«گامهای مهمی برای تشکیل نشست ۱+۵ در نیویورک برداشته شد»؛ «همه ارکان نظام از تغییرات جزئی در برجام حمایت میکنند» این جملات رئیس جمهوری ایران و سخنگوی وزارت امور خارجه که طی روزهای گذشته بر پیشانی رسانهها نقش بسته است و با شنیدههای پشت پرده همراه شده است، نشان میدهد تدارک ویژهای برای بازگشت امریکا به برجام و برپایی نشست ایران و ۱+۵ فراهم شده است.
باز شدن گره معمای اختلاف ایران و امریکا بر سر برجام چندان در شرایط جاری بی شباهت به معمای معروف یونان باستان نیست؛ به این مضمون که «اول مرغ وجود داشته یا تخم مرغ؟» این معمای مغالطهگون قرنها لاینحل باقی ماند تا زمانیکه داروین توانست سیر فرگشت موجودات زنده را توضیح دهد و راه را برای پاسخ به این معما هموار کند. ظاهراً اختلاف نظر ایران و امریکا هم گرفتار همین معمای مرغ و تخممرغ شده است. ترامپ میخواهد تابوی گفتوگوی مستقیم رؤسای جمهوری ایران و امریکا را برای نخستین بار بشکند ولو به قیمت برداشتن تحریمهایی که تهران برای لغو قانونی آن در کنگره امریکا اصرار دارد. متقابلاً مقامهای ایرانی هم آمادگی خود را برای مذاکره و حتی ایجاد تغییراتی در برجام اعلام کردهاند اما به یک شرط؛ امریکا ابتدا تحریمها را بردارد.
به نظر میرسد چه بسا یکی از دلایل برگزار نشدن جلسه مورد اشاره حسن روحانی همین موضوع باشد. او قبل از سفر به ارمنستان گفت که آمادگیهایی برای برگزاری نشست ۵+۱ در نیویورک فراهم شده بود. این یعنی بازگشت امریکا به برجام و شرکت در جلسات گروه مذاکره کننده. ایران پیش از این هم همین مسیر را برای دیدار و گفتوگو با امریکا اعلام کرده بود منتها با یک پیششرط یعنی رفع تحریمها. با این وصف سخنان روحانی و آمادگی برای برگزاری این نشست یعنی زمینهها برای رسیدن به یک تفاهم در قالب برجام آماده شده است. اگر چه روحانی توضیح درباره جزئیات بیشتر را به جلسه امروز هیأت دولت موکول کرده و احتمالاً درباره چرایی برگزار نشدن این جلسه مهم سخن خواهد گفت، اما اطلاعات خبرنگار «ایران» حکایت از آن دارد که بی اعتمادی دو طرف به یکدیگر، یکی از موانع بر سر تشکیل این نشست بوده است، چنان که دونالد ترامپ خواهان آن بوده که ابتدا این نشست و دیدار انجام شود و بعد او تصمیم خود درباره رفع تحریمها را اعلام کند. اما هیأت ایرانی اصرار داشته که ابتدا باید رفع تحریمها اعلام شود و بعد نشست برگزار شود.
کدام طرف باید گام اول را بردارد و مطمئن باشد طرف مقابل هم گام بعدی را برخواهد داشت؟ این پرسشی است که پاسخ به آن بی تردید نقطه عزیمت تهران و واشنگتن برای ورود به مذاکراتی است که نشانههای وقوع آن پدیدار شده است. روحانی با گفتن این که «چارچوب برگزاری نشست ۱+۵ در نیویورک فراهم شده است و این گام میتواند به شکلهای دیگر ادامه پیدا کند» امیدوارانه از دسترسی به فرمولی برای اعتمادسازی اولیه جهت برپا کردن میز مذاکره سخن گفته است که گرچه بهرهگیری از آن و رسیدن به نقطه هدف، سهل و ممتنع است اما بی تردید پیگیری این راهکار، روزنههای امید را برای نجات برجام و رفع تحریمها زنده نگه خواهد داشت.
پیشنهاد چند ماه پیش محمدجواد ظریف درسفر به نیویورک مبنی بر تصویب زودهنگام پروتکل الحاقی در مجلس ایران در ازای تصویب لغو تحریمهای ایران در کنگره امریکا محتوای طرحی بود که گرچه بسیاری از امریکاییها بویژه چهرههای تندروی دولت ترامپ از جمله جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی امریکا از آن استقبال نکردند اما این پیشنهاد بعدها توانست به مبنایی برای چانهزنیهای بیشتر میان ایران و طرف امریکایی جهت نشستن بر سر میز مذاکره تبدیل شود.
ابراز تمایل ایران به رفع نگرانی ادعایی طرف مقابل درباره بند موسوم به «غروب آفتاب» که به مدت زمان نظارت برجامی بر فعالیتهای هستهای ایران باز میگشت، افزونه دیگری بود که ایرانیها خود را برای صحبت پیرامون آن چندان بی میل نشان ندادند. چه هر دوی این اقدامات با وجه صلح آمیز برنامههای هستهای ایران بی ارتباط نبود و طبیعتاً نمیتوانست مانعی بر سر تحقق بخشیدن به منافع ملی ایران ایجاد کند. بروز همین نشانهها کافی بود که رسانهها از آمادگی ایران برای اندک تغییراتی در برجام در ازای لغو همه تحریمهای اولیه و ثانویه امریکا سخن بگویند و تحولات را برای بازگشت امریکا به برجام با امیدواری دنبال کنند.
سید عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه هم در نشست خبری روز دوشنبه گذشته در پاسخ به پرسشی درباره اظهارات رئیس جمهور روحانی در نیویورک مبنی بر آمادگی ایران برای «تغییرات جزئی در برجام» گفت که «این پیشنهاد از پشتوانه داخلی برخوردار است و روحانی پیش از مطرح کردن آن با مقامات داخل کشور رایزنی داشته است.» اتفاقی که وجه بارز آن میتواند مقدمهای برای فراهم کردن زمینه بازگشت امریکا به ۱+۵ و گفتوگوی مستقیم این کشور با ایران باشد؛ خواستی که بیش از هر زمان در دولت دموکرات اوباما شکل گرفت و پیگیری شد اما این ترامپ بود که اگرچه بر اساس نفی سیاستهای اوباما رأی آورد، اما خود به شیوهای دیگر آن را پیگیری کرد و پس از پاسخ نگرفتن از تقاضاهای متعددش برای دیدار با روحانی، سیاست قلدرمآبانه در پیش گرفت تا ایران را از طریق اعمال فشار به این گفتوگو ناچار کند.
حالا که مشخص شده او نتوانسته پرونده هستهای را با استانداردهای ذهنی خود حل و فصل کند، در بنبستی که به واسطه شکستهای پیدا در سیاست خارجی گرفتار آنها شده و او را در آستانه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در بنبستی خودخواسته گرفتار کرده است، سفت و سخت، نیازمند گرهگشایی از بحران رابطه با ایران است؛ بحرانی که او برای خلاص شدن از آن خود را آماده واگذاری امتیازات زیادی به تهران میبیند اما باید دید در روزهای آینده کدام نسخه تجویزی میتواند پایههای اعتماد اولیه را بنا کند تا معلوم شود کدام یک باید قدم اول را بردارد تا بنبست بشکند و طرف مقابل هم امیدوارانه به میدان بیاید.