پایگاه خبری "آمریکن پراسپکت" در گزارشی با توجه به تحولات اخیر افغانستان، به طور خاص سعی کرده به این سوال پاسخ دهد که چرا راهبردها و سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه، اغلب با شکست همراه شدهاند؟ این پایگاه خبری، نظامی گریِ ایالات متحده آمریکا در برخورد با مسائل مختلف را به عنوان یکی از عوامل اصلی و مهم شکستهای آمریکا در رابطه با چالشهای خاورمیانه دانسته و به طور خاص از دولت بایدن خواسته تا دیپلماسی با ایران را هر چه سریعتر فعال سازد و از وقوع فجایع خسارت بارِ بیشتر برای آمریکا در آینده، پیشگیری کند.
آمریکن پراسپکت در این رابطه مینویسد: «بیستمین سالگرد تراژدی یازده سپتامبر نزدیک است. در این بحبوحه، ما شاهد اوج گیری طالبان در افغانستان هستیم که عملا حضورِ نظامی ۲۰ ساله آمریکا در این کشور را پوچ و بیهوده نشان میدهد. برای بسیاری از آمریکایی ها، ناکامی و شکست آمریکا در شکست دادنِ طالبان در افغانستان و یا ایجاد صلح و دموکراسیِ پایدار در این کشور (علی رغم صرف تریلیونها دلار و کشته شدنِ هزاران نفر)، نوعی اثبات صحیح بودنِ اعتراضات آنها به جنگ و جایگاه آن در سیاست خارجی آمریکا است. در شرایط کنونی، آمریکاییها نه فقط باید در مورد اشتباهات و نقش خود در عرصه تحولات افغانستان که به مدتها قبل از حمله این کشور به افغانستان در سال ۲۰۰۱ باز میگردد، بلکه باید رویکرد خاصِ دولتهای ایالات متحده آمریکا به جنگ طلبی و نظامی گری را نیز مورد تامل و بازنگری قرار دهند.
اگرچه که ما قادر نیستیم زمان را به عقب بازگردانیم با این حال ما میتوانیم و باید راهبردهای آتی خود را تغییر دهیم. عجیب آنکه هنوز هم عدهای در آمریکا از شکست نظامی گری در افغانستان درس نگرفتهاند و حتی بدتر از همه اکنون خواستار پایان یافتنِ مراوات دیپلماتیک با ایران در چهارچوب مذاکرات هستهای این کشور هستند. امری که در نوع خود میتواند تقابلات و حتی درگیریهای نظامی بیشتر و پرهزینهای را روی دست آمریکا بگذارد.
مخالفانِ تعامل و مذاکره با ایران در آمریکا، به نحو مضحکی و هچون همیشه، شعارهای مرتبط با دموکراسی و نقض حقوق بشر را در ایران مطرح کرده و خواستار وضع تحریمهای گسترده و شدید علیه تهران شده اند. امری که به زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران رویکرد مناسبی نیست، زیرا عمیقا به مردم ایران آسیب میرساند. نباید فراموش کرد که تاثیرات غیرانسانی این تحریمها مخصوصا در بحبوحه پاندمی ویروس کرونا، بیشتر از هر زمان دیگری نیز شده اند. در این راستا، بسیاری از کارشناسان حقوق بشری و نهادهای بین المللی قویا از دولت آمریکا درخواست کرده اند تا حدی از تحریمها علیه ایران برداشته شود و مسیر برای مقابله با پاندمی ویروس کرونا در این کشور هموار شود. با این حال این درخواستها هم در دولت ترامپ و هم دولت فعلی آمریکا به ریاست جمهوری جو بایدن، با بی توجهی رو به رو شده اند.
اکنون که ایران با موج پنجمِ شیوع گسترده ویروس کرونا دست و پنجه نرم میکند، تحریمهای آمریکا علیه ایران نیز همچنان سرجای خود هستند و حتی در موارد انسان دوستانه هم که مقامهای آمریکایی بارها تاکید داشتهاند معافیت تحریمی وجود دارد هم هنوز سخت گیریهای قابل توجهی علیه ایران حاکم است. تحریمهای کنونی آمریکا علیه ایران کَم از اعلام جنگ علیه تهران ندارند. در نتیجه این تحریم ها، میلیونها نفر در ایران به دامان فقر رانده شده اند و آسیبهای جدی که وقوع یک جنگ میتواند بر مردم یک کشور داشته باشد را در بسیاری از حوزهها (مردم ایران) تجربه کرده اند.
جو بایدن رئیس جمهور آمریکا پس از حضور در قدرت بارها تاکید داشت که قصد دارد توافق هستهای برجام با ایران را احیا کند و سعی ندارد مسیر رئیس جمهور سابق آمریکا دونالد ترامپ در اعمال فشارهای حداکثری علیه تهران را در پیش گیرد. با این حال دولت وی نیز در پیشبردِ این دستورکارِ ادعایی خود بسیار کُند و آرام عمل کرده است. دولت بایدن پس از گرفتنِ ژستهای تبلیغاتی بی مورد در مورد مذاکرات هستهای با ایران و همچنین وقت تلفکردن سر این مساله که اول باید ایران به تهدات برجامی خود بازگردد (در شرایطی که این دولت آمریکا بوده که از توافق برجام به صورت یکجانبه خارج شده و به آن آسیب زده است)، سرانجام گفتگوهای غیرمستقیم با ایران درچهارچوب مذاکرات هستهای وین را (در ماه آپریل سال جاری میلادی) آغاز کرد. با این حال هنوز و با برگزاری شش دور مذاکرات فشرده، هیچ نتیجهای حاصل نشده و اکنون نیز به دلیل فرآیند انتقال قدرت در ایران، مذاکرات متوقف شده است.
اگر دولت بایدن به معنای واقعی کلمه مصمم است تا مناقشه هستهی ایران را با استفاده از دیپلماسی حل کند، بایستی چند قدم اساسی را در این مسیر بردارد. به عنوان مثال، با توجه به شرایط خاصی که پاندمی ویروس کرونا ایجاد کرده، آمریکا باید حسن نیت نشان دهد و تحریمهای مرتبط با واردات کالاهای اساسی و پزشکی و دارویی که علیه ایران وضع شده اند (از سوی دولت آمریکا) را تعلیق کند. برای تحقق این هدف، دولت بایدن میتواند منابع مالی بلوکه شده ایران را برای خرید واکسن توسط آن آزاد کند و با گروه اتحاد جهانی "کوواکس" جهت ارائه واکسنهای موثرِ ویروