سرویس بین الملل- روزنامه "واشنگتن پست" در مقالهای با اشاره به افزایش سطح تنش در روابط ایران و امریکا از زمان پس از خروج امریکا از برجام با فرمان ترامپ مینویسد: "کارزار "فشار حداکثری" آغاز شده توسط ترامپ علیه ایران و وضع تحریمها موجی از اقدامات علیه متحدان منطقهای امریکا را به همراه داشت. همزمان گمانهزنیهایی درباره احتمال احیای دیپلماسی مطرح شدهاند؛ حتی پس از آن که ترامپ و روحانی روسای جمهوری امریکا و ایران نتوانستند در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در هفته گذشته با یکدیگر دیدار کنند.
به گزارش آفتابنیوز؛ واشنگتن پست افزوده است: واقعیت آن است که هنوز هم علیرغم فشارهای به ظاهر بیامان و شدتیافته میتوان به توازن پایداری رسید و در نقطه تعادل باقی ماند. در طول چهار دهه گذشته، برخی از مهمترین مسائل مرتبط با سیاست خارجی در ایران تنها زمانی حل شدند که جناح محافظهکار در تهران قویتر شد. هم بحران گروگانگیری در سفارت امریکا در تهران در سال 1979 میلادی و هم جنگ ایران و عراق همینگونه حل شدند؛ زمانی که چنین توازنی ایجاد شد: اسلامگرایان در ایران در داخل آن کشور متحد شده و انسجام پیدا کردند. ممکن است بار دیگر بتوان به این توازن و تعادل دست یافت.
برجام هم سیاست و هم جامعه ایران را قطبی کرد و این قطبی شدن عمق بیشتری پیدا کرد. خطوط گسل بین جناحی از سوی روحانی و ظریف و از سوی دیگر توسط رقبای محافظهکار آنان شدت گرفتند. ظریف نیز گفته بود که امریکا از قدرت نرم ایران ترسیده است و نه قدرت سخت. با این حال، تجربه دو سال گذشته این مواضع را به چالش کشیده است. روحانی و ظریف اکنون به دلیل امضای توافق هستهای که منتقدانشان آن را ناقص میدانند مورد شدیدترین انتقادات قرار گرفتهاند. منتقدان میگویند هدف از برجام رفع تحریمها بود در حالی که اکنون تحریمها شدت یافتهاند.
با این حال، واقعیت آن است که اکنون جناحهای مختلف در هماهنگی نزدیک تلاش میکنند تا از نفوذ منطقهای ایران برای معاملات دیپلماتیک بهتر استفاده کنند. اکنون جناحگرایی در سیاست ایران در عرصه سیاست خارجی به پایینتر سطح از زمان درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در سال 1989 میلادی به این سو رسیده است. از سوی دیگر، فشارهای ناشی از تحریم امریکا سبب شده تا کسانی که خواستار بهبود روابط با امریکا بودند نظرشان به حاشیه رانده شده و نگرانی اساسی فعلی رفع نیازهای اقتصادی و تامین ضرورت های امنیتی باشد. امریکا با خروج از برجام و تحمیل محاصره اقتصادی بر ایران این امکان را برای نهادهای نظامی آن کشور فراهم ساخت تا به مردم نشان دهند که امریکا چندین دهه به دنبال خصومت علیه ایران بوده است.
با اجرای برجام، متحدان عرب منطقهای امریکا به همراه اسرائیل نگران شدند که ایران بتواند با رفع تحریم و کسب سرمایه اقتصاد و قوای نظامی خود را احیا کند و قدرت بیشتری به دست آورد. اروپاییها به ایران به دیده بازاری دست نخورده و مستعد سرمایهگذاری نگریستند. شاید فرصتی که برای اروپاییها فراهم شد از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی به این سو بیسابقه بود. شرکتهای بزرگ و نهادهای خصوصی اروپایی با هدف مذاکرات تجاری به تهران هجوم آورند. بوئینگ و ایرباس قراردادهای میلیارد دلاری با ایران امضا کردند تا هواپیماهای بیشتری را به ایران بفروشند. پس از خروج امریکا از برجام، سرمایهگذاران خارجی نیز از ایران خارج شدند و اقتصاد ایران تضعیف شد و سیاست فشار حداکثری امریکا نیز صادرات نفت ایران را کاهش داد. ترس طولانیمدت کشورهای منطقه نسبت به تبدیل شدن ایران به یک هژمون منطقهای صرفا یک توهم ادامه دار است.
این روزنامه در ادامه نوشته است: "در حال حاضر، ایران دارای ترکیبی از انسجام داخلی قوی است. در این میان، یک احتمال وجود دارد و آن اینکه علیرغم آن که امریکا از برجام خارج شده با این حال، تحریمهای ثانویه را لغو کرده و اجازه دهد تا سایر کشورها بتوانند با ایران تجارت کنند. در عوض، ایران نیز پایبندی به برخی از مفاد برجام را میپذیرد و موافقت میکند تا برخی از موارد قید شده در برجام که به زودی منقضی میشوند را تمدید کند".
این روزنامه در بخش پایانی مقاله خود مینویسد: "با این حال، در حال حاضر عدم اعتماد ایران به دولت ترامپ به نفع مذاکرات احتمالی آینده نیست. این بیاعتمادی به رشد بیشتر احساسات ضد امریکایی در ایران میانجامد. امروز فرصت و احتمال توافق دستکم در کوتاه مدت اندک است. تهران دچار اعتماد به نفس شده و رویکرد گزینشی واشنگتن باعث بیاعتباری بیشتر امریکا شده است. ادامه این وضعیت ممکن است دو طرف را به سوی یک درگیری فاجعهبار هدایت کند".
جنگ یا صلح؟
در هیمن حال، خبرنگار ایتالیایی روزنامه "هافینگتون پست" در مقالهای تحت عنوان "ایران، صلح یا جنگ؟ حتی دیوارها نیز در اینباره میگویند" مینویسد: "واقعیتها عاری از اهمیت تاریخی نیستند: پس از چهار دهه، بخش بیرونی دیوار سفارت سابق امریکا در تهران که از سوی ایران با عنوان لانه جاسوسی شناخته میشود به رنگ سفید بازگشته است. نقاشیهای دیواری ضدامریکایی که دههها بر روی آن خودنمایی میکرد اکنون پاک شدهاند. در مقابل، به تحولات دیپلماتیک نگاه کنیم. "امانوئل مکرون" رییس جمهوری فرانسه خواستار میانجیگری میان ترامپ و روحانی شده بود. گفته شده ترامپ و روحانی میخواستند روی سندی چهاربندی بر سر امتیازدهی و امتیازگیری تازه توافق کنند. با این حال، با اصرار رییسجمهوری ایران مبنی بر لزوم رفع تحریمها پیش از مذاکره، امکان حصول توافق میسر نشد. قرار بود در این سند اشاره شود که ایران هرگز به دنبال ساخت بمب اتمی نخواهد بود و به تعهدات خود طبق برجام عمل خواهد کرد؛ تعهداتی که تا یک سال پس از خروج یکجانبه امریکا از برجام به دستور ترامپ نیز از سوی ایران رعایت میشدند.
علاوه بر آن، گفته شده که ایران با مذاکره در چارچوب بلندمدت برای ابراز پایبندی به صلح و احترام واقعی به کشورهای منطقه از طریق مذاکرات متعهد میشد. در نتیجه، سیگنالها قدری متناقض هستند. شاید حتی باعث ایجاد بلاتکلیفی در هنرمندان مسئول نقاشی بر روی دیوارهای خیابان طالقانی در تهران شوند! هنرمندانی که در شهری هستند که دههها نقاشی روی دیوارها با مضمون وطنپرستی و شعارهای سیاسی و مذهبی بودند. بیمورد نیست که "پائولو بوردینو" و "مهدی قدیانلو" دو هنرمند ایتالیایی و ایرانی برنامهشان نمایش هنر خود بر روی دیوار محل اقامت سفیر ایتالیا در تهران است. بخش فرهنگی سفارت ایتالیا در تهران این اقدام را پروژهای با عنوان "هنر شهری؛ دستمایهای برای وحدت" معرفی کرده است و قرار است دو هنرمند نامبرده در فضای واقع در محل اقامت سفیر ایتالیا در تهران دو اثر هنری را خلق کرده و با یکدیگر همکاری کنند. اگر هنر بر روی دیوار محل اقامت سفیر ایتالیا در تهران باعث ایجاد وحدت میشود باید دید که چه چهرهای بر روی دیوار سفارت امریکا در تهران در خیابان طالقانی نمایان خواهد شد و نماد چه خواهد بود".
"شورای آتلانتیک" نیز در مقالهای با عنوان "ایجاد حسی از امیدواری: آیا تلاش ایران برای "صلح هرمز" میتواند موفقیتآمیز باشد و به نتیجهای برسد"؟ مینویسد: "از زمان انتخاب "حسن روحانی" به عنوان رییسجمهوری ایران در سال 2013 میلادی به این سو، ایران پیشنهاد گفتوگوی منطقهای را در کنفرانسهای مختلف بینالمللی و همچنین از طریق مقالات و یادداشتهای بیشمار و بیانیههای رسمی ارائه داده است. ایران از دهه 90 میلادی به دنبال ایجاد سازمان و شورایی مشابه سازمان امنیت و همکاری اروپایی با هدف ایجاد چارچوب گفتوگوی منطقهای فراگیر بوده است. چنین سازمانی چارچوب مناسبی برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ایجاد میکند تا روابط خود با کشورهای همسایهشان بهبود بخشند. این وضعیت میتواند به رفع نگرانیهای متقابل و تهدیدهای مشترک بیانجامد.
روحانی نسخه تازهای از پیشنهاد ایران را در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با عنوان طرح "صلح هرمز" یا "امید" ارائه داد. ظریف نیز در نشست ویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد به طور خلاصه رئوس این طرح را توضیح داد. به طور خلاصه، هدف این طرح همکاری همه کشورهای منطقه با یکدیگر برای تضمین صلح و ثبات در منطقه و تضمین منافع اساسی در حفظ آزادی ناوبری و امنیت انرژی برای همگان در خلیج فارس است. ایران این طرح را به عنوان مقدمهای برای همکاریهای گستردهتر درباره مسائل مرتبط با امنیت انرژی، کنترل تسلیحاتی و ایجاد اعتماد در حوزه نظامی ارائه داده است. گذشته از منافع امنیتی، ایران در طرح صلح، نگرانیهای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را نیز در نظر گرفته است. با این حال، ایران هیچگاه مخفی نساخته که هدف نهاییاش وادار کردن نیروهای امریکایی به خروج از منطقه است. روحانی نیز در سازمان ملل گفته بود که این وظیفه ایران و کشورهای همسایه آن است که امنیت را در منطقه ایجاد کنند و نه سربازان امریکایی".
این اندیشکده در ادامه مینویسد: "واقعیت اما آن است که برای کشورهای عضو شورای خلیج فارس دشوار است که از طرح ایران در مورد امنیت منطقه ای در زمانی حمایت کنند که اصطکاک در روابط و شکاف در مواضع میان کشورهای عربی عضو آن شورا وجود دارد. عمان، قطر، کویت و امارات خواستار پیشرفت برنامههای مشابه طرح ایران در رابطه با گفتوگوهای منطقهای هستند در حالی که عربستان و امارات بیش از دو سال است که قطر را تحت محاصره و تحریم قرار دادهاند. علاوه بر آن، عربستان و بحرین از سال 2016 میلادی به این سو، علیه شیعیان در دو کشور اقدامات متعددی را انجام دادهاند؛ از جمله اعدام شیخ نمر روحانی شیعه که پس از آن و حمله به کنسولگری عربستان در ایران روابط دیپلماتیک تهران و ریاض قطع شد.
عربستان پس از حملات اخیر صورت گرفته علیه تاسیسات آرامکو در تاریخ 14 سپتامبر احساس ناراحتی و نگرانی میکند. امریکا و دولتهای اروپایی ایران را مسئول این حملات قلمداد کردند. وزیر خارجه عربستان نیز خواستار قطع منابع مالی ایران و اعمال حداکثر فشار بر تهران شد. در مقابل، گزارشهایی مبنی بر میانجیگری پاکستان و عراق برای ایجاد زمینه گفتوگو میان ایران و عربستان مطرح شده است. تاریخ نشان داده که پیشرفت، امنیت و ثبات در منطقه بدون مشارکت تهران امکانناپذیر است. تحقق طرح صلح هرمز مدنظر روحانی به توانایی ایران برای برداشتن گامهای مشخص به منظور جلب اعتماد همسایگان عرباش بستگی دارد. آشکار است که اکثر دولتهای عضو شورای همکاری خلیج فارس آمادگی همکاری با ایران را ندارند. آنان با امریکا همکاری نظامی دارند تا از آن طریق امنیت خود را تضمین کنند. در حالی که بعید است همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در شرایط فعلی از پیشنهاد روحانی استقبال کنند با این حال، زمان آن فرا رسیده که همه کشورهای حوزه خلیج فارس به دنبال راهحلی مشترک برای عبور از تنشها و خصومتهای فعلی باشند".