آفتابنیوز :
بركات ماه مبارك رمضان به بركت ماه رمضان، براى مسلمان فرصتى پيش مىآيد كه بايد از آن در جهت تقويت حيات معنوي و نشاط مادّىِ خود استفاده كند. يكى از درسهاى بزرگ ماه رمضان كه در خلال دعا و روزه و تلاوت قرآن در اين ماه بايد آن را فرا بگيريم و استفاده كنيم، اين است كه با چشيدن گرسنگى و تشنگى، به فكر گرسنگان و محرومان و فقرا بيفتيم. در دعاى روزهاى ماه رمضان مىگوييم: «الّلهم اغن كلّ فقير. الّلهم اشبع كلّ جائع. الّلهم اكس كلّ عريان».
اين دعا فقط براى (مفاتيحالجنان) دعاى يوميه ماه مبارك رمضان خواندن نيست؛ براى اين است كه همه خود را براى مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محروميت از چهره محرومان و مستضعفان موظّف بدانند. اين مبارزه، يك وظيفه همگانى است. در آيات قرآن مىخوانيم: «أرايت الّذى يكذّب بالدّين. فذلك الّذى يدعّ اليتيم. و لايحضّ على طعام المسكين» ( ماعون: 3 - 1). يكى از نشانههاى تكذيبِ دين اين است كه انسان در مقابل فقر فقيران و محرومان بىتفاوت باشد و احساس مسئوليت نكند. در ماه رمضان، به بركت روزه، طعم گرسنگى و تشنگى و نرسيدن به آنچه اشتهاى نفس انسان است را درك كرديم و چشيديم. اين بايد ما را به احساس مسئوليتى كه اسلام در قبال مسئله مهمّ فقر و فقير از يكايك مسلمانان خواسته است و بر دوش آنان وظيفه نهاده است، نزديك كند. ....
همه بايد خود را موظّف به مواسات بدانند. مواسات يعنى هيچ خانوادهاى از خانوادههاى مسلمان و همميهن و محروم را با دردها و محروميتها و مشكلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آنها رفتن و دست كمكرسانى به سوى آنها دراز كردن. امروز اين يك وظيفه جهانى براى همه انسانهايى است كه داراى وجدان و اخلاق و عاطفه انسانى هستند؛ اما براى مسلمانان، علاوه بر اينكه يك وظيفه اخلاقى و عاطفى است، يك وظيفه دينى است.
به همسايهها و فقرا رسيدگى كنيد. يكى از عواملى كه نمىگذارد دست كسانى كه توانايى كمك دارند، به يارى فقرا دراز شود، روحيه مصرفگرايى و تجمّل در جامعه است. براى جامعه بلاى بزرگى است كه ميل به مصرف، روزبهروز در آن زياد شود و همه به بيشتر مصرف كردن، بيشتر خوردن، متنوّع تر، خوردن، متنوّعتر پوشيدن و دنبال نشانههاى مُد و هر چيز تازه براى وسايل زندگى و تجمّلات آن رفتن، تشويق شوند. چه ثروتها و پولهايى كه در اين راهها هدر مىرود و از مصرف شدن در جايى كه موجب رضاى خدا و رفع مشكلات جمعى از مردم است، باز مىماند!
فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبههاى نماز عيد فطر15/9/ 1381
آموزههاي عملي از ماه مبارك رمضان آنچه كه من به مردم عزيزمان در اين خطبه عرض مىكنم، اين است كه بزرگترين درس ماه رمضان، خودسازى است. اوّلين و مهمترين قدمِ خودسازى هم اين است كه انسان به خود و به اخلاق و رفتار خود با نظر انتقادى نگاه كند؛ عيوب خود را با روشنى و دقّت ببيند و سعى در برطرف كردن آنها داشته باشد. اين از عهده خود ما برمىآيد و اين تكليفى بر دوش ماست.
به مردم عرض مىكنم: به هم رحم كنيد تا خداى متعال به شما رحم كند. كسانى كه دستشان باز است، دست تعدّى به سمت منافع و مصالح ديگران دراز نكنند. كسانى كه زرنگى و هوش و امكانات و قدرت و مسئوليت و توانايي هاى گوناگون فردى و اجتماعى دارند، از اين تواناييها در راه تعدّى به ديگران استفاده نكنند. خود را بنده خدا بدانيم؛ در مقابل بقيه بندگان خدا، خود را موظّف به همراهى، احسان، نيكى و رعايت انصاف بدانيم؛ آنگاه باران رحمت و فضل خدا بر سر ما خواهد باريد؛ ما را شستشو خواهد داد و بركات خود را بر ما نازل خواهد كرد. البته اين وظيفه همه است؛ ولى كسانى كه در جامعه تمكّن و قدرت و مقام و ثروت و نفوذ كلمهاى در ميان مردم دارند، بيش از ديگران در مقابل اين بار سنگين - بار خودسازى و محدود كردن قواى خود از تجاوز به ديگران - مسئولند.
فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبههاى نماز عيد سعيد فطر25/ 9 /1380 ماه رمضان ماه تسليم در برابر خدا است در باب ماه رمضان، چند جمله از دعاى چهل و چهارم «صحيفه سجاديه»، كه مربوط به همين ماه است، انتخاب كردهام و انشاءاللَّه، همين چند جمله را براى شما ترجمه مىكنم. اما قبل از آن، خواهش مىكنم عزيزان من، بخصوص جوانان، با صحيفه سجّاديه اُنس بگيرند؛ زيرا همه چيز در اين كتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه چيز، وجود دارد. امام سجّاد عليهالصّلاة و السّلام، در اين دعا هم مثل بقيه دعاهاى صحيفه سجاديه، با اينكه در مقام دعا و تضرّع است و با خداى متعال حرف مىزند، اما سخن گفتنش، كأنّهُ از يك روال استدلالى و ترتيب مطلب بر دليل و معلول بر علّت، پيروى مىكند. اغلبِ دعاهاى صحيفه سجاديه - تا آنجا كه بنده سير كردهام - همين حالت را دارد. همه چيز مرتّب و چيده شده است. مثل اين است كه يك نفر، در مقابل مستمعى نشسته و با او به صورت استدلالى و منطقى حرف مىزند. همان نالههاى عاشقانه هم كه در صحيفه سجّاديه آمده است، همين حالت را دارد.
در اينجا نيز همين طور است. امام در اوّل دعاى مورد اشاره مىفرمايد: «الحمدللَّه الّذى جعلنا من اهله» (دعاى 44 صحيفه سجاديه) «ما را اهل حمد قرار داد.» ما از نعم الهى غافل نيستيم، و او را حمد و شكر مىكنيم. او راههايى در مقابل ما باز كرده است، كه به حمدش برسيم. همچنين، غايات و راههايى معيّن فرموده و ما را در اين راهها به رفتن واداشته است.
بعد مىرسد به اين جمله: «والحمدللَّه الذى جعل من تلك السّبل شهره شهر رمضان»؛ «حمد خداى را كه يكى از اين راههايى كه ما را به او؛ به كمال و به بصيرت نسبت به معدن عظمت مىرساند، همين ماه رمضان است.» امام تعبير مىكند به «شَهره»؛ يعنى «شهر خودش». شهر خدا را يكى از اين راهها قرار داد. خيلى پرمعناست. اگر فكر كنيم همه ماهها ماه خدا و مال خداست؛ وقتى كه مالك همه وجود، بخشى از وجود را معيّن مىكند و آن را به خود نسبت خاص مىدهد، معلوم مىشود نسبت به اين بخش، توجّه و عنايت ويژهاى دارد. يكى از اين بخشها، همين «شهراللَّه» است؛ شهر خدا، ماه خدا. خودِ اين نسبت، در فضيلت ماه رمضان، كافى است.
«شهر رمضان، شهر الصيام و شهرالاسلام.» ماه روزه؛ ماهى كه روزه آن، يكى از ابزارهاى بسيار كار آمد براى تهذيب نفس است؛ چرا كه در آن گرسنگى كشيدن و با هوسها و اشتهاها مبارزه كردن نهفته است.
شهر اسلام، يعنى شهر «اسلام الوجه لدى اللَّه»؛ «در مقابل خدا تسليم بودن.» خوب؛ انسانى جوان است و وقتى روزه مىگيرد، گرسنه است، تشنه است و تمام غرايز، او را به سمت هوس و اشتهايى مىخواند. ولى او، در مقابل همه اين غرايز مىايستد. براى چه؟! براى اجراى امر پروردگار. و اين، تسليم در مقابل پروردگار است. در هيچ روزى از روزهاى سال، يك مسلمان، به طور عادّى، اين همه در مقابل خدا تسليم نيست كه در روزهاى ماه رمضان به طور عادى تسليم است. پس، «شهر اسلام» شهر تسليم است.
ماه رمضان ماه خالص شدن است امام، در ادامه دعا مىفرمايد: «و شهر الطّهور»؛ «شهرِ پاكيزه كننده است.» در اين ماه، عواملى وجود دارد كه روح ما را پاك و طاهر مىكند. آن عوامل چيست؟ يكى روزه است؛ يكى تلاوت قرآن است و يكى دعا و تضرّع است. اين همه دعاها، ارزاق طيبّه و طاهرهاى است از مائدههاى ضيافت الهى كه خداى متعال در اين ضيافت يك ماهه خود، مقابل مردم گذاشته است. مضمون كلام امام اين است كه خدا در اين ضيافت، با روزه از شما پذيرايى مىكند. ....
بعد مىفرمايد: «و شهر التّمحيص»؛ اين ماه، ماه تمحيص است. «تمحيص» يعنى چه؟ يعنى خالص كردن. مقصود اين است كه در اين ماه، ناب و خالص شويم. ....
اين ماه، ماه خالص شدن است و اگر درست نگاه كنيم، خالص شدن در اين ماه، از راههاى ديگرِ خالص شدن، آسانتر است. ما با همين روزه و مبارزه كردن با نفس، مىتوانيم خودمان را خالص كنيم. اغلبِ گمراهيهايى كه وجود دارد، يا به خاطر گناهانى است كه از ما سر مىزند و يا به خاطر خصلتهاى زشتى است كه در وجودِ ما نهفته است.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبرى در خطبههاى نماز جمعه سوم رمضان 1415- 14/11/1373 رمضان قطعهاى از بهشت است در جهنّم سوزان دنياى مادّى ماه رمضان در هر سال، قطعهاى از بهشت است كه خدا در جهنّم سوزان دنياى مادّى ما آن را وارد مىكند و به ما فرصت مىدهد كه خودمان را بر سر اين سفره الهى در اين ماه، وارد بهشت كنيم. بعضى همان سىروز را وارد بهشت مىشوند. بعضى به بركت آن سىروز، همه سال را و بعضى همه عمر را. بعضى هم از كنار آن، غافل عبور مىكنند كه مايه تأسّف و خسران است. حالا براى خودشان كه هيچ، هر كس كه ببيند اين موجود انسانى، با اين همه استعداد و توانايىِ عروج و تكامل، از چنين سفره با عظمتى استفاده نكند، حق دارد كه متأسّف شود. اين، ماه رمضان است. ماه ضيافت اللَّه است. ماه ليلةالقدر است........
از بزرگترين اهداف روزه ماه رمضان - يا شايد بشود به يك معنا گفت: «تمام الهدف» - تقواست. «لعلكم تتّقون.» و اين دست ماست. مردم بايد هركدام خودشان، و اگر بتوانند ديگران را اصلاح كنند. اين، مخصوص معممّين نيست. لكن علما و روحانيون و خطبا و وعاظ آمادگى دارند. خداى متعال به آنها اين بيان، اين امكان، اين ذهن، اين موقعيت اجتماعى و اين لباس را داده است؛ و ما بايد از آن استفاده كنيم. از جمله چيزهايى كه در اين ماه رمضان عادى است، اين عبارت صريح خداى متعال است كه «ليلة القدر خير من الف شهر، تنزّلالملئكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر، سلامٌ هى حتى مطلع الفجر.» (قدر: 5 – 3) يك شب تا صبح، مظهر سلام الهى است. همان «سلامٌ قولاً من ربّ رحيم» (يس: 58) كه مخصوص مؤمنين است. مخصوص اهل بهشت است. مخصوص بندگان خالص خداست.
اين، در اختيار ماست كه استفاده كنيم. اين، آن كلمهاى است كه من مىخواهم در باب ماه رمضان عرض كنم. اين، كليد اصلاح همه امور است؛ و از اينجا شروع مىشود. كما اينكه اصل انقلاب از اينجا شروع شد: از مسجد و دين.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار روحانيان و مبلّغان اعزامى به مناسبت فرارسيدن ماه مبارك رمضان 1372/11/17
ماه رمضان زمينه بسيار خوبى براي خودسازي است
ماه رمضان فرصت خوبى براى خودسازى است. ماهمان مادهي خام هستيم كهاگر روى خودمان كاركرديم و توانستيم اين ماده خام رابه شكلهاى برترتبديل كنيم، آن كار لازم در زندگى راانجام دادهايم. هدفِ حيات همين است. واى به حال كسانى كه روى خودشان از لحاظ علم و عمل كارى نكنند و همانطور كه وارد دنيا شدند، به اضافه پوسيدگيها و ضايعات و خرابيها و فسادها كه در طول زندگى براى انسان پيش مى آيد، از اين دنيا بروند. مؤمن بايد بهطور دائم روى خودش كار كند؛ بهطور دائم. نه اينكه خيال كنيد «بهطور دائم» زيادى است يا نمىشود؛ نه. هم مىشود، هم زيادى نيست. اگر كسى مراقب خود باشد؛ مواظب باشد كارهاى ممنوع و كارهايى را كه خلاف است انجام ندهد و راه خدا را با جديّت بپيمايد، موفّق مىشود.
اين، همان خودسازى دائمى است و برنامه اسلام، متناسب با همين خودسازىِ بهطور دائم است. اين نماز پنجگانه - پنج وقت نماز خواندن - ذكر گفتن؛ «ايّاكنعبدوايّاكنستعين» را تكرار كردن؛ ركوع كردن؛ به خاك افتادن و خداى متعال را تسبيح و تحميد و تهليل كردن براى چيست؟ براى اين است كه انسان بهطور دائم مشغول خودسازى باشد. منتها گرفتاريها زياد است و همه گرفتاريم. گرفتارى زندگى؛ گرفتارى معاش؛ گرفتارى امور شخصى؛ گرفتارى اهل و اولاد، و انواع گرفتاريها مانع مى شود كه ما به خودمان، آن چنان كه شايسته است، برسيم. لذا يك ماه رمضان را كه خداى متعال قرار داده است، فرصت مغتنمى است. اين ماه را از دست ندهيد.
مقصودم اين است كه اگر نمى توانيم بهطور دائم در حال مراقبت و ساختوساز خودمان باشيم، اقلاًّ ماه رمضان را مغتنم بشماريم. شرايط هم در ماه رمضان آماده است. يكى از بزرگترين شرايط، همين روزهاى است كه شما مىگيريد. اين، يكى از بزرگترين توفيقات الهى است. توفيق يعنى چه؟ توفيق يعنى اينكه خداى متعال چيزى را براى انسان، مناسب بياورد.
با واجب كردن روزه، خداى متعال زمينه مناسبى را براى من و شما بهوجود آورده است كه قدرى در اين ماه به خودمان برسيم. روزه، نعمت بزرگى است. شكم خالى است و مبارزه با نفس، تا حدودى در اثناى روز، از جهات مختلف وجود دارد: هرچه را دوست داريد، نمىخوريد و نمىآشاميد و بسيارى از مشتهيات نفسانى را براى خودتان به مدت چند ساعت ممنوع مىكنيد. اين، يك مبارزه با نفس است؛ مبارزه با هواست، و مبارزه با هوا، در رأس تمام كارهاى نيك و خودسازيها قرار دارد.
ماه رمضان زمينه بسيار خوبى است و خداى متعال اين فرصت را به من و شما داده كه در اين ماه، چنين امكانى را براى خودسازى پيدا كنيم. علاوه براينكه ساعات اين ماه بسيار با بركت است و خداى متعال، از لحاظ طبيعى اين لحظات و ساعات را اينگونه قرار داده است، ساعات بسيار مغتنمى هم هست.
يك ركعت نماز شما؛ يك كلمه ذكر «سبحان اللَّه» شما؛ مختصر صدقه دادن شما، و يك صله رحم كوچكى كه در اين ماه بكنيد، مزيّتى چند برابر بيشتر از همين امور، وقتى در غير ماه رمضان انجام مىشود، دارد. اين، فرصت بسيار خوبى است. زمينه خوبى است كه انسان در اين ماه به خودش برسد.
فرصتهاى ماه رمضان را مغتنم بشماريد
من به ذهنم رسيد كه اين توصيه راهم عرض كنم كه اين نوافل سىوچهار ركعتى كه براى نمازهاى روز و شب وارد شده است، بسيار با ارزش است. ماه رمضان فرصت خوبى است. ما غالباً اهل نوافل نيستيم. ولى ماه رمضان كه مىشود، چه مانعى دارد؟ كدام كار با دهان روزه، بهتر از نماز خواندن؟ چهار ركعت نماز ظهر است، قبل از اين چهار ركعت، هشت ركعت نافله دارد؛ چهار دو ركعتى. چهار ركعت نماز عصر است و قبل از اين چهار ركعت، هشت ركعت نافله نماز عصر است. اين نوافل را بخوانيد.
همچنين نوافل مغرب را كه از اينها مهمتر است؛ و نيز نوافل شب كه يازده ركعت است. همچنين نافله صبح كه دو ركعت است.
كسانى هستند كه در ايام معمولى سال، برايشان مشكل است پيش از اذان صبح براى نماز شب بيدار شوند. ولى در اين شبها، به طور قهرى و طبيعى بيدار مى شوند. اين يك توفيق الهى است. چرا از اين توفيق استفاده نكنيم؟ انشاءاللَّه فرصتهاى ماه رمضان را مغتنم بشماريد.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبرى در روز اوّل ماه مبارك رمضان 1371/12/4 بركات عجيبى در ماه رمضان وجود دارد ماه رمضان، ماه پُربركتى است و داراى ابعاد گوناگونى مىباشد. معارفى كه در اين ماه راجع به قرآن و دعا و ذكر و نماز و مسايل مختلف دينى براى ذهن مسلمين است و در همه جاى دنيا مطرح مىشود و مسلمان در اين ماه اين توفيق را پيدا مىكند كه به اين مسايل بپردازد - چه عملاً و چه اعتقاداً - به طور معمول در هيچ ماه ديگرى چنين توفيقى دست نمىدهد.
بركات عجيبى در اين ماه وجود دارد. من در فهرست مسايلى كه مناسب با اين ماه است، تأمل مىكردم، ديدم كه اين ماه، ماه دعاهاى گوناگون، با مضامين گوناگون است. ... انس با قرآن، آشنايى با معارف قرآنى، حفظ كردن قرآن، تكرار كردن قرآن هم كه خودش مقولهيى جداگانه و دريايى عظيم است. ساير موارد هم همينطور است.
توجه به زندگى اميرالمؤمنين، يكى از بركات ماه رمضان يكى از موضوعاتى كه حقيقتاً از بركات اين ماه است، توجه به زندگى اميرالمؤمنين و مولىالمتقين، علىبنابىطالب(عليهالصّلاةوالسّلام) است. ما هيچوقت اينقدر توفيق پيدا نمىكنيم كه به زندگى اميرالمؤمنين دقيق بشويم و مفاهيم مختلف و ابعاد عظيم اين زندگى را مورد مطالعه قرار بدهيم. نه مردم معمولى، نه گويندگان و بخصوص مسئولان كشور اسلامى - كه امروز بيش از همه به اين مطالعه و شناخت احتياج دارند - اين فرصت را در ماههاى ديگر كمتر به دست مىآورند. هر كس هر مسئوليتى دارد - از بالا تا پايين - احتياج دارد كه با زندگى اميرالمؤمنين و ابعاد و ريزهكاري هاى آن آشنا بشود.
فرازي از سخنرانى در ديدار با اقشار مختلف مردم (روز بيستونهم ماه مبارك رمضان) 26/1/1370
ماه رمضام فرصت عروج است مسئله اساسي در باب ماه رمضان، اين است كه بشر ـ كه در ميان انواع عوامل و موجبات غفلت از خدا و از راه او محاصره شده و انگيزههاي گوناگون، او را بهسمت پايين و تنزل و سقوط ميكشاند ـ فرصتي پيدا كند كه در آن بتواند روح را ـ كه روح انسان و باطن بشر، به عروج و اعتلا تمايل دارد ـ به سمت عروج و اعتلا سوق دهد و به خدا تقرب جويد و به اخلاق الهي، تخلق پيدا كند. ماه رمضان، چنين فرصتي است.
البته غير از ماه رمضان، فرصتهاي ديگري هم هست. مثلاً همين نمازهاي پنجگانه، فرصتهايي است كه ما ميتوانيم با استفادهي از آنها، عروج كنيم؛ خودمان را اصلاح نماييم و زنگارها و پوسيدگيها و غفلتها و بيماريهاي معنوي را از خودمان دور كنيم.
نماز، فرصت بسيار خوبي است. شما اگر امتحان نكردهايد ـ كه قاعدتا امتحان كردهايد و انشاءالله عمل دايمي شما، همينطور باشد ـ امتحان كنيد. توجه بكنيد كه در حال نماز، اگر متوجه خودتان و كاري كه از شما سر ميزند، باشيد، قطعا بعد از نماز شما، با قبل از نماز شما متفاوت خواهد بود. شرطش همين است كه توجه كنيد در حال نماز، مشغول چه كاري هستيد.
بهترش اين است كه اذكار نماز را بفهميد؛ كار بسيار آساني است.
روزه ماه رمضان است كه يك زمينه روحانيت و نورانيت، براي روزهدار است نبايد بگوييم كه ما فارسيزبانيم و نميتوانيم عبارات عربي را بفهميم. مجموع عباراتي كه در نماز خوانده ميشود ـ از اول تا به آخر ـ ياد گرفتن آن براي آدمهاي متوسط، يك ساعت هم كار ندارد؛ خيلي آسان است. كتابهايي هم نوشته شده كه اينها را ترجمه كردهاند.
اگر به معاني توجه كنيد و بفهميد كه مضمون اين كلمات چيست و در آنها تدبر كنيد، البته بهتر است. اگر اين مقدار هم ممكن نشد، حداقل وقتي در حال سجدهايد، بدانيد كه با خدا حرف ميزنيد؛ وقتي در حال ركوعيد، بدانيد كه پروردگار عالم را تعظيم ميكنيد؛ وقتي در حال قرائت و ذكر هستيد، بدانيد كه با چه كسي حرف ميزنيد. نفس همين توجه، مهم است.
اگر اين توجه حاصل بشود و ياد خدا در نماز تأمين گردد ـ كه "و لذكرالله اكبر" ـ اين نماز براي شما "معراجالمؤمن" خواهد بود و شما را عروج خواهد داد. عروج، همين است كه شما در باطن خودتان، صفا و لطافت و نورانيت بيشتري را بعد از نماز احساس ميكنيد. عبادات مالي هم، همينطور است. انواع عبادات، فرصتهايي براي ما هستند; ليكن ماه رمضان، يك فرصت استثنايي در دوران سال است.
در اين سي روز يا بيست و نه روز بهطور مداوم، غير از نمازهاي موظف پنجگانه و نوافلي كه هميشه انسان ميتواند آنها را بخواند، دعاهايي هست كه توجه به آن دعاها و خواندنشان، انسان را نورانيت مضاعفي ميبخشد.
اين دعاها را در اختيار ما گذاشتهاند. كيفيت حرف زدن و مناجات كردن با خدا را به ما ياد دادهاند. معين كردهاند كه چه حرفهايي را ميشود با خدا زد. بعضي از اين جملات ادعيهي مأثوره از ائمه(عليهمالسلام) هست كه اگر اينها نبود، آدم نميتوانست خودش تشخيص بدهد كه ميشود با خدا با اين زبان حرف زد و اينطور از خدا خواست و التماس كرد.
علاوهي بر اينها، همين نفس روزهي ماه رمضان است كه يك زمينهي روحانيت و نورانيت، براي روزهدار ميباشد و او را براي كسب فيوضات الهي، آماده ميكند. اين، مجموعهي ماه رمضان، با نماز و با وظايف مقررهي هميشگي و با روزه و با دعاهايش است كه اگر شما به اينها توجه كنيد و تلاوت قرآن را هم به آن اضافه نماييد ـ كه گفتهاند ماه رمضان، بهار قرآن است ـ يك دورهي بازسازي و بازيابي و نجات خود از پوسيدگيها و فسادها و امثال اينها خواهد بود؛ دورهي خيلي مغتنمي است.
سير اليالله در ماه مبارك رمضان اصل قضيه اين است كه ما بتوانيم در ماه رمضان، اين سير اليالله را بكنيم و ميشود. عرض كردم، گاهي كه پس از پايان ماه رمضان، خدمت امام(رضوانالله تعاليعليه) ميرسيدم، برايم محسوس بود كه ايشان نورانيتر شدهاند و حرف زدن و نگاه و اشاره و حركت دست و اظهارنظرشان، با قبل از ماه رمضان فرق كرده است. دورهي ماه رمضان، براي يك انسان مؤمن و والا، اينطوري است. آنقدر به او و بهقلب و باطنش، نورانيت ميبخشد كه انسان اين را در مشاهدهي حضوري او حس ميكند و از حرفزدنش ميفهمد كه نورانيتر شده است. بندگان خدا همينطورند.
ما بايد از اين فرصت، خيلي استفاده كنيم. يك نكته را در زندگي عملي خودمان عرض ميكنم كه شايد انشاءالله براي خود من و براي همهي شما برادران و خواهران، وسيلهيي براي تحرك بهتر و بيشتر باشد. آن نكته، اين است كه براي نزديكي به خدا، اصل قضيه، ترك گناهان است. انجام مستحبات و نوافل و توسلات و دعا و بقيهي امور، فرع است. اصل قضيه، اين است كه انسان از صدور گناه و خلاف از خود، مانع بشود.
اين، همان تقوا را ميطلبد. تقوا و پرهيزگاري، مهمترين ـ يا بگوييم اوليترين ـ مظهري است كه وجود انسان بايد داشته باشد. همين است كه مانع از گناه انسان ميشود. گناه نميگذارد كه انسان، حتي خود را به لبهي درياي عظيم مغفرت الهي برساند و از آن استفاده كند. گناه نميگذارد كه ما حال دعا و توجه پيدا كنيم. گناه نميگذارد كه ما به فكر بازنگري و بازسازي خودمان بيفتيم. كوشش بكنيم از گناه فاصله بگيريم. اين، شرط اول قضيه است. ....
ترك گناهان زمينه استفاده از رحمت و مغفرت الهي را آماده ميكند بايد زمينه استفاده از رحمت و مغفرت و افاضات معنوي الهي را آماده كرد و آن، با ترك گناه است. لذا شما در دعاي كميل ميبينيد كه اميرالمؤمنين(عليهالصلاه والسلام) ميفرمايد: "اللهم اغفر لي الذنوب التي تحبس الدعاء". يعني خدايا! آن گناهاني كه دعاي مرا حبس خواهد كرد، آنها را بيامرز. گناهان، مانع از اجابت دعا ميشود. در همين شبها و سحرها، در دعاي شريف ابوحمزه ميخوانيد: "فرق بيني و بين ذنبي المانع لي من لزوم طاعتك": خدايا! ميان من و گناهم فاصله بينداز; آن گناهي كه مانع از انجام وظايفم ميشود و باعث ميگردد كه نتوانم خودم را به تو نزديك كنم. اصل قضيه، مسئلهي ترك گناه است.
مهمترين حسن يك نظام و حكومت اسلامي در اين است كه فضا را، فضاي گناهآلود نميكند. در نظامهاي طاغوتي، فضا گناهآلود است. اگر انسان هم بخواهد گناه نكند، گويي براي او ميسور نيست و همه چيز، انسان را به طرف گناه سوق ميدهد. در نظام اسلامي، اينطور نيست. در نظام اسلامي، فضا گناهآلود نيست. ... در نظام اسلامي، گناه نه فقط معيار پيشرفت نيست، بلكه ضد پيشرفت و ضد ارزش و معيار تنزل است.
بنابراين، اصل قضيه، اجتناب از گناه است كه بايد سعي كنيم در اين ماه رمضان، انشاءالله با تمرين و حديث نفس و رياضت، گناه را از خودمان دور كنيم. اگر گناه از ما دور شد، آنوقت راه براي عروج و پرواز در ملكوت آسمانها ممكن خواهد شد و انسان خواهد توانست، آن سير معنوي و الهي و آن طيران معينشده براي انسان را انجام بدهد; اما با سنگيني بار گناه، چنين چيزي ممكن نيست. اين ماه رمضان، فرصت خوبي براي دور شدن از گناه است.
فرازي از سخنراني در ديدار با اقشار مختلف مردم (روز يازدهم ماه مبارك رمضان) 18/1/1369 اهميت روزه و ره آورد عملي آن در ماه مبارك رمضان
روزه كه از آن بهعنوان تكليف الهى ياد مىكنيم، در حقيقت يك تشريف الهى است؛ يك نعمت خداست؛ يك فرصت بسيار ذىقيمت براى كسانى است كه موفّق مىشوند روزه بگيرند؛ البته سختيهايى هم دارد. همه كارهاى مبارك و مفيد، از سختى خالى نيست. بشر بدون تحمّل سختيها به جايى نمىرسد. اين مقدار سختى كه در تحمّل روزهگيرى وجود دارد، در مقابل آنچه كه از روزه عايد انسان مىشود، چيزِ كم و سرمايه اندكى است كه انسان مصرف مىكند و سود بسيارى را مىبرد.
فرازي از خطبه هاي نماز جمعه 26/9/1378 روزه فقط اين نيست كه انسان نخورد و نياشامد روزه فقط اين نيست كه انسان نخورد و نياشامد. اين نخوردن و نياشاميدن، بايد از روى نيّت باشد، والاّ اگر شما يك روز به خاطر گرفتارى و يا اشتغال به كار، دوازده ساعت، پانزده ساعت فرصت نكنيد چيزى بخوريد، هيچ ثوابى به شما نخواهند داد. اما همين امساك را وقتى با نيّت انجام داديد - «اجعلنا ممّن نوى فعمل»؛ نيّت كند و به دنبال آن، عمل انجام دهد - اين همان گوهر درخشانى مىشود كه به شما ارزش مىبخشد و روحتان را قيمتى مىكند.
شرط روزه، نيّت است. نيّت يعنى چه؟ يعنى اين عمل را،اين حركت را، اين امساك و تمرين را، جهت دادن براى خدا، در راه خدا، به خاطر انجام دستور الهى. اين است كه به هر كارى ارزش مىبخشد.لذا در دعاى شب اوّل ماه مبارك مىخوانيد كه: «اللّهم اجعلنا ممن نوى فعمل ولا تجعلنا ممن شقى فكسل» (الاقبال باعمال الحسنة، ج 1، ص 1376). كسالت، بىرغبتى و بىنشاطى براى كار چه كار معنوى و چه كار مادّى - شقاوت است.
روزه، يكى از بهترين كارهاست. با اين كه به ظاهر اقدام نكردن است؛ اما در باطن اقدام است، عمل است، كار مثبت است. چون شما نيّت اين كار را داريد؛ لذا از هنگامى كه وارد صحنه روزهدارى مىشويد - يعنى از بعد از لحظه طلوع فجر - تا آخر روز به طور دائم به خاطر اين نيّت، در حال عبادتيد. اگر هم بخوابيد، عبادت مىكنيد. همينطور راه برويد، عبادت مىكنيد.
اين كه از قول نبّىاكرم عليهو علىآلهالصّلاة والسّلام نقل شده است كه فرمود: «انفاسكم فيه تسبيح و نومكم فيه عبادة» (امالى شيخ صدوق، ص 84)؛ خوابيدن و نفس كشيدن شما عبادت است، خواب چطور عبادت مىشود؟ نفس كشيدن چطور «سبحاناللَّه» گفتن مىشود؟ اين به خاطر آن است كه شما بىكار هم كه باشيد، هيچ اقدامى هم كه نكنيد، چون با اين نيّت وارد اين وادى شدهايد، يكسره در حال عبادتيد.
در روايت ديگر مىفرمايد: «نومالصّائم عبادة و صمته تسبيح» (ثواب الاعمال، ص 75)؛ سكوت هم كه مىكنيد، مثل اين است كه «سبحاناللَّه» مىگوييد. و «عمله متقبّل و دعائه مستجاب» (ثواب الاعمال، ص 75)؛ عمل شما مقبول، و دعايتان مستجاب است. سكوت شما عبادت است، نفس كشيدن شما عبادت است، خوابيدن شما عبادت است. چرا؟ چون شما اين امساك و اين دست كشيدن از بخشى از لذّات جسمانى را، براى خدا در يك مدّت سى روزه - ماه رمضان - تجربه مىكنيد.
همه اين عبادت و ديگر عبادات، برگرد اين محور مىگردد كه انسان با مشتهيّات نفسانى و با لذايذى كه انسان را به پستى مىكشانند و برده مىكنند، مبارزه كند..........
يك روايت از امام صادق عليهالصّلاة والسّلام است كه خطاب به «محمّدبن مسلم» مىفرمايد: «يا محمّد! اذا صمت فليصم سمعك و بصرك و لسانك و لحمك و دمك و جلدك و شعرك و بشرك» (المقنعة، ص 310 ). امام صادق به اين يار و شاگرد نزديك خودشان مىفرمايند كه وقتى روزه مىگيرى، بايد شنوايى تو روزهگير باشد، بينايى تو روزه بگيرد، زبان تو روزه بگيرد، گوشت و خون و پوست و موى و بشره تو روزهدار باشد؛ دروغ نگويى، انسانهاى مؤمن را دچار بلا نكنى، دلهاى ساده را اغوا نكنى، براى برادران مسلمان و جامعه اسلامى توطئه درست نكنى، بدخواهى نكنى، بددلى نكنى، تهمت نزنى، كمفروشى نكنى، امانتدارى كنى. انسانى كه در ماه رمضان با كفِنفس خود، از خوردن و آشاميدن و مشتهيّات نفسانى و جنسى روزه مىگيرد، بايد زبان خود، چشم خود، گوش خود، و همه اعضا و جوارح خود را روزهدار بداند و خود را در محضر خداى متعال و دورى گزيده از گناهان بينگارد. ...
در يك روايتى ديگر مىفرمايد: «صوم النّفس امساك الحواس الخمس عن سائر المأثم» (غررالحكم: ح 5889). از اميرالمؤمنين عليه الصّلاة و السّلام نقل شده است كه روزه نفس، غير از روزه جسم و روزه شكم است. روزه نفس انسان اين است كه همه حواس پنجگانه او از گناهان امساك كنند. «و خلوّ القلب من جميع اسباب الشّر»؛ دل از همه موجبات و اسباب شرّ و فساد خالى شود. با خداى متعال و با بندگان خدا، دل را صاف و بىغلّ و غش كنيم. در اين جهت، روايات زيادى هست.
فرازي از خطبههاى مقام معظم رهبرى در اولين جمعه ماه مبارك رمضان 1376/10/12 جنگهاي بدر، فتح مكه و شروع غزوه حنين در ماه رمضان بوده است اين ماه، ماه روزه است؛ ماه نزول قرآن و انس با قرآن است؛ ماه عبادت و دعا و مناجات است - كه دعا مغز و روح عبادت است - ماه استغفار و توبه و بازگشت از راههاى ناپسند نزد خداى متعال و رعايت تقواى الهى است؛ ماه جهاد است - كه در اين ماه مبارك، غزوهى بدر در سال دوم هجرت، و فتح مكه در سال هشتم هجرت، و شروع غزوهى حنين در همان سال اتفاق افتاده است - ماه جهاد با نفس و جهاد با شيطان و جهاد با دشمنان خداست؛ ماه آمادگى و ماه ذخيرهى تقواست؛ ماه صلهى رحم، صدق و برّ با برادران دينى، آشنايى با معارف، آشنايى و تدبر در قرآن، و خلاصه ذخيره كردن سرمايهى حركت الهى در طول يك سال است. اميد است كه روزهاى گذشته را با عمل بر وفق مقتضيات اين ماه گذرانده باشيم و روزهاى آينده را بيشتر قدر بدانيم و در كار نفس خود، در معاملهى با احكام الهى، در برخورد با مردم، در تدبر و ارتباط با قرآن، و در تصميم و عزم بر مجاهدت با نفس، يك تصميم جدى و يك اقدام قاطع انجام بدهيم.
فرازي از خطبههاى نماز جمعهى تهران16/1/1370 نماز و زكات، مخصوص امت اسلام نبوده است ورود اين ماه را به هم تبريك بگويند و يكديگر را به استفادهي هرچه بيشتر از اين ماه توصيه كنند. چون ماه ضيافت الهي است، در اين ماه فقط مؤمنين و كساني كه اهل ورود در اين ضيافتند، بر سر سفرهي پروردگار منان و كريم مينشينند. اين، غير از سفرهي عام كرم الهي است كه همهي انسانها، بلكه همهي موجودات عالم از آن بهرهمندند؛ اين، سفرهي خواص و ضيافت خاصان پروردگار است.
بخشي از مسايل مهم مربوط به اين ماه، در ذيل اين آيهي شريفهي سورهي بقره و آيات بعد از آن ذكر شده است، كه من گوشهي كوچكي از آن را در اين خطبه عرض ميكنم.
اولا ميفرمايد: "كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلكم". ما ميدانيم كه نماز و زكات، مخصوص امت اسلام نبوده است؛ بلكه پيامبران قبل از رسول اكرم اسلام(صلياللهعليهوالهوسلم) در صدر احكام خود، نماز و زكات را داشتهاند. "و اوصاني بالصلوه و الزكوه ما دمت حيا" از قول حضرت عيسي(ع) است كه به مخاطبان خود ميفرمايد: خدا من را به نماز و زكات وصيت كرده است. از آيات ديگر قرآن هم اين معنا استفاده ميشود. آيهي اولي كه تلاوت كردم، ميفرمايد: روزه هم مثل نماز و زكات، در شمار احكامي است كه مخصوص امت اسلام نيست؛ بلكه امم سابق و پيامبران گذشته هم مأمور به روزه بودهاند.
روزه پلكاني به سمت تقوا ... در بناي زندگي معنوي انسانها در هر زمان، همچنانكه نماز لازم است و اين نماز، رابطهي معنوي ميان انسان و خداست، و همچنان كه زكات لازم است و اين نكات، تزكيهي مالي انسان ميباشد، روزه هم واجب و ضروري است و اين يكي از پايههاي اصلي تكامل انسان و تعالي معنوي اوست؛ والا در طول زمان و با تغيير اديان مختلف، اين خط، ثابت و مستمر نميماند.
البته روزه، در اديان مختلف و زمانهاي گوناگون و به شكلهاي ديگر وجود دارد؛ اما گرسنگي كشيدن و اندرون را از طعام خالي داشتن و لب و زبان و دهان را در ساعات معيني بر روي تمتعات جسماني بستن، خصوصيتي است كه در روزهي اديان مختلف وجود دارد. پس، روزه يك ركن اساسي در تعالي معنوي و تكامل روحي و هدايت و تربيت انساني است.
بعد ميفرمايد: "لعلكم تتقون". يعني اين روزه، پلكاني به سمت تقوا و وسيلهيي براي تأمين آن در وجود و دل و جان شماست. تقوا اين است كه انسان در همهي اعمال و رفتار خود مراقب باشد كه آيا اين كار مطابق رضاي خدا و امر الهي است، يا نه. اين حالت مراقبت و پرهيز و برحذر بودن دايمي، اسمش تقواست.
نقطهي مقابل تقوا، غفلت و بيتوجهي و حركت بدون بصيرت است. خدا، ناهوشياري مؤمن را در امور زندگي نميپسندد. مؤمن بايد در همهي امور زندگي، چشم باز و دل بيدار داشته باشد.
.... اگر ملتي يا فردي داراي تقوا بود، تمام خيرات دنيا و آخرت براي او جلب خواهد شد. فايدهي تقوا، فقط براي كسب رضاي پروردگار و نيل به بهشت الهي در قيامت نيست; فايده تقوا را انسان باتقوا در دنيا هم ميبيند. جامعهاي كه باتقواست، جامعهاي كه راه خدا را با دقت انتخاب ميكند و با دقت نيز در آن راه حركت ميكند، از نعم الهي در دنيا هم برخوردار ميشود، عزت دنيوي هم به دست ميآورد و خدا علم و معرفت در امور دنيا هم به او ميدهد. جامعهيي كه در راه تقوا حركت ميكند، فضاي زندگي آن جامعه، فضاي سالم و محبتآميز و همراه با تعاون و همكاري بين آحاد جامعه است.
تقوا، كليد خوشبختي دنيوي و اخروي است. بشريت گمراه كه از انواع سختيها و رنجهاي شخصي و اجتماعي مينالد، چوب بيتقوايي و غفلت و بيتوجهي و غرق شدن در منجلابي كه شهواتش براي او فراهم كرده است، ميخورد.
جوامعي كه عقب افتادهاند، حالشان معلوم است. جوامع پيشرفتهي عالم هم، اگرچه از بعضي جهات خوشبختيهايي دارند ـ كه همان هم ناشي از هوشياري و بيداري در بعضي از امور زندگي است ـ اما دچار خلاها و كمبودهاي مرگباري هستند كه نويسندگان و گويندگان و هنرمندان آنها، امروز با صد زبان آن را بيان ميكنند.
تقوا، وصيت اول و آخر پيامبران است. در سورههاي مختلف قرآن ميخوانيد، اولين سخني كه انبياي الهي به مردم گفتهاند، توصيه به تقوا بوده است. اگر تقوا باشد، هدايت الهي هم هست؛ و اگر تقوا نباشد، هدايت الهي هم به صورت كامل نصيب فرد و جامعه نميشود. اين روزه، مقدمهي تقواست.
خداوند در يك آيهي ديگر از سوره حديد ميفرمايد: "يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و امنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نورا تمشون به". تقوا موجب ميشود كه خداي متعال نوري را در قلب و زندگي و راه شما قرار بدهد، تا بتوانيد در پرتو آن نور حركت كنيد و راه زندگي را پيدا نماييد.
بشر نميتواند با سردرگمي حركت كند. بدون شناختن مقصد و هدف، حركت انساني ميسور نيست. اين نوري كه ميتواند هدف و سرمنزل و راه را به ما نشان بدهد، ناشي از تقوا و پرهيزگاري است. توصيه همهي انبيا و اوليا به تقواست.
... ماه رمضان را مغتنم بشماريد. اين روزها را با روزهداري، و اين شبها را با ذكر و دعا به سر ببريد. فصل دعا هم، همين ماه مبارك است. اگرچه هميشه انسان بايد با رشتهي دعا به خدا متصل باشد، اما آيهي "و اذا سألك عبادي عني فاني قريب اجيب دعوه الداع اذا دعان" در سورهي بقره، در خلال همين آيات مباركهي مربوط به روزه و ماه رمضان است. در وسط آيات روزه و ماه رمضان، اين آيهي "و اذا سألك عبادي عني فاني قريب" آمده، كه همهي انسانها و همهي بندگان را به دعا و توجه سوق ميدهد و دعوت ميكند.
رابطهي دعا، رابطهي قلبي شما با خداست. دعا، يعني خواستن و خدا را خواندن. خواستن، يعني اميدواري. تا اميد نداشته باشيد، از خدا چيزي را درخواست نميكنيد. انسان نااميد كه چيزي طلب نميكند. پس، دعا يعني اميد، كه ملازم با اميد به اجابت است. اين اميد به اجابت، دلها را مشعل ميكند و منور نگه ميدارد. به بركت دعا، جامعه بانشاط و اهل حركت ميشود.
اين ماه، همچنين بهار قرآن است. انس با قرآن، معرفت اسلامي را در ذهن ما قويتر و عميقتر ميكند.
اگر در آيات قرآن تأمل بكنيم، اراده و استقامت ما قويتر و بيشتر از اين خواهد شد. همين آيات قرآني است كه توانست در روزگاري، انسانهايي را تربيت كند كه با دنياي كفر و ظلمات بستيزند. همين معارف است كه ملت بزرگ ما را وادار كرد و مجهز نمود كه با دنياي مدرن مظلم جاهليت ـ جاهليت مدرن و جاهليت قرن بيستم ـ مقابله كند. اميدواريم كه ملت ما روزبهروز به قرآن و حقايق قرآني نزديكتر بشوند
فرازي از خطبههاي نماز جمعهي تهران 10/1/1369 در كلام معصومين(ع) روزه مراحل دارد ..... سه مرحله براى روزه ذكر كردهاند؛ هر سه مرحله هم براى كسانىكه اهل آن هستند، مفيد است. يك مرحله، همين مرحلهى عمومى روزه است؛ يعنى پرهيز از خوردن و نوشيدن و ساير محرّمات. اگر تنها محتواى روزه ما همين امساك باشد، اين منافع زيادى دارد. هم ما را مىآزمايد و هم به ما مىآموزد؛ هم درس هست، هم آزمايش براى زندگى است. تمرين و ورزش است؛ يك ورزش بسيار با اهميتتر از ورزش جسمانى در اين كار وجود دارد. رواياتى از ائمه عليهمالسّلام وارد شده است كه به همين مرحله از روزه توجّه دارد. يك روايت از امام صادق عليهالصّلاةوالسّلام است كه مىفرمايد: «ليستوى به الغنى و الفقير»(فضائل الاشهر الثلاثه، ص 102) خداى متعال روزه را واجب كرده است، تا در اين ساعات و روزها، فقير و غنى با يكديگر برابر شوند. انسانى كه تهيدست و فقير است، نمىتواند در طول روز هرچه هوس كرد، بخرد و بخورد و بياشامد؛ اما آدمهاى غنى، در طول روز، هرچه كه هوس مىكنند و هرچه كه مىخواهند، برايشان فراهم است. غنى، حال فقير و گرسنگى فقير و تهيدستى او را از بهدست آوردن چيزهايى كه مورد اشتهاى اوست، درك نمىكند؛ اما در روزى كه روزه مىگيرد، همه يكسانند و با اختيار خودشان، از مشتهيّات نفسانى محرومند. يك روايت ديگر از امام رضا عليهالسّلام نقل شده است كه به نكته ديگرى اشاره دارد. مىفرمايد: «لكى يعرفوا الم الجوع و العطش و يستدلوا على فقر الآخره» (علل الشرايع، ص 270) در اين روايت، به تهيدستى و گرسنگى و تشنگى روز قيامت اشاره مىشود. در روز قيامت، يكى از ابتلائات انسان، تشنگى و گرسنگى است كه در آن حالت، انسان در مقابل مؤاخذه و سؤال و جواب الهى قرار مىگيرد. انسان بايد در گرسنگى و تشنگى روز ماه رمضان، به آن حالت روز قيامت توجّه كند و به آن لحظه بسيار سخت و دشوار متنبّه شود.
باز روايت ديگرى از امام رضا عليهالسّلام است كه به بُعد ديگرى از ابعاد روزه در همين مرحله گرسنگى و تشنگى كشيدن توجّه مىكند. آن، اين است كه مىفرمايد: «صابراً على ما اصابه من الجوع والعطش»(علل الشرايع، ص). قدرت صبر به انسان داده مىشود كه بتواند گرسنگى و تشنگى را تحمّل كند. انسانهاى نازپرورده - كسانىكه معناى گرسنگى و تشنگى را نچشيدهاند و نفهميدهاند - قدرت صبر و تحمّل هم ندارند؛ در بسيارى از ميدانها، خيلى زود از پا درمىآيند و امتحانهاى گوناگون زندگى، آنها را درهم مىفشرد و له مىكند. انسانى كه گرسنگى و تشنگى را چشيده است، معناى اينها را مىداند و در مقابل دشواريهايى كه از اين راه ممكن است پيش بيايد، قدرت تحمّل دارد. ماه رمضان، اين قدرت تحمل و اين صبر را به همه مىدهد. يك روايت ديگر هم در همين زمينه عرض مىكنم كه آن هم از امام رضا عليهالصّلاةوالسّلام است؛ گرچه شايد اين يكى، دو مورد، فقرههاى يك حديث باشد. «و رائضا لهم على اداء ما كلّفهم» (علل الشرايع، ص 270)؛ يعنى تحمّل گرسنگى و تشنگى و اجتناب از مشتهيّات نفسانى در روز ماه رمضان، يك نوع رياضت است كه انسان را بر اداء تكاليف گوناگون زندگى قادر مىسازد. البته منظور، رياضت هاى شرعى و رياضت هاى الهى و رياضت هاى اختيارى است. ...
مرحله دوم روزه، پرهيز از گناه است؛ يعنى نگاهدارى گوش و چشم و زبان و دل - حتّى طبق بعضى از روايات - نگاهدارى بشره انسان، پوست بدن و موى بدن انسان از گناه. ... اجتناب از گناه، چيزى است كه مثل يك كوه در چشم انسان جلوه مىكند؛ اما با تصميم، مثل يك زمين هموار مىشود. در ماه رمضان، بهترين فرصت است كه همه اين را تمرين بكنند. روايت ديگرى از فاطمه زهرا سلاماللَّهعليها نقل شده است كه فرمود: «ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه» (النوادر: 22)؛ انسان از روزه چه بهرهاى خواهد برد، اگر زبان و گوش و چشم و جوارح خود را از گناه باز ندارد؟ ....
و از جمله اين گناهان، گناهان زبان است؛ بدگويى و اهانت به ديگران است. از جمله اين گناهان، گناهان دل است؛ دشمنى و كينه ديگران را در دل پروراندن است. بعضى گناهان به معناى اصطلاح شرعى است؛ بعضى گناهان اخلاقى است؛ مراتب گوناگونى دارد. ....
مرحله سوم از روزهدارى، پرهيز از هرچيزى است كه ذهن و ضمير انسان را از ياد خدا غافل كند. اين، آن مرحله بالاى روزهدارى است كه در حديث آنطور كه وارد شده است، پيامبر به حضرت پروردگار (جلّت عظمته) عرض مىكند: «يا ربّ و ما ميراث الصّوم»؛ دستاورد روزه چيست؟ ذات اقدس ربوبى فرمود: «الصوم يورث الحكمة و الحكمة تورث المعرفة و المعرفة تورث اليقين فاذا استيقن العبد لا يبالى كيف اصبح بعسر ام بيسر» (بحارالانوار: ج 77، ص 27)؛ روزه سرچشمههاى حكمت را در دل مىجوشاند. وقتى كه حكمت بر دل حاكم شد، آن معرفت نورانى و روشن بهوجود مىآيد. معرفت كه بهوجود آمد، همان يقينى بهوجود مىآيد كه حضرت ابراهيم از خداى متعال آن را مىخواست و در دعاهاى اين ماه مرتّب درخواست شده است. وقتى كسى داراى يقين بود، همه دشواريهاى زندگى بر او آسان مىشود و انسان شكستناپذير از حوادث مىگردد. ببينيد چقدر اهميت دارد! اين انسانى كه مىخواهد در مدّت سالهاى عمر خود، يك راه تعالى و تكامل را بپيمايد، در مقابل مشكلات و حوادث زندگى و موانع راه، شكستناپذير مىشود.
يقين، چنين حالتى به انسان مىدهد. اينها ناشى از روزه است. وقتى كه روزه ياد خدا را در دل زنده كرد و فروغ معرفت خدا را در دل بهوجود آورد و دل را روشن نمود، اينها به دنبالش مىآيد. هر چيزى كه انسان را از ياد خدا غافل كند، به روزه براى اين مرحله مضرّ است. خوشا بهحال كسانى كه مىتوانند خود را به اين مرحله برسانند. البته ما بايد آرزو كنيم و از خدا بخواهيم و همّت كنيم كه خودمان را به اين مرحله برسانيم.
فرازي از خطبههاى نماز جمعهى تهران به امامت حضرت آيةاللَّه خامنهاى 26/9/1378 روزه، سپر آتش است براى اينكه از فضاى ماه مبارك بهرهمند شويم، اين حديث را عرض مىكنم و اندكى درباره آن صحبت مىكنم. حديث صحيح معتبر از پيغمبر اكرم (صلّىاللَّهعليهوالهوسلّم) اين است: «الصّوم جنّة من النّار»؛ روزه، سپر آتش است. از طرق اهل سنت هم همين مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است؛ از جمله اين لفظ: «الصّيام جنّة العبد المؤمن يوم القيامة كما يقى احدكم سلاحه فى الدّنيا»؛ همچنانكه شما در دنيا با سلاح و وسيلهى دفاعىِ خودتان از خود دفاع مىكنيد، در آخرت هم بهوسيلهى روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع مىكنيد.
روزه، مظهر كف نفس خصوصيت روزه چيست كه تعبير «جنّة من النّار» دربارهى آن بيان شده است؟ خصوصيت روزه عبارت است از كفّ نفس. روزه، مظهر كفّ نفس است؛ «و نهى النّفس عن الهوى». مظهر صبر در مقابل گناه و غلبهى مشتهيات، روزه است. لذا در روايات، ذيل آيهى شريفهى «واستعينوا بالصّبر و الصّلاة» صبر را به روزه تعبير كردهاند. روزه، مظهر گذشت از خواستههاست. ....
فرازي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسئولان نظام 1383/8/6 ليلهالقدر: شب سلامت معنوي و شب نزول بركات الهي ماه رمضان، وقت استغفار و دعا و انابه است. دو شب از شبهاى مشتبه به قدر و محتمل القدريّه گذشت - شب نوزدهم و شب بيسب و يكم - امّا شب بيست وسوّم در پيش است؛ آن را قدر بدانيد. از اوّل شب بيست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهى -«سلام هى حتّى مطلع الفجر» (قدر: 5) - شروع مىشود، تا وقتى كه اذان صبح آغاز مىگردد.
اين چند ساعتِ اين وسط، سلامِ الهى و امن الهى و خيمه رحمت خداست كه بر سراسر آفرينش زده شده است. آن شب، شب عجيبى است؛ بهتر از هزارماه، نَه برابر آن؛ «خيرٌ من ألف شهر» (قدر: 3). هزار ماه زندگى انسان، چقدر مىتواند بركات به وجود آورد و جلب رحمت و خير كند! اين يك شب، بهتر از هزار ماه است. اين، خيلى اهميّت دارد. اين شب را قدر بدانيد و آن را به دعا و توجّه و تفكّر و تأمّل در آيات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه كه خداى متعال از انسان خواسته است و بىاعتبارى اين زندگى مادّى و اين كه همه اينچيزهايى كه مىبينيد، مقدّمه آن عالمى است كه لحظه جان دادن، دروازه آن عالم است، بگذرانيد.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبرى در خطبههاى نماز جمعه تهران12/11/ 1375
سلامتى از همه مشكلات در شب قدر ماه رمضان ممكن است در ماه رمضان هم - در همه روزها و شبها - دلهايتان را هرچه مىتوانيد با ذكر الهى نورانيتر كنيد، تا براى ورود در ساحت مقدّس ليلةالقدر آماده شويد، كه: «ليلةالقدر خير من الف شهر. تنزّل الملائكة والرّوح. فيها بإذن ربّهم من كل امر» (قدر: 3 و 4). شبى كه فرشتگان، زمين را به آسمان متّصل مىكنند، دلها را نورباران و محيط زندگى را با نور فضل و لطف الهى منوّر مىكنند. شب سِلم و سلامت معنوى - سلامٌ هى حتّى مطلع الفجر (قدر: 5) - شب سلامت دلها و جانها، شب شفاى بيماريهاى اخلاقى، بيماريهاى معنوى، بيماريهاى مادّى و بيماريهاى عمومى و اجتماعى كه امروز متأسفانه دامان بسيارى از ملتهاى جهان، از جمله ملتهاى مسلمان را گرفته است! سلامتى از همه اينها، در شب قدر ممكن و ميسّر است؛ به شرطى كه با آمادگى وارد شب قدر شويد.
دعا و توجّه شما، ذكر خدا در دلهاى پاك و نورانى شما جوانان عزيز، معجزهها و كارها مىكند. خود را از اكنون آماده كنيد. مخصوص اين ايام هم نيست؛ در تمام عمرتان رابطه با خدا، در شما صفا و اخلاص را تقويت مىكند و صفا و اخلاص، گرهگشاى همه كارهاست.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبرى در جمع بسيجيان بهمناسبت هفته بسيج 1376/9/5 رمضان، ماهى است كه مردم بايد خود را به خزائن غيب الهى برسانند ماه رمضان، ماه ذخيرهسازى و ماه نيرو گرفتن است. ماه رمضان، ماهى است كه آحاد مردم بايد خود را به خزائن غيبى و معنوى الهى برسانند و هر مقدار كه مىتوانند، تغذيه كنند؛ خود را براى پيشرفت آماده كنند. اين، ماه رمضان است.
ليلةالقدرى كه در اين ماه رمضان است و قرآن صريحاً مىفرمايد:«ليلةالقدر خيرٌ مِن الف شهر» ( قدر: 3)، يك شب بهتر است از هزار سى روز - هزار ماه - بسيار مهم است. چرا اين قدر فضيلت را به يك شب دادند؟ زيرا بركات الهى در اين شب زياد است؛ نزول ملائكه در اين شب زياد است؛ اين شب، سلام است؛ «سلام هى حتّى مطلعالفجر» (قدر: 5)؛ از اوّل تا آخر اين شب، لحظاتش سلام الهى است. «سلام قولا مِن ربّ رحيم» (يس: 58). رحمت و فضل الهى است كه بر بندگان خدا نازل مىشود.
ليلةالقدر، شب ولايت است. هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائكه بر امام زمان است، هم شب قرآن و شب اهل بيت است، هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سوره مباركه قدر هم، سوره ولايت است.
شب قدر خيلى ارزش دارد. همه ماه رمضان، شبها و روزهايش ارزش والا دارد. البته ليلةالقدر نسبت به روزها و شبهاى ماه رمضان، خيلى فاخرتر است؛ اما شبها و روزهاى ماه رمضان، نسبت به روزها و شبهاى بقيه سال، خيلى فاخرتر است. بايد قدر بدانيد. در اين روزها و در اين شبها، همه بر سر سفره انعام الهى حاضريد. استفاده كنيد.
در اين ماه، هر كار نيكى بكنيد، هر سخن حقى بگوييد، هر كلمهاى را به كسى كه محتاج تعليم است، تعليم دهيد، هر كلمهاى كه براى خدا فراگيريد و در راه خدا به كار شما بيايد؛ هر ركعت نماز، هر آيه قرآن، هر ساعت گذراندن با دهان روزه و هر اجتناب از گناهى، با ارزش است. دروغى نگوييد و غيبتى نكنيد كه زمينه براى دروغ و غيبت مقتضى است. شما اجتناب و امتناع كنيد.
هر عمل حسنهاى كه انجام دهيد، احسان، اطعام و كمك به كسى، احوالپرسى از مستحقى، اقدامى براى مردم محروم، اقدامى براى جامعه اسلامى، كارى براى پيشرفت زندگى مردم؛ همه اينها عبادت است.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار علما، طلاّب و اقشار مختلف مردم شهر مقدس قم