آفتابنیوز : آفتاب: لیلا هفتم تیر 1366 سیزده ساله بود، بمب كه به خانههای شهر فرود آمد با خواهرش به پشتبام میدوید تا ببیند چند خانه خراب شده و بمب چقدر خسارت زده است، همیشه همین كار را میكنند از سال 1359، نوزده روز بعد از شروع جنگ كه برای اولینبار سردشت بمباران میشود، همین كار را میكنند، پس از هر بمباران برای تخمین خسارت به پشت بام میروند، این بار اما میبیند ابری زمین را فرا گرفته، فكر میكنند كه چه خوب این بار خیلی خسارت نداشته، نیم ساعتی آن بالا میمانند تا كسانی را میبینند با ماسكهایی كه تنها توی فیلمهای جنگی دیدهاند پایین میدوند مادرشان میگوید همه دارند به زیرزمین میروند آنها زیرزمین ندارند به زیرزمین همسایه میروند خانوادههای دیگری هم آن جا هستند همه از بوی سیر حرف میزنند و اینكه این یك بمب معمولی نبوده است همه از چیزی صحبت میكنند به نام بمب شیمیایی، لیلا نمیداند بمب شیمیایی چیست، مادرش هم نمیداند، در جمع مردم تنها در این حد میدانند كه چیز خطرناكی است و ممكن است آدم بمیرد همانطور كه به بمب شیمیایی و مردم و آن ابر روی زمین فكر میكند پدر سراسیمه وارد میشود آنها را پشت یك وانت آبی سوار میكند و از وسط ابر سفید و درمیان خانهها و سرفهها و زجهها از شهر خارج میكند.
شب پدر با مردی قوی هیكل كه چشمانش كاسه خون است و هی سرفه میكند به آنها میپیوندد. تشت بزرگی میآورند مرد آنقدر سرفه میكند و خون بالا میآورد كه میمیرد، لیلا میبیند كه مرد میمیرد.
فردای آن روز به سردشت باز میگردند كودك خواهرش لباس میخواهد غذا میخواهد در حیاط خانه میوههای درخت چشمک میزند، لیلا میوه ای میچیند تا ترس و استرس 24 ساعت قبل را با آن ببلعد، میوه را آب میزندو میخورد از همان شب خارش گلویش آغاز میشود، هیچكس به او نگفته بود كه از حالا به بعد، همه چیز سردشت آلوده است.
از یک طرف آگاهی نداشتن مردم از نحوه روبهرو شدن با بمب شیمیایی و عدم اطلاعرسانی برای این مردم خسارات جبرانناپذیری به بار آورد، جانباز 41 درصدی كه دست چپش بالش آخرین ساعت زندگی برادرش بود و حالا 23 سال است كه شدت عارضه پوستی كه در اثر برخورد با بدن برادری كه گاز خردل مستقیم به پوستش نشسته بوده از كار افتاده است شاهدی به این است كه كاهلی در آگاهی دادن چه بر سر مردم این شهر آورد.
از طرف دیگر عدم اطلاعرسانی عمومی و كمكاری وسایل ارتباط جمعی از ابتدا باعث مظلوم واقع شدن سردشت شده تا جایی كه هنوز كسانی هستند این شهر را كه میتواند نمادی باشد به ظلمی كه برایران توسط دولت صدام حسین واقع شد، نشناسند.
نماینده انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در تهران در این باره به خبرنگار ایلنا میگوید: بمباران شیمیایی سردشت همچون بمباران هستهای هیروشیما بود گرچه هیروشیما بزرگتر است و حجم بمباران وسیعتر بود اما باید به این نكته توجه كرد كه هیروشیما در دهه 40 بمباران شد كه كسی در دنیا مدعی حقوق بشر نبود، اما در دهه 80 كه سردشت بمباران شد «حقوق بشر» صحبت داغ مجامع بینالمللی بود.
رحیم كریمیواحد میافزاید: با این همه وقتی روزنامهها را در آن دوره ورق میزنیم در فاصله ده تا بیست روز پس از هفتم تیر رسانهها به موضوع سردشت میپردازند.
اما بعد با حادثه قربانی شدن حجاج ایرانی در مكه، مثل همیشه كه وقتی در ایران موضوعی پیش میآید موضوع گذشته فراموش میشود، رسانهها سردشت را فراموش كردند تا صدمین سالروز آن كه فقط در كیهان یا اطلاعات یك مقاله كوچك درباره آن نوشته شد.
در پی اینگونه كاهلیها، بیتوجهیها و تبعیضها مردم سردشت سالهاست دنبال پاسخ این سوال هستند كه چرا مسوولین مملكت فاجعه سردشت را دنبال نكردند؟
آیا واقعا مسوولان دركی از مسایل جانبازان شیمیایی دارند؟
بیتوجهی به سردشت ادامه داشت، هزینههای زیاد درمان عوارض گاز خردل كمر مردم را شكسته بود، در هر كوچهای كه میرفتی صدای سرفه خشك را میشنیدی، وقتی كنار چند نفر از مردم سردشت بودی، حتما نفس كشیدن یكی از آنها با خسخس بود، پدر سرفه میكرد، میمرد، مادر آنقدر خودش را خاراند تا مرد، خواهر با چشم كورش به عزای پدر و مادر نشست اما كسی به داد این مردم نرسید تا خودشان دست به كار شدند، تا سال 1380 كه انجمن دفاع از حقوق مصدمان شیمیایی سردشت تاسیس شد، حدود 90 نفر تحت پوشش بنیاد شهید قرار گرفتند.
نایبرئیس انجمن دفاع از حقوق مصدمان شیمیایی سردشت میگوید: اگر ما روی سردشت تاكید داریم به این خاطر نیست كه خود ما اهل آنجاییم، تنها به این دلیل است كه عكسها و فیلمهای بسیاری فاجعه سردشت را تایید میكند و از آن جایی كه این اتفاق در فضایی غیر نظامی افتاده است میتواند به عنوان سمبل تاثیرگذاری به افكار عمومی معرفی شود.
رحیم كریمیواحد میگوید: در هر صورتی و در هر جای دنیا چنین اتفاقی جنایت است اما سوال ما این است كه از سال 1361 كه برای اولینبار ایران مورد حمله بمبهای شیمیایی قرار گرفت تا كنون مسوولان چه كردهاند؟ جز این است كه اكنون با گذشت سالها تازه قانونی در مجلس به تصویب رسیده برای حمایت از جانبازان شیمیایی.
او به مصاحبه یك جانباز شیمیایی با خبرنگار خارجی اشاره میكند و از قول آن جانباز میگوید: جانبازی كه دست ندارد كسی برایش قاشق میگیرد و غذا دهنش میگذارد، جانباری كه پا ندارد روی ویلچر مینشیند و چرخهای ویلچر پایش میشوند، جانباز قطع نخاعی را كسی این دست و آن دست میكند و لباس تنش میكند، اما هیچكس نمیتواند بهجای جانباز شیمیای نفس بكشد.
كریمیواحد میافزاید: اما آیا واقعا كسی هست كه به مصدومان شیمیایی این گونه نگاه كند؟ ما مصدوم شیمیایی داریم كه چون باید خلطش را مرتب از دهان خارج كند در اجتماع حاضر نمیشود ومی گوید، خجالت میكشم كسی بود كه تنها در خانه چون نتوانسته بود خود را به دستگاه اكسیژن برساند شهید شده بود گرچه هیچ وقت از طرف بنیاد شهید، «شهید» شناخته نشد آیا واقعا مسوولان دركی از مسایل جانبازان شیمیایی دارند؟
این بیتوجهی زندگی بسیاری از مصدومان شیمیایی سردشت را تحت تاثیر قرار میدهد گاهی حتی در این تاثیر پای مرگ و زندگی در میان است از جمله میتوان به وضعیت درمان اشاره كرد.
بیش از 15 سال پیش مقاممعظم رهبری طرح میدهند مبنی بر احداث و تجهیز كلینك تخصصی مصدمان شیمیایی، قرار میشود این كلینیك مجهزترین و تخصصیترین كلینك در خاورمیانه باشد. نزدیك به 3 سال است ساختمان این مركز تمام شده اما هیچ كارایی برای مصدومان شیمیایی سردشت ندارد زیرا نه پزشك متخصص دارد و نه داروهای مورد نیاز مصدومان شیمیایی، تاجایی كه حتی از طبقه دوم كلینیك به عنوان ساختمان اداری استفاده میشود.
عزیزپور، رئیس هیات مدیره انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در اینباره میگوید: برای كشوری كه میلیارد، میلیارد پول خرج میكند، دست كم 1600 جانبازی كه خودشان شناسایی كردهاند آنقدر ارزش ندارند كه برایشان یك پزشك متخصص در بیمارستان مستقر كنند، نه تنها این ساختمان را برای رفاه مصدومان شیمیایی تجهیز نكردهاند بلكه كار هم سخت تر شده است زیرا بیمارستان داخل شهر را هم به بیرون از شهر منتقل كردهاند.
او میافزاید: مشكل تامین دارو صددرصد است داروهای لازم مصدومان شیمیایی را معمولا داروخانههای داخل شهر ندارند و مردم باید از ارومیه آن را تهیه كنند و وقتی ما پیگیری میكنیم وزارت بهداشت میگوید مسوولیت آن با بنیاد شهید است و بنیاد شهید، وزارت بهداشت را مسوول آن میداند.
علیرغم آنچه مردم و نماینده انجمن درباره نبود امكانات درمانی، مخصوصا درمانهای تخصصی در سردشت میگویند وخاطراتی تلخی كه به خاطر این كمبودها تعریف میكنند.
میرهاشمی رئیس مركز مصدومیت شیمیایی بنیاد شهید میگوید: برای این مركز درمانی تجهیزات فرستاده شده و زیر نظر بنیاد شهید شهرستان عمل میكند همچنین تامین دارو توسط كارشناس دارویی انجام میشود .
او میافزاید: پیشنهاد این بود كه این كلینیك تخصصی حفظ شود، اما مشكلاتی بوجود آمد بنیاد شهید در حالحاضر به سیستم خرید خدمتی پزشك متخصص میآورد اما هرگز بدین معنا نیست كه كلینیك تعطیل شود.
وی همچنین میافراید: عمدهترین دلایلی كه مصدومان به خاطر آن به پزشك مراجعه میكنند اول ریه، بعد چشم و بعد پوست است.
رئیس مركز مصدومیت شیمیایی بنیاد شهید، قصه مرگ یك مصدوم را در بیمارستانی در ارومیه بهدلیل دیر رسیدن در شرایطی كه از سردشت با بیمارستان ارومیه هماهنگ شده بود، اما مسوولان بیمارستان بهجای انتقال او به بخش ریه، او را چهارساعت در بخش اورژانس متوقف میكنند،را در حالیكه سر زبانهای بسیاری از مردم سردشت نقل میشود تكذیب میكند و میگوید : در چند سال گذشته تنها یك مورد مرگ اینچنینی داشتیم كه آن هم با درصد كم جانبازی بود و علت مرگ سكته قلبی اعلام شده بود.
در سردشت از هر كسی سراغ بگیری اگر خودش مصدوم شیمیایی نباشد، دستكم میتواند چند مصدوم شیمیایی معرفی كرده و از چندین شهید نام ببرد.
بمب شیمیایی كه با آن سردشت بمباران شد، «گاز خردل كثیف» نامیده میشود،گازی كه مخلوطی است از خردل و گاز ارسنیك،مخلوط مسمومی كه ماندگاری بیشتری در فضا دارد، به همین دلیل افرادی كه توسط آن آلوده میشونداین یعنی، كسانی كه در آن دو-سه روز اول در شهر بودهاند حتما آلوده شدهاند و كسانی كه در همان روزها به مردم كمك كردهاند، حتما آلوده شدهاند.
فردای بمباران شیمیایی سردشت وزارت كشور وقت، آماری را به سازمان ملل اعلام میكند كه طی آن تعداد مصدومان شیمیایی سردشت 4 هزار و پانصد نفر خوانده شده است و آیتالله هاشمیرفسنجانی خطیب جمعه تهران آمار مصدومان شیمیایی سردشت را 8 هزار و 25 نفر خوانده است.
با تمام این تفاسیر به گفته ، اسعد اردلان، مشاور بینالملل انجمن، هنوز مهمترین نقطه اختلاف بین این انجمن به عنوان نماینده مردم سردشت و بنیاد شهید به عنوان نماینده دولت، میزان پوشش قربانیان و مصدومان بمباران شیمیایی سردشت توسط بنیاد شهید است كه آمار آن با اختلاف فاحشی با واقعیت هزار و 600 نفر است. كه تنها 450 نفرشان جانباز 25 درصد به بالا شناخته شدهاند كه از بنیاد شهید حقوق هم میگیرند.
مردم هم از كمیسیونهای پزشكی كه تاكنون برگزار شده شكایت دارند، لیلا میگوید: در اولین دورهای كه كمیسیون پزشكی بنیاد شهید تشكیل شد و دكتر تاعبی رئیس آن بود، مرا جانباز 25 درصد تشخیص دادند، اما دقیقا سال بعد پس از شركت در یك كمیسیون پزشكی دیگر، گفتند: سالمی و سال بعد از آن باز با من تماس گرفتند كه به بقیتهالله تهران مراجعه كنم و از آنها یك اسكن بگیرم، برای گرفتن این اسكن یك هفته دویدم و بعد از دریافت آن را ارومیه تحویل دادم، گفتند: برو زنگ میزنیم، دیگر نزدیك 5 سال میگذرد اما هنوز زنگ نزدند.
رحیم كریمیواحد، نایبرئیس انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت، معتقد است، نحوه شناسایی مصدومان در سردشت به طور كل غلط است، وی میگوید: در شهری مثل سردشت نباید دنبال جانباز گشت، باید فرض را بر این گرفت كه همه جانباز هستند و دنبال انسان سالم گشت.
وی با اشاره به اینكه در دور اول كمیسیون پزشكی كه با گذشت 17 سال از فاجعه برای تشخیص میزان جانبازی آثار آن بر روی چشم، ریه و پوست مطالعه میشد، پزشكان در 2 روز نزدیك 1600 نفر را معاینه كردند در حالت طبیعی این معاینه پس از 17 سال احتمال خطای بالایی دارد چه رسد با سرعت این پزشكان كه مردم سردشت به طنز میگویند، اسمشان باید در كتاب گینس ثبت شود.
كریمیواحد همچنین با بیان اینكه عوارض گاز خردل هرگز كمتر نمیشود، گفت: با این حال با تغییر دادن نرم كسی كه سال 1382 20 درصد جانباز شناخته میشد سال 1383 سالم شناخته شد.
وی در پاسخ به خبرنگار ایلنا درباره توجیه بنیاد شهید برای سختگیریهایش كه دوری جستن از سوءاستفادهگریهاست گفت: این درست نیست به این دلیل كه امكان دارد كسی سوءاستفاده كند حق من را بگیرند..
نماینده انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی در سردشت گفت: وقتی انتهای تاریخ ثبتنام را به بهانه مستضعفین باز گذاشتند، اعضای انجمن مخالفت كردند و وقتی در اولین دوره برگزاری كمیسیون كسی بود با مدرك بالینی و صورتسانحه كه مورد تایید قرار نگرفت و كسانی هم بودند كه اصلا توی سردشت نبودند و گواهی جانبازی گرفتند (من اسم 5 نفرشان را به مسوولین گفتهام) اما این موضوع كه در میان مردم دهان به دهان شد، سبب شد، سیلی از مردم به ثبتنامكنندگان بپیوندد، پس مسوولان خودشان سبب این اتفاق شدند.
سروش، رئیس پژوهشكده جانبازان بنیاد شهید و رئیس انجمن حمایت از قربانیان شیمیایی نیز در اینباره به خبرنگار ایلنا گفت: سیستمهای كمیسیون پزشكی آدمهای دقیق و باسوادی هستند و اگر موردی باشد، حاصل خلاءهای قانونی و مشكلات مدارك پزشكی است كه باید براساس آن تصمیمگیری شود.
مردم سردشت فكر میكنند، این شهر میتوانست نمادی باشد برای ظلمهایی كه به مردم ایران رفت و نمایانگر هشت سال بمباران بر شهرهای ایران باشد، این شهر در عرصه بینالمللی هم به خاطر كمكاری دولت ایران مورد بیمهری قرار میگرفت.
اسعد اردلان، مشاور امور بینالملل انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در اینباره میگوید: سازمان منع استفاده از سلاحهای شیمیایی 12 سال پیش در هلند تاسیس شده است كه انجمن به عنوان اولین قدم توانست دو كرسی از آن را به عنوان عضو ناظر بگیرد، در سالهای اخیر كه فعالیت تشكلهای مردمی تقویت شده، اعتلافی از سازمانهای بینالمللی برای منع سلاحهای شیمیایی تشكیل شده است كه در آن ایران یكی از هشت نفر كمیته اجرایی است.
وی درباره هدف این اعتلافها میگوید: این انجمنها میخواهند تلاش كنند اگر جنگی اتفاق بیفتد، هیچ ترسی از كاربرد سلاحهای شیمیایی وجود نداشته باشد.
وی همچنین از طرف انجمن و مردم سردشت گله میكند و میگوید: دولت ایران برای تقویت روانی شهروندان سردشت هم كه بود باید در این دادگاه طرح دعوا میكرد، ضمن اینكه تا پیش از سال 2005 هر كشوری كه عراق علیه آن اقدام كرده بود میتوانست طرح دعوا كند. اما پس از سال 2005 و با تغییر قانون تنها كشورهای عربی میتوانند از عراق غرامت بگیرند و این به ضرر ایران شد.
رحیم كریمیواحد، نایبرئیس انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی نیز در اینباره میگوید: اعضای انجمن سردشت همانطور كه توانستند در دادگاه فروشنده سلاحهای شیمیایی به عراق، نام ایران و سردشت را مطرح كنند و اولین گروه حقوقی را به ایران و سردشت بیاورند و اولین حكم دادگاههای اروپایی را به نفع ایران بگیرند، اگر وزارت كشور همكاری كرده بود، میتوانست در دادگاه عراق هم به نفع ایران حكم بگیرد.
وی ادامه داد: اگر دلیل ایران برای گذشتن از حق شهروندانش تغییر دولت عراق بوده باید بگوییم دولتهای جنگ جهانی دوم هم تغییر كرده اما ما اكنون دنبال خسارتیم، ضمن اینكه ما میتوانستیم برای دلخوشی مردم دادگاه را تا آخر پیگیری كنیم و وقتی علیه عراق حكم گرفتیم، آن را به دولت مربوط ببخشیم.
وی تاكید كرد: قانونی وجود دارد مبنی بر اینكه وقتی دولتی جابهجا میشود دولت جایگزین باید تعهدهای دولت پیش را انجام دهد.
وی افزود: سردشت اكنون مثل یك موزه زنده است و ما هرچه مسائل آن را به تعویق بیاندازیم، این سندهای زنده یكییكی شهید میشوند.
وی همچنین تصریح كرد: در دادگاه عراق انجمن تمام مراحل را با موفقیت طی كرد اما در دادگاه نهایی معرفی وزارت امور خارجه لازم بود كه ما آن را نداشتیم و هنوز هم به ما شدهاند.
كریمی واحد گفت: ما تنها از مسوولین میخواهیم ما را شناسایی كنند و به ما معرفینامه بدهند، بقیه راه را خودمان بلدیم.
لیلا از خانهای میگوید كه در میان شهر مانده، خانه ابراهیمی، خانهای كه بمب روی آن افتاده و حالا هر كسی وارد خانه میشود با سرفه از آن خارج میشود، خانهای كه هفتم تیر 1366 را یاد مردم سردشت میاندازد و مردم با تمام وجود دوست دارند، آن خانه به همان صورت بماند.
رئیس هیاتمدیره انجمن دفاع از حقوق جانبازان شیمیایی، عزیزپور، درباره این خانه میگوید: مردم دوست دارند این خانه به عنوان سند جنایتی كه علیهشان روا شد بماند، در اروپا حتی اگر تیری به دیواری خورده باشد اجازه نمیدهند به دیوار دست بزنند و صاحب آن تنها میتواند داخل منزل را تغییر دهد، اما در ایران ما همچنان برای نگهداشتن خانه در حال رایزنی هستیم.
نایبرئیس انجمن، رحیم كریمیواحد با اشاره به اینكه این خانه تنها خانهای است كه از آن زمان عكس و فیلم هم دارد میگوید: متولی اصلی اینچنین موضوعاتی بنیاد حفظ و انتشار ارزشهای دفاع مقدس است كه ما در نامهای به سردار باقرزاده رئیس بنیاد، خرید آن را پیشنهاد كردیم، سردار باقرزاده استقبال كرد و نامهای برای دفتر بنیاد در ارومیه فرستاد، از آنجا نامهای به استانداری بردیم و استانداری نامهای به فرمانداری نوشت و فرماندار هم به شهردار سردشت نوشت، كه خانه را بخرد، اما شهرداری حتی حقوق كارمندان خود را نمیپردازد، چگونه میتواند این خانه را بخرد؟
لیلا حالا 36 سال دارد، دختر 6 سالهاش چند سال پیش در ناحیه پا تومور میگیرد وقتی دكترها از لیلا سابقه خانوادگی این بیماری را میپرسند، لیلا میگوید: نه تا جایی كه من میدانم همه سالم بودند بعد به ذهنش میرسد بگوید ساكن سردشت است؛ دكتر میگوید: قطعا اثرات شیمیایی در دختر بیتاثیر نیست.
لیلا میگوید: تمام مشكلاتی كه وجود دارد یك طرف قضیه است و مشكل روانی كه تمام مردم سردشت با آن دست به گریبان هستند. طرف دیگر قضیه، ترسی كه صدای هواپیما در ما به وجود میآورد، آستانه تحملمان كه چقدر پایین آمده و پرخاشگری و افسردگی، چیزهایی است كه حتی اگر عوارض جسمی شیمیایی شدن روزی خوب شود، در میان مردم سردشت پایان نمییابد.