش داده شده است. یکی از مسئولین می گوید مسئله کهریزک بیخود بزرگ شده است. نمونه بارز دیگر این روزها نحوه ارتباط قوه قضاییه با باصطلاح ضابطین خودش است. باید دید قاضی ها فرمان میدهند و تصمیمی میگیرند یا نیروهای انتظامی و امنیتی؟ قوه قضاییهای که در قانون اساسی به صورتی قوی بر استقلال آن تأکید شده است امروز باید دید که اختیاراتش تا چه حد است؟ تا چه مقدار شأن و منزلت آن مراعات می شود؟ مشابهتی که انتخابات ها هم با انتخابات آن دوره پیدا می کند یکی دیگر از این نشانه ها است. شما شیوه رای گیری مجالس اول انقلاب را با الان مقایسه کنید تا ببینید ما به جلو حرکت کرده ایم یا به گذشته؟»
وی درباره عدالت نیز ابراز عقیده کرده است: «مردم در مشروطیت عدالت می خواستند و از دل عدالت، خواست آزادی هم متولد شد تا آنجا که تاریخ اندیشه بشری نشان میدهد خواست عدالت همیشه مطرح بوده است حتی بعضی از حکما و اندیشمندان عدالت را جمع همه فضیلتها یا مادر همه فضیلتهای دیگر دانستهاند. من گمان نمیکنم که ما مجبور باشیم میان عدالت و آزادی یکی از آنها را انتخاب کنیم. بطور عینی و ملموس شما توجه کنید که خط فقر هشتصد و پنجاه هزار تومانی و وجود توأمان تورم و بیکاری، دارند درخواست آزادی را محدود میکنند.
درست در همین نقطه است که طمع سیطره و مهار خواستهای آزادی خواهانه مردم بروز و ظهور پیدا می کند. در کوچکتر شدن سفره مردم است که توزیع سیب زمینی و اقتصاد صدقهای برای جلب آرا و خواسته های مردم مورد توجه قرار می گیرد. بررسی وضعیت موجود کشور نشان میدهد که امروز گره خوردن خواست برای عدالت بویژه عدالت اقتصادی با خواست برای آزادی سیاسی یک ضرورت است.
مخصوصا با ندانم کاری هایی که منجر به افزایش خطر تحریمها شده است. به هر حال باید گفت که اقشار مستضعف جامعه که دل در ارزش های اسلامی دارند بالقوه خواستار تحقق اهدافی هستند که جنبش سبز نیز به دنبال آن است. کسانی که خواستار اجماع ملی برای تغییراند باید بیشتر با اقشار تهیدست گره بخورند و از منافع آنها دفاع بکنند گذشته از آن، امروز به دلیل سرنوشتساز بودن تصمیمات و سیاستهای اقتصادی همه باید به اخبار و تحلیلهای اقتصادی حساسیت نشان بدهند. این روزها حجم اخبار اقتصادی و اجتماعی در مقایسه با اخبار سیاسی بسیار اندک است و در این زمینه اطلاعرسانی کمی صورت میگیرد.
وی سپس در ادامه به مسأله ضرورت فعالیت در چارچوب قانون اساسی اشاره میکند: «انشاالله همه ما برای اصلاح به میدان آمده ایم، نه برای انتقام گیری و یا کسب قدرت و یا ویران گری. راه حلهای گذر از قانون اساسی دارای اشکالات فراوان و جدی است. اولین آنها عدم توانایی صاحبان چنین خواستهای برای جلب نظر اکثریت ملت ماست. بدون جلب نظر این اکثریت و حتی باید بگویم، بدون ایجاد یک اجماع نباید منتظر یک تحول اساسی و معنادار باشیم. برای همین بعضی از شعارهای معطوف به عبور از قانون اساسی موردسوء ظن مردم متدین و نهادهای سنتی است و متأسفانه باید گفت، گاهی شعارهای افراطی در این زمینه بیشتر از افراطکاریهای اقتدارگرایان به جنبش آسیب می رسانند. این که شما مخالف خرافهگرایی و تحجر هستید یک خواست خوب و اساسی است.
ولی اینکه وسط معرکه بحث هایی به میان کشیده شود که با اعتقادات و دین و ایمان مردم ناسازگاری دارد، مشکوک است. دلیل بعدی برای ابتر بودن عبور از قانون اساسی آن است که با این راه حل، ما به پرتاب در تاریکی دعوت میشویم. اگر ما این ریسمان اتصال را که حاصل زحمات و تلاشهای نسلهای گذشته ماست از دست بدهیم به قطعات ریزریز بیخاصیت تبدیل خواهیم شد. طبیعی است که دنبال آن رویگردانی عامه مردم از این آشفتگی و حرکت در تاریکی را شاهد باشیم. کسانی که اهداف مبتنی برعبور از قانون اساسی را دنبال میکنند ممکن است امروز بلندگوهای بزرگی را در اختیار داشته باشند ولی در بطن جامعه اهداف آنها با سوءظن جدی روبرو است. مخصوصا که در کنار منادیان عبور از قانون اساسی خواسته و نخواسته آنها بعضی از چهره های منفور شاهی حضور دارند که به صورت فرصتطلبانهای کینه خود را به مردم و انقلاب به نمایش میگذارند. کسانی که تئوریسینهای شاهی را در برنامه های خود علم میکنند ظاهرا یادشان رفته است که مردم حافظه بسیار خوبی دارند. به هرحال هر کس به اندازه وزن اجتماعی خود میتواند انتظار مقبولیت را داشته باشد و نه بیشتر.
شعارهایی امروز مفید است که یا بصورت مشخص به تبیین اهداف جنبش کمک کند و یا همدلی عامه مردم را در کنار نخبگان و طبقات میانه جلب کند. همه باید بدانند که ۲۲ بهمن و انقلاب اسلامی را اکثریت قاطع مردم ما متعلق به صدها هزار شهید میدانند و تاریخ و منش ملت ما با زنجیرهای از این شهدا در شهر و روستا به دیروز انقلاب متصلاند.
هفت ماه برنامه کانال های کشورهای دیگر که متأسفانه به دلیل بستن فضای رسانهای کشور و انحراف صدا و سیما اهمیت پیدا کرده اند، اثراتی داشتهاند. ولی این اثرات ضعیف تر از آن هستند که مردم از منافع ملی خود و خواستههای دینی و تاریخی شان دست بردارند، همچنانکه نباید همچون حربه ای برای اتهام و سرکوب واقعیت های جامعه مورد بهره برداری قرار گیرند. به نظر من تلاش برای سوق دادن مردم بسوی شعارهای محدود و از پیش تعیین شده، اهانت به مردم است و باید شعارها از بطن حرکتهای مردمی و بصورت خودجوش و غیرآمرانه بجوشد. همانطور که در سال ۵۷ شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی به صورت طبیعی از دل مردم جوشید.
بنده جایی گفتهام که قانون اساسی وحی منزل نیست و همانطور که سال ۶۸ یکبار تغییر پیدا کرد میتوان با توجه به نیازهای فکری مردم و مطالبات مردم و تجربیات ملی گامهای مهمی در جهت کارآمدسازی بیشتر آن برداشت. منتهی باید بدانیم که صرف داشتن یک قانون خوب مسئله را حل نمیکند. ما باید به طرف سازو کارهایی حرکت کنیم که امکان نقض و تخطی از قانون هزینههای گزافی برای نقضکنندگان آن در هر سطح و مرتبتی داشته باشد.
به نظر بنده جمهوری اسلامی منهای قانون اساسی بی معنا است، و ما علاوه بر مراقبت جهت عدم نقض قانون اساسی، اجرا نشدن یا کمتر توجه کردن به بخشهایی از قانون اساسی را هم باید نوعی نقض قانون اساسی بحساب بیاوریم. برای همین، خواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک خواست راهبردی است از طرف دیگر هم به همین دلیل باید به کسانی که علاقهمند به بقای جمهوری اسلامی هستند بگوییم اگر بخشهای قابلملاحظهای از قانون اساسی بویژه فصل سوم آن مورد بیاعتنایی قرار گیرد بطور قهری بدیلهای دیگری برای نظام ظهور خواهد کرد.
