آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه کیهان در نقد فیلم «سیزده 59» به کارگردانی سامان سالور نوشت:
کارگردان از سیاه نشان دادن اوضاع و احوال رزمندگان از همان سکانسهای ابتدایی تا معرفی رزمندگان سابق در چهره معتاد، مارگیر، کلاش و کلاهبردار اقتصادی دروغگو هیچ ابایی نداشته است.
سالور با استفاده از فضای به وجود آورده به مناقشات سیاسی نیز ورود میکند. بهرام، نامزد دختر سیدجلال، که به دلایل سیاسی از دانشگاه اخراج شده و از سر نداری به فروش و نصب دیش ماهواره مشغول است از جمله دانشجویان طرفدار نحله به اصطلاح سبز است که با نماد سبز در سکانس پایانی فیلم ظاهر میشود؛ جالب آنکه باران، دختر سیدجلال نیز آرامش خود را در کنار او مییابد.
تصویری که در فیلم «سیزده 59» از رزمندگان ارائه میشود، حکایت از اوضاع نابسامان افرادی دارد که در سالهای نه چندان دور، قهرمانان پرافتخار این کشور بودهاند؛ آنها گمان میکنند که سیدجلال با دیدن اوضاع و احوال جامعه آنچنان دچار شوک میشود که احتمال مرگ برای او پیشبینی میشود؛ سیدجلال در سکانس ورود به جامعه پس از بیست و چند سال ابتدا وصله ناجوری به نظر میرسد، کارگردان برای تفهیم این موضوع سیدجلال را درحالی نشان میدهد که در اتوبان همت مخالف جریان حرکت خودروها گام برمیدارد.
سکانس پایانی فیلم، جایی که همرزمان گذشته با احترام دور هم جمع شدهاند تا فرمانده از آنان سان ببیند، تأکید بر این ادعاست. در واقع شاید بتوان گفت که سیدجلال همان بنیانگذار گرده سبز است که بعد از 30 سال به جامعه برگشته تا شاید بتواند حقوق و احترام از دست رفته رزمندگان موردنظر سالور را باز ستاند که در این میان جوانان سرخورده از جامعه و نظام نیز او را یاری کرده و از او میخواهند که رهبری آنان را برعهده گیرد.
در پایان فیلم سیدجلال جملهای میگوید که در واقع پیام فیلم است؛ «ساکنان دریا، پس از مدتی دیگر صدای امواج را نمیشنوند... چه تلخ است روایت غمبار عادت.»
از نکات قابل تأمل فیلم میتوان به نام فیلم اشاره کرد. متأسفانه بسیار تلاش شده تا کلمه «سیزده» به عنوان یک کلمه نحس شناخته شود. استفاده سیزده قبل از عدد 59 که یادآور شروع جنگ است از همان ابتدا به نحس بودن جنگ اشاره میکند. از سوی دیگر جوان دانشجویی که پس از اخراج از دانشگاه به کار فروش و نصب دیش ماهواره پناه برده و اساساً زندگی ناگوار و دردآلودی دارد نیز متولد سال 1359 است.