دیاکو عزیزی- در حالی که جهان در دهههای اخیر شاهد تحولات بنیادین در علوم، فناوری، اقتصاد و سبک زندگی بوده است، سیستم آموزشی ما به شکل عجیبی در همان مدار گذشته باقی مانده است. مدارس ما پر از حفظیات و مطالبی است که بسیاری از دانشآموزان هرگز در زندگی واقعی به کار نمیبندند. دانشگاهها نیز ادامهدهنده همین روند هستند؛ حجم زیاد واحدهای درسی و محتوای غیرکاربردی، دانشجویان و اساتید را بیشتر درگیر تطبیق و گذراندن واحدها میکند تا یادگیری واقعی و کاربردی.
شورای عالی برنامهریزی درسی، سالهاست وظیفه خود را به تغییرات ظاهری محدود کرده است؛ تغییر اسامی درسها، تعدیل تعداد واحدها، ادغام درسها یا بازچینی سیلابسها. نتیجه چیست؟ همان محتوای قدیمی و بیاثر، با لباسی نو، دوباره به دانشگاهها ابلاغ میشود. این تغییرات شکلی نه تنها اثری بر کیفیت یادگیری ندارد، بلکه گاه جز دردسر برای اساتید، دانشجویان و سیستم آموزشی چیزی به همراه ندارد.
راهکار روشن است. زمان آن رسیده که از این قالب و چهارچوب قدیمی خارج شویم و با نگاهی نو، مسائل و مشکلات آموزشی را از نمایی دیگر ببینیم. آموزش باید کاربردی، منعطف و متناسب با تغییرات سریع جهان باشد، نه گرفتار حافظهمحوری و رویههای شکلی بیاثر. تنها در این صورت است که مدارس و دانشگاهها میتوانند نقش واقعی خود را در پرورش انسانهای خلاق، توانمند و آماده برای زندگی و کار در قرن بیستویکم ایفا کنند.