همه باید بدانیم، عدم رعایت حقوق اساسی مردم که در قانون اساسی آمده است و هم چنین به رسمیت نشناختن حاکمیت مردم بر سرنوشت خود به ابطال این میثاق ارزشمند ملی خواهد انجامید. به طور مثال آن کسانی که جاسوسی و تجسس را در جامعه تبدیل به یک رویه عادی کردهاند، خواسته و ناخواسته تیشه به ریشه نظام میزنند. آن کسانی که رسانهها را محدود کردهاند و صدا و سیما را در انحصار خواستههای خود قرار دادهاند، به سستی پایههای جمهوری اسلامی کمک میکنند.
در بیانیه شماره ۱۷ اشاره به نهرهایی داشتم که اگر وارد رودخانه گلآلود و طغیانی بشوند می توانند جریان آن را بتدریج آرام و روشن گردانند. یکی از آن نهرهای روشن میتواند این باشد که رسما اعلام شود که قرار است همه به قانون اساسی برگردیم.»
وی در پایان دیدگاه خود را دربارهی راه پیماییها این طور بیان کرده است: «راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز، حق مردم است، زنان و مردان و جوانان و میانسالان و سالخوردگان به نظر من مردم در اصل هیچ کینهای نسبت به نیروهای انتظامی و بسیج ندارند چرا که آنها را نیز از خود میدانند. درگیری موقعی پیش میآید که این نیروها در مقابل حرکت آرام مردم قرار میگیرند از هزاران عکس و فیلمهای کوتاه مردمی که در عاشورا و یا روزها ی دیگر گرفته شده میتوان فیلم مستندی ساخت تا معلوم شود که درگیریها و فضای تند دنبال آن چگونه ایجاد شده است. به هر حال آن چه توصیه بنده به نیروهای انتظامی و بسیج است، مهربانی و ملاطفت با مردم است و توصیه من به طرفداران جنبش سبز آن است که تمایز خود را با بقیه مردم، چه کم و چه زیاد ،کم کنند. این نهضت از میان مردم برآمده و متعلق به مردم است. همه به شدت باید مراقب اعتقادات، مقدسات و عرف و هنجارهای جامعه باشند. اما هدف نهایی خودمان را در هیچ مرحلهای نباید از یاد ببریم و آن ساختن ایرانی پیشرفته و مستقل و آزاد و متحد است. این هدف تنها با همکاری همه زنان و مردان و همه اقشار ملت و همه اندیشهها و سلیقهها امکانپذیر است. جا دارد بگویم، وقتی می گوییم ایران باید همه ایرانیان داخل و خارج علاقمند به اعتلای این سرزمین و فرهنگ دیرینه و باورهای دینی، آسمانی و رحمانی آن را در نظر بیاوریم و انشاالله حرکت سبز در هیچ مرحلهای دست از روشهای مسالمتآمیز و اخلاقی خود در مبارزه برای احقاق حق ملت دست برنخواهد داشت. این حرکت از انتخاب رنگ سبز رنگ اهل بیت پیامبر به عنوان اسلام رحمانی و دوستی و محبت و وحدت همیشه استفاده کرده است. جنبش سبز به کرامت ذاتی انسانی و حق تنوع عقاید و اندیشه و آزادی بیان احترام می گذارد و از همه جنبشهایی که اهداف آنها بهروزی و رشد ملت و تضمین حقوق شهروندی و آزادی های اساسی ملت ما و نیز عدالت اجتماعی است استقبال می کند و آنها را از خود جدا نمیداند.»
وی در مورد نمایندگی خود در خارج از کشور تصریح کرد: «در جنبش سبز هر شهروند یک رسانه است و راه سبز هیچ نماینده و سخن گویی در خارج ندارد. یکی از زیباییهای فضای سبز آن است که همه حرفهای خود را میزنند و این حرکت در یک فضای تعامل گسترش مییابد. بنده هم به عنوان یک همراه نظرات و پیشنهادات خودم را در این فضا مطرح میکنم.
مطالب بنده با امضاء و در سایتهای محدودی منعکس میشود و من وبلاگ شخصی و امثال آن ندارم. نقلقولهایی که میشود از جمله عوارض اجتنابناپذیر فضای مجازی است و ارتباطی با من ندارد.»
به امید داشتن ایرانی اسلامی، آباد ،آزاد و مقتدر با تو می مانیم
سرفراز باد پرچم خاك فريدوني و بابك نزادمان