کد خبر: ۲۱۶۳۵۰
تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۲ - ۰۱:۰۲

دریابید این مشتاق مهجور مانده را!

برخی از این افراد که بنا به توهمات مختلف، پست های دیپلماتیک خود را مفروض و قطعی تلقی کرده و تا دو سه روز پیش یعنی 30 روز پس از مذاکرات نیویورک و گفت و گوی تلفنی به طور کامل و دربست از همه ی رفتارهای دولت و رئیس جمهور حمایت کرده و گام هایشان را تا آنطرف مذاکره ی رو در رو، پیش پیش جلو می گذاشتند، یکباره...
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: مصطفی فقیهی: بلافاصله پس از سخنان ریاست محترم جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل و مذاکرات فشرده ایشان و تیم دیپلماتیک دولت با روسا و هیات های بلندپایه بسیاری از کشورها، و بازتاب گسترده آن درجهان ، بازار گمانه زنی، موضع گیری و تحلیل پردازی های خارجی و داخلی در این خصوص رونق گرفت ، تا انجا که جریان ها و افراد مختلف هر کدام از دریچه ای بدان پرداخته و آن را «مدح» یا «قدح» کردند.

در این میان، رهبر معظم انقلاب اسلامی ضمن حمایت از «تحرک دیپلماسی دولت» و تاکیدشان بر اعتماد به «دولت خدمتگزار»، برخی پیش آمدها در آن سفر را «به جا» ندانستند و خاطرنشان کردند که «ما به هیات دیپلماسی دولت عزیزمان خوشبین هستیم اما به آمریکایی ها بدبینم...ما به مسئولین خودمان اعتماد داریم و از آنها می خواهیم با دقت و ملاحظه همه جوانب، 'ام ها را محکم بردارند و منافع ملی را به فراموشی نسپارند»

این سخنان به مثابه فصل الخطاب همه ی آن «مدح» و «قدح» ها بود و ضرورت ها و بایسته های راه پیش رو را گوشزد کرد و دولت نیز این رهنمودها را به گوش جان شنید و در ادامه تلاش ها دیپلماتیک خود در ژنو، همانگونه که ایشان فرموده بودند «با گام هایی محکم» قدم برداشت.

با این وجود، برخی افراد و رسانه ها تا هنوز هم بر طبل نقد دولت می کوبند و بسیاری از رفتارها و گفتارهای دولت به ویژه در بخش خارجی و بخش های دیگر را به نقد می کشند.

به گزارش انتخاب، نگارنده پس از بررسی مجموعه انتقادات، ذکر نکات ذیل را ضروری می داند:

اول: در نگاهی گذرا به نقد و انتقادها و مدح و قدح ها، صرف نظر از منتقدان و انتقادهایی که از آبشخور پاره ای جریانات افراطی سیاسی می نوشند و پیش از آن که نگران اصول و آرمان ها باشند، موفقیت گفتمان اعتدال و دولت برخاسته از آن را نمی خواهند و برنمی تابند و لذا از هر موضوع و پدیده ای، محمل و بهانه ای برای هجوم به دولت دست و پا می کنند ، بسیاری از انتقادات قابل درکند. و به نظر از سر درد و دلسوزی اند و همان نگرانی یی را تعقیب می کنند که همه دلدادگان به امام و انقلاب می بایست دلواپس آن باشند.

برخی دیگر از این نقد ها ، اما به نظر از این دسته نیستند و منتقدانش چندان دل مشغول نگرانی های دسته اول نیستند. این جماعت از آن دلخور و دلواپسند که به قول خودشان چرا افرادی که «روزی از دیوار سفارت بالا رفتند»، می خواهند تنظیم کننده ی مناسبات دو کشور باشند؟

از ایشان باید پرسید از کی تا به حال آنچه امام خمینی (ره) ، پیشوا و معمار این انقلاب آن را «اشغال لانه جاسوسی آمریکا» و «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» خواندند، شده است «بالا رفتن از دیوار»...؟، و اگر ایشان از آن داستان راستان (اشغال لانه) به دلایلی – چون صغرسن – جامانده است، چرا درماندگی و جاماندگی قهري خویش را «فخر» و ایستادگی و مجاهدت فرزندان انقلاب و امام را «نکوهیده» می نماید؟ و بر این گمان است که از اساس هیچ کس از آن بچه ها نمی بایست در معماری شرایط مختلف انقلاب نقش داشته باشند؟!

حضرات که همه ی مشکلات پیش آمده در کشور را به شکلی به مسئله ی مناسبات ایران و امریکا مربوط می سازند و اصول انقلاب و شعارهای امام و افتخارات این ملت را زیر عنوان هزینه شعارهای تند زیر سئوال می برند و برای برقراری روابط، لحظه شماری می کنند و در منقبت برقراری روابط «بحر طویل» می سرایند، نمی خواهند فهم کنند که در شرایط فعلی سخن از روابط نیست بلکه به گفته رئیس جمهور سخن از «مدیریت اختلافات» بر پاره ای حوزه هاست. و زمان زیادی لازم است تا آمریکایی ها بتوانند اعتماد از میان رفته ی مردم ایران را جلب کنند.

این حضرات و دوستان می دانند که نگاه جریان اعتدال و اولویت های دولت تدبیر و امید با نگاه دوستان متفاوت است و قرار نیست که این دولت، (در صورتی که تندروهای جریان راست بگذارند) زمینه ساز به قدرت رسیدن عناصر و جریانهای افراطی شود. (اگرچه دوستان این عزیز ، تمایل چندانی به تبدیل شدن «اعتدال» به عنوان یک گفتمان جامع نداشته و این جریان را صرفاً به مثابه «جاده صاف کن» برای به قدرت رسیدن جریان خویش می دانند.)

دوم. برخی از این افراد مدعی و  که بنا به توهمات مختلف، پست های دیپلماتیک خود را مفروض و قطعی تلقی کرده و تا دو سه روز پیش یعنی 30 روز پس از مذاکرات نیویورک و گفت و گوی تلفنی، به طور کامل و دربست از همه ی رفتارهای دولت و رئیس جمهور حمایت کرده و گام هایشان را تا آنطرف مذاکره ی رو در رو، پیش پیش جلو می گذاشتند، یکباره و پس از گذشت سی روز از آن داستان، به ناگاه ساز مخالف کوک کرده و گفت و گوی تلفنی رییس جمهور و برخی اقدامات تیم مذاکره کننده هسته ای را به باد انتقاد گرفته، آن را محصول «مشورت های مشاوران رئیس جمهور» دانسته اند. مشاورانی که بنا به نوشته ایشان «نه دارای سابقه سیاسی هستند، نه قدرت ذهنی دارند و نه مسائل بین المللی را فهم می کنند و رئیس جمهور عزیزمان را در آمپاس قراردادند».

حال سئوال این است که اگر این فرد، به گفته ی خود «صادق» است و دلسوز و نگران عزت ملی ، چرا پس از وقوع مذاکره تلفنی و در همان ایام ، این عمل را مورد نقد قرار نداد بلکه حمایت کرد و درست پس از گذشت نزدیک به چهل روز از آن ماجرا ناگهان بدین ماجرا تفطن یافت و مجموعه دل نوشته های انتقادی خویش را متوجه دولت و رئیس جمهور کرد؟ سرِّ این نکته چیست که پس از 40 روز، منتقد «صادق» ما، به یاد این انتقادات افتاده است؟

مخفی نماند سخنانی از این دست از هر کس پذیرفته شود، از ایشان و جماعتشان پذیرفته نیست، چرا که اگر براساس اشتها و تمایلات این جماعت عمل شود، می گویند اصلا چرا مردم و امام انقلاب کردند که آمریکا ناراحت بشود و چرا...

سوم . نکته ی دیگری که بر ناصوابی این جوسازی می افزاید، انتقاد تلویحی او از دکتر ظریف و تضعیف وی در یادداشت اول است و بلافاصله، در مطلب بعدی ، حمایت از ظریف با استفاده از جملاتی چون «دل ظریف هم خون است» ، تضعیف دوست خود را با کمک تصاویر قدیمی اش در کنار وزیر خارجه دنبال می کند! آیا چنین روشی چیزی جز در قالب تلاش برای تقابل ظریف و رییس جمهور و همچنین مجموعه مشاوران رئیس جمهور قابل تحلیل است؟

چهارم.
از سوی دیگر و در شرایطی که توپخانه رسانه ای جریان افراطی، تلاش همه جانبه ای را برای شکست مذاکرات ژنو در پیش گرفته است، توسل وی به کلید واژه های حساسیت برانگیز این جریان، یا حکایت از سستی تحلیل این به اصطلاح دیپلمات دارد و یا همداستانی وی با این جریان را محتمل می سازد. ضمن آنکه از دور، اراده و نیت شخصی وی محرز و قطعی به نظر می آید.

پنجم. ایشان در شرایطی که معتقد است «دوران مهجوری و مشتاقی را سپری می کند»، در بخش دیگری از دلنوشته هایشان بر فیس بوک، چنین آورده است: «من سابقه رفاقت سی ساله با جناب آقای دکتر حسن روحانی دارم و مراتب دوستی و رفاقتم با وی بر حسب برادری، محبت و دوستی بوده و خواهد بود. بیشترین مقالات را در دوران انتقال دو دولت در تبیین مبانی ریاست جمهوری نوشتم و در این باره اظهار نظر کردم»

صرف نظر از اینکه چگونه ایشان که در زمان سخنرانی معروف حجت الاسلام و المسلمین دکتر روحانی در مراسم بزرگداشت حاج آقا مصطفی خمینی (در سال 56)، چهارده تا پانزده سالشان بوده است، مدعی چنین سابقه ی رفاقت و دوستی و برادری شده اند، و صرف نظر از آن که گمانه های مختلفی درباره این فراز از سخنان ایشان قابل طرح است، طبعاً ایشان تصدیق می فرمایند که این گونه سخن گفتن تا چه اندازه با آداب و ادب ایرانی سازگار است؟!

ششم.
ایشان در این کلمات پیچیده، متذکر شده اند که در دوره انتقالی (پس از پیروزی دکتر روحانی در انتخابات و قبل از مراسم تنفیذ)، بیشترین مقالات را در «تبیین مبانی ریاست جمهوری» نوشته اند. گرچه مراد ایشان از «تبیین مبانی ریاست جمهوری» و ربط این مقالات با رئیس جمهور بر من معلوم نشد، اما سیاق این گونه نوشتن به حکم اینکه در مواردی «الظاهر یدل الی الباطن»، نشان از انباشت توهمات ویژه ای در نفس آدمی است ، بایستی از آن و عواقبش به خدواند جل و علی پناه برد.

این خرد خام به میخانه بر

تا می لعل آوردش خون به جوش

* مصطفی فقیهی
     مدیرمسئول
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین