غش کردن مجری فوتبال به سمت شبکه آلسعود اگرچه یک تصمیم شخصی قلمداد میشود، اما نمیتوان و نباید معنا و مفهوم این تصمیم را نادیده گرفت؛ تصمیمی که قطعا تبعات خاص خودش را دارد. معمولا این جور مواقع عدهای جیغ بنفش میکشند که قضاوت نکنیم، زندگی خصوصی آدمها به خودشان ربط دارد و از این حرفها، اما تصمیم مزدک میرزایی را نمیتوان صرفا به یک تصمیم شخصی محدود کرد.
اگر نسبت او با رسانهای که بسترساز شهرت و پیشرفت مادیاش بوده را کنار بگذاریم، او به طور قطع درباره کشور و مردم ایران مسئول است. این مسئولیت شامل هر ایرانی میشود، اما مسئولیت آنها که از طریق شهرت به نان و نوایی رسیدهاند، قاعدتا بیشتر است چراکه اعتبار به دست آمده یک مجری ورزشی چیزی نیست که فقط متعلق به شخص او باشد. او بیش از آنکه هویتی فردی داشته باشد از هویتی جمعی برخوردار است؛ هویتی که با نام ایران و مردم ایران پیوند خورده است، بنابراین نمیتوان چنین مسئولیتی را انکار کرد، اما مزدک میرزایی و افرادی از جنس او ثابت میکنند که اساسا این مسئولیت را نمیشناسند تا بخواهند قدر بدانند. مجری سابق مسابقات فوتبال در تصمیم عافیتطلبانه و سودجویانهاش حتی به رفیق ۲۰ سالهاش هم رحم نکرد.
عادل فردوسی پور اگر تا همین اواخر به واسطه پروپاگاندای رسانهای طرفدارانش در موضع یک مظلوم قرار گرفته بود از چند روز پیش و با خبر پیوستن مزدک به رسانه سعودی در افکار عمومی به طور عادی مورد قضاوت قرار گرفته است. مردم در این چند روز با خود گفتهاند که آیا یک مجری به فرض کم شدن درآمد باید به خود حق بدهد تا به همه چیز از جمله وطن و مردم و رسانهای که سالها در آن کار کرده پشت کند و خود را به آغوش رسانهای بیندازد که دشمنی آن موضوع ثابت شدهای است. مزدک جزئی از تیم عادل در برنامه نود بود؛ تیمی که نزدیک ۲۰ سال از عواید درآمدهای نجومی این برنامه بهره برد و وقتی این عواید مادی سلب شد دوستان سیاسیشان شروع به کشیدن جیغ بنفش کردند.
این جیغهای بنفش هنوز هم ادامه دارد، اما پولپرستی همکار عادل غیرمستقیم دم خروس برنامه نود را هم عیان کرد. چند روز پیش از رسانهای شدن ماجرای مزدک یک روزنامه درباره درآمدهای نجومی نود دست به افشاگری زد و پشت بند این موضوع خبر مزدک تیتر اول بسیاری از رسانهها شد. واضح است که آن بخش آگاه و فهمیده افکار عمومی این اتفاقات را در ذهن خود مانند یک پازل کنار هم میچیند و متوجه اصل ماجرا میشود.
مزدک میرزایی را کسی از کار بیکار نکرده بود. او همچنان به عنوان گزارشگر سیما به کار خود مشغول بود و حتی برای ساختن چند مستند تاریخی درباره فوتبال با شبکه مستند قرارداد بسته و سه چهارم از مبلغ قرارداد را هم دریافت کرده بود، بنابراین ادعای بیکار شدن او بیاساس است، اما ظاهراً درآمد برنامه نود برای او و دیگر اعضای تیم فردوسیپور آنقدر قابل توجه بوده که قطع شدنش باعث شود یکی از آنها به همه چیز پشت کند. همکار و رفیق سابق و احتمالا حال و آینده عادل به چند چیز خیانت کرد؛ اول به کشورش، بعد به رسانهای که بستر همه پیشرفتهایش بود و سوم به عادل فردوسیپور. این سومی برای ظریفاندیشان میتواند جای عبرت و تأمل زیادی داشته باشد.