کد خبر: ۹۹۰۴۴۲
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۲

توصیه‌هایی به ایران و همسایگانش

وزیر امور خارجه پیشین کشورمان در مقاله‌ای با عنوان «نظم پساقطبی» در مجله تخصصی مجمع گفت‌وگوی تهران نوشت: نظم جهانی قرن بیست و یکم قابل طبقه‌بندی ساده نیست. گرچه ایالات متحده همچنان از برتری نظامی برخوردار است، صعود اقتصادی چین و نفوذ هنجاری اتحادیه اروپا، هرگونه ادعای تک‌قطبی ماندگار را بی‌اعتبار کرده‌اند.
توصیه‌هایی به ایران و همسایگانش
آفتاب‌‌نیوز :

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران در مقاله‌ای با عنوان «نظم پساقطبی» در مجله تخصصی مجمع گفت‌وگوی تهران نوشت: دوران پس از جنگ سرد نوید تحول بنیادینی در واقعیت‌های جهانی را به همراه داشت. تحلیل‌هایی از این دوره، نظیر «برخورد تمدن‌ها» نوشته «ساموئل هانتینگتون» (۱۹۹۶) و «پایان تاریخ» اثر «فرانسیس فوکویاما» (۱۹۹۲)، بازتاب تفسیر‌های نظری متفاوتی از تحولات آن دوران هستند. هانتینگتون بر هویت فرهنگی به عنوان محور اصلی منازعات آینده تاکید داشت، در حالی که فوکویاما از پیروزی لیبرال دموکراسی سخن می‌گفت.

وزیر امور خارجه پیشین کشورمان می‌افزاید: ظهور شرکت‌های فراملی، سازمان‌های غیردولتی و پلتفرم‌های دیجیتال، انحصار سنتی دولت‌ها بر قدرت را تضعیف کرده است. شرکت‌های فناوری مانند گوگول و متا اکنون تاثیری هم‌سنگ با دولت‌ها دارند و نوآوری‌هایی مانند رمزارز‌ها نظام‌های مالی سنتی را به چالش کشیده‌اند.

وی ادامه داد: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب شکل‌گیری تصوری از «لحظه تک‌قطبی» شد؛ دوره‌ای که ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان ظهور کرد. اما این تک‌قطبی بودن، خیالی بیش نبود. پویایی قدرت به تدریج سیال شد و با ظهور بازیگران غیردولتی، نوآوری‌های فناورانه و درهم‌تنیدگی اقتصادی، مدل‌های سنتی دولت‌محور روابط بین‌الملل پیچیده‌تر شدند.

ظریف می‌نویسد: واقع‌گرایان کلاسیکی، چون «هانس مورگنتا» و «کنت والتز»، ابعاد مادی و غیرمادی قدرت، از جمله دیپلماسی، روحیه ملی و کیفیت حکمرانی را به رسمیت می‌شناختند. در بستر پساجنگ سرد، این عناصر دگرگون شدند. اگرچه توانمندی‌های نظامی و اقتصادی همچنان مهم هستند، عوامل ناملموسی نظیر قدرت ایده‌ها، نفوذ رسانه‌ها و اجماع‌سازی، برجستگی روزافزونی یافته‌اند.

قدرت اکنون در لایه‌ها و میان بازیگران متعددی پراکنده است و تصور «نظم جهانی واحد» را بی‌اعتبار کرده است. این محیط نوظهور مستلزم راهبرد‌هایی انعطاف‌پذیر استنقش فزاینده بازیگران غیردولتی

در مقاله وزیر امور خارجه پیشین کشورمان آمده است: مدل وستفالیایی دولت-ملت‌های مستقل که از سال ۱۶۴۸ حاکم بوده، به شدت تحت فشار قرار دارد. جهانی‌شدن مرز میان سیاست داخلی و خارجی را محو کرده است؛ مسائلی، چون تغییرات اقلیمی و امنیت سایبری، مرز‌های ملی را درمی‌نوردند. مفهوم «جهان پسادولتی» توسط «جیمز روزنو»، گویای کاهش کنترل دولت‌ها بر جریان‌های فرامرزی انسان، سرمایه و اطلاعات است.

وی ادامه داد: شرکت‌های نظامی خصوصی (نظیر گروه واگنر) و افرادی مانند «ادوارد اسنودن» نشان‌دهنده نقش فزاینده بازیگران غیردولتی در حوزه امنیت هستند. این بازیگران، که اغلب خارج از کنترل مستقیم دولت‌ها عمل می‌کنند، سلسله مراتب سنتی قدرت و حکمرانی امنیتی را پیچیده کرده‌اند.

ظریف می‌افزاید: نظم جهانی قرن بیست و یکم قابل طبقه‌بندی ساده نیست. گرچه ایالات متحده همچنان از برتری نظامی برخوردار است، صعود اقتصادی چین و نفوذ هنجاری اتحادیه اروپا، هرگونه ادعای تک‌قطبی ماندگار را بی‌اعتبار کرده‌اند. مدل لایه‌ای قدرت «ایان برمر» که حوزه‌های نظامی (تحت سلطه آمریکا)، اقتصادی (وابستگی متقابل آمریکا و چین) و فناورانه (هدایت شده توسط شرکت‌ها) را تفکیک می‌کند، پیچیدگی فزاینده نظام بین‌الملل را به خوبی نشان می‌دهد.

معاون پیشین راهبردی رئیس جمهور نوشت: قدرت‌های منطقه‌ای، چون هند و برزیل، و نهاد‌های جمعی مانند اوپک پلاس، اقتدار متمرکز را بیش از پیش پراکنده کرده‌اند. ائتلاف‌های کنونی عمدتاً مسئله‌محور و سیال هستند؛ چنان‌که خرید همزمان جنگنده‌های F-۳۵ آمریکا و سامانه‌های موشکی S-۴۰۰ روسیه توسط ترکیه نمونه‌ای از این روند است.

میانجی‌گری چین میان ایران و عربستان را می‌توان هم به عنوان نشانه‌ای از الگوی در حال ظهور پساقطبی وفاداری‌های سیال و هم به عنوان الگویی برای همکاری پساقطبی آینده میان ایران و جهان عرب تلقی کرد.

این سیاستمدار کشورمان ادامه می‌دهد: جهان از زمان فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، دستخوش تحولات عظیمی شده است. در دوره گذار، تحولات انباشته شده، بازگشت به نظم قطبی- چه تک‌قطبی، چه دوقطبی یا چند قطبی- را در آینده قابل پیش‌بینی غیرممکن ساخته‌اند. گرچه ایالات متحده تا آینده‌ای قابل پیش‌بینی، همچنان قدرتمندترین نیروی نظامی جهانی باقی خواهد ماند و گرچه مجموع منابع قدرت آن از هر رقیب دیگری بیشتر است، آشکار شده که این کشور - با هزینه‌ای سنگین برای مالیات‌دهندگان خود و جامعه جهانی - نتوانسته سلطه‌ای هژمونیک ایجاد کند و هیچ قدرت دیگری نیز قادر به این کار نخواهد بود.

ائتلاف‌های جدیدی مبتنی بر مسائل مشترک

ظریف می‌نویسد: این تحولات بی‌سابقه جهانی، پیامد‌هایی ژرف برای منطقه غرب آسیا دارند؛ جایی که هم دولت‌ها و هم بازیگران غیردولتی، همزمان در شکل‌گیری نظم پساقطبی نقش‌آفرین بوده‌اند و از سوی دیگر، بیشترین آسیب‌پذیری را در برابر این تحولات بنزیادین دارند. ایران و همسایگانش در غرب آسیا، بهتر است مدل‌های منسوخ تعاملات مبتنی بر منطق جنگ سرد را کنار بگذارند و ائتلاف‌های جدیدی مبتنی بر مسائل مشترک برای تامین رفاه جمعی منطقه و مردم آن شکل دهند. میانجی‌گری چین میان ایران و عربستان سعودی را می‌توان هم به عنوان نشانه‌ای از الگوی در حال ظهور پساقطبی وفاداری‌های سیال و هم به عنوان الگویی برای همکاری پساقطبی آینده میان ایران و جهان عرب تلقی کرد.

در پایان این نوشتار آمده است: گذار پس از جنگ سرد، به نظمی پساقطبی انجامیده که مشخصه‌اش ساختار‌های غیرمتمرکز قدرت، ائتلاف‌های سیال و اهمیت فزاینده بازیگران غیردولتی است. مفاهیم سنتی، چون هژمونی و دوقطبی بودن دیگر قادر به توضیح دینامیک‌های در حال تحول سیاست جهانی نیستند. قدرت اکنون در لایه‌ها و میان بازیگران متعددی پراکنده است و تصور «نظم جهانی واحد» را بی‌اعتبار کرده است. این محیط نوظهور مستلزم راهبرد‌هایی انعطاف‌پذیر است؛ راهبرد‌هایی که به رغم اهمیت مستمر دولت‌ها، انحصار تاثیرگذاری را از آنها سلب شده می‌دانند. آینده از آن کسانی است که قادر به حرکت در این منظومه پیچیده و درهم‌تنیده باشند؛ جایی که فناوری، فرهنگ و اقتصاد به شیوه‌هایی غیرقابل پیش‌بینی به هم گره خورده‌اند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین