سرویس بین الملل- نشریه "لوموند دیپلماتیک" درباره نقش لابی سعودی در شکلدهی به تصمیمات دولت امریکا و روابط امریکا با عربستان، مینویسد: "زمانی که ترامپ بر "هیلاری کلینتون" نامزد رقیب از حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، عربستان دلیلی برای نگرانی داشت. کلینتون دوستی قدیمی برای سعودیها بود و بارها پادشاهی سعودی را عامل حفظ صلح و ثبات در منطقه معرفی کرده بود و حاکمان آن کشور را مورد ستایش قرار داده بود. این در حالی بود که ترامپ گفته بود که امریکا با کمک به عربستان سبب شد تا دلارهای نفتی برای تامین بودجه تروریستهایی که به دنبال نابودی مردم امریکا هستند صرف شوند، در حالی که سعودیها به امریکا متکی هستند تا واشنگتن از آنان محافظت کند.
به گزارش آفتابنیوز؛ ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی، عربستان را تهدید کرد که در صورت عدم اقدام لازم برای مبارزه علیه داعش، امریکا واردات نفت از آن کشور را متوقف خواهد کرد. با این حال، هفت ماه پس از این اظهارات، ترامپ در اولین سفر خارجیاش در مقام رییس جمهوری امریکا به ریاض رفت و خواستار تغییر رژیم در ایران شد و قرارداد تسلیحاتی 110 میلیارد دلاری را با عربستان امضا کرد که طبق آن، مبلغ قرارداد در طول یک دهه آینده به 240 میلیارد دلار دیگر نیز افزایش مییابد. مقامهای کاخ سفید اعلام کردند که توافق تسلیحاتی و تشکیل ناتوی عربی برای نبرد با ایران و داعش اقدامی ضروری است. با این وجود، پرسش آن است که چه عاملی باعث تغییر موضع ترامپ شد؟
یکی از مهمترین دلایل نفت بود. علیرغم انقلاب نفتی در امریکا، آن کشور هنوز به سعودیها برای یک میلیون بشکه نفت در روز وابسته است. همچنین، اشتهای سعودیها برای خرید سامانه موشکی پاتریوت و بالگردهای بلک هاوک غیرقابل توصیف به نظر میرسد. عامل دیگر ایران است. دلیل دیگری نیز وجود دارد: ساختار پیچیدهای از حمایت دوطرفه امریکاییها از سعودیها و اماراتی و بالعکس وجود دارد که میتوان آن را در قالب اتاقهای فکر و مراکز دانشگاهی، موسسات حقوقی متشکل از متخصصان روابط عمومی و مشاورانی دید که پادشاهی سعودی از سال 2015 میلادی اعضای آن موسسات و نهادها را برای لابیگری در امریکا به کار گرفته و هزینه 18 میلیون دلاری را برای این منظور در نظر گرفته است. این موضوع ممکن است برای کشوری که سالانه 130 میلیارد دلار درآمد نفتی دارد رقم اندکی به نظر رسد با این حال، این نمونهای از چگونگی بسیج ثروت و منابع توسط عربستان برای ایجاد مصونیت برای خود در برابر طوفانهای سیاسی است".
این نشریه در ادامه مینویسد: "پس از حادثه تروریستی 11 سپتامبر، روابط امریکا و عربستان پس از مشخص شدن آنکه 15 نفر از 19 هواپیماربا تبعه سعودی بودند بدتر از گذشته شد. دولت بوش با سرکوب نهادهای امنیتی توانست از وخیمترشدن روابط جلوگیری کند. با این حال، در دوران ریاستجمهوری اوباما این روابط تیرهتر شد. در 2 اکتبر 2014 میلادی، "جو بایدن" معاون رییس جمهوری وقت امریکا اظهار داشت که عربستان و امارات به هر طریقی میخواهند اسد را سرنگون کنند و صدها میلیون دلار و دهها هزار تسلیحات را به هر کسی که علیه اسد میجنگد میدهند فارغ از آنکه توجه کنند ماهیت آن گروهها چیست. او اشاره کرد این تسلیحات و منابع مالی در اختیار جبهه النصره، القاعده و شاخههای مرتبط با آن گروه و دیگر عناصر افراطی قرار گرفتهاند.
پس از آن، در ژوئیه سال 2015 میلادی، امریکا با توافق هستهای با ایران، سعودیها را عصبانی کرد. اوباما در آوریل 2016 در مصاحبهای با نشریه "آتلانتیک"، سعودیها را به دلیل تقویت تروریسم در منطقه مقصر دانست و به حاکمان آن کشور توصیه کرد که با ایران به تفاهم رسند. در ماه ژوئیه همان سال دولت امریکا بخشی از گزارش کنگره در سال 2002 میلادی را فاش کرد که نشان میداد مقامهای سعودی دستکم به دو هواپیماربای نقش داشته در حادثه یازده سپتامبر پول داده بودند.
نکته جالب آن است که ترامپ نیز علیرغم آنکه در کارزار انتخاباتی علیه عربستان سخن گفته بود پس از قرارگیری در قدرت با فشار نومحافظهکاران و نهادهای مختلف صحبت از نزدیکی به روسیه را متوقف کرد و علیه ایران موضعگیری داشت. ترامپ متهم به طرفداری از روسیه و کسب حمایت از جانب پوتین شده بود در نتیجه، او با آوردن چهرههای دستراستی تندرو به کابینه که موضع ضدایرانی و ضدروسی داشتند، تلاش کرد تا مانع از انتقاد جناح راست امریکا از خود شود.
از ژنرال "متیس" وزیر دفاع وقت که تمام مشکلات منطقه را زیر سر ایران میدانست تا "مایکل فلین" مشاور امنیت ملی همگی از جمله افرادی بودند که موضع ضدایرانی داشتند. در نتیجه، زمانی که روسیه و ایران دشمن اصلی امریکا قلمداد شدند عربستان باید متحد اصلی قلمداد میشد. اعضای لابی سعودی با مصاحبهها، مقالات و انتشار گزارشهای بسیار خواستار اقدام شدید علیه دولت سوریه و ایران شدند. در 14 نوامبر 2016 میلادی، شورای آتلانتیک، اندیشکدهای که در سال 2015 میلادی دستکم 2 میلیون دلار از امارات و منابع طرفدار سعودی پول دریافت کرده بود، نام ژنرال "دیوید پترائوس" را به عنوانی یکی از اعضای هیئت مدیره آن اندیشکده معرفی کرد، فردی که همواره خواستار مقابله با فعالیتهای ایران در منطقه شده بود. چند هفته بعد، مرکز برای مطالعات بینالملل و استراتژیک که اندیشکدهای پرنفوذ است و در سال 2015 میلادی 600 هزار دلار از سعودیها و اماراتی پول دریافت کرده بود، نمایندهای را به کنگره فرستاد تا خواستار اقدام مستقیم و غیرمستقیم برای جلوگیری از ارسال تسلیحات ایرانی به نیروهای مورد حمایت آن کشور در سوریه و یمن شوند. اندیشکده دیگر، مرکز برای پیشرفت امریکایی است که توسط "جان پودستا" رییس کارزار تبلیغاتی کلینتون تاسیس شده است که و برادرش تونی یکی از لابیگرهای سعودیها است و در حدود یک میلیون دلار از اماراتیها پول دریافت کرده است. این اندیشکده در گزارشی خواستار تشدید تحریمها علیه دولت سوریه و اقدام امریکا برای مداخله در داخل سوریه شده بود. اندیشکده بروکینگز که در سال 2011 میلادی مبلغ 21.6 میلیون دلار از قطر و در اواسط سال 2014 میلادی مبلغ 3 میلیون دلار از امارات کسب کرده نیز خواستار افزایش تحریمها علیه سوریه شد".
این نشریه در بخش پایانی گزارش خود مینویسد: "هدف این لابیها و اندیشکدهها، افزایش خصومت با ایران و تشویق احساسات در طرفداری از عربستان بوده است. این کارزار باعث ایجاد موجی از روحیه ضدروسی در میان دموکراتها و سازمانهای اطلاعاتی امریکا نیز شده است. این کارزار به قدری موفق بود که ترامپ متقاعد شد دستور حمله موشکی را به یک پایگاه هوایی نزدیک به دولت سوریه در خاک آن کشور صادر کند. اقدام ترامپ حمایت طیفهای مختلف در امریکا را کسب کرد. تحلیلگران نزدیک به عربستان در "نیویورک تایمز" نوشتند ترامپ درک کرده که قدرت امریکا میتواند معادلات را تغییر دهد.
"دیوید ایگناتیوس" ستوننویس "واشنگتن پست" اقدام او را ستود و آن را نزدیکشدن ترامپ به ارکان سیاست سنتی امریکا دانست. او در گزارش دیگری نوشته بود که "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان اراده، قدرت سیاسی و اعتماد به نفس لازم برای پیشبرد سیاستهای اقتصادی و اجتماعی مدنظرش در عربستان را دارد. "تام دونیلون" مشاور سابق امنیت ملی اوباما و عضو هیئت امنای اندیشکده بروکینگز نیز گفت که از اقدام ترامپ علیه سوریه حمایت میکند. ستایش محمد بن سلمان و استقبال از درگیر شدن با روسیه همگی موضعگیریهایی هستند که برای لابی عربستان موفقیت محسوب میشوند.
در 18 مه، "علی شهابی" مدیر اجرایی بنیاد عربی نزدیک به عربستان در یادداشتی در "نیویورک تایمز" نوشت که به نظر میرسید اوباما قصد داشت تسلط ایران بر منطقه را بپذیرد. با این وجود، اکنون عربستان متحدی بهتر را دارد و میتواند با ترامپ برای مقابله با ایران همکاری کند. در تاریخ 21 مه، "آنتونی کوردزمن" پژوهشگر مرکز برای مطالعات بین الملل و استراتژیک که مورد حمایت سعودیها است، در سایت "هیل" نوشت که ترامپ باید از عربستان دیدار میکرد. او نوشت که ترامپ به درستی مسائلی چون حقوق بشر و یمن که مورد حساسیت عربستان هستند را در دیدار با مقامهای آن کشور مطرح نکرد. کوردزمن که پیشتر مشاور "جان مک کین" سناتور جمهوریخواه تندرو بود در سال 2001 نوشت که خلیج فارس به دلیل وجود نفت منبعی ارزشمند است که باید برای محافظت از آن و منافع امریکا در آن منطقه هر کاری را انجام داد و با هر قیمتی از متحدان امریکا در منطقه حمایت کرد. "تونی جونز" مورخ دانشگاه راتگرز میگوید: "همه میخواهند به بروکینگز دعوت شوند تا در آنجا از عظمت عربستان و لزوم حمایت از آن کشور و تضمین امنیت جریان نفت سخن بگویند".
انتقام سپتامبر به ظاهر خاموش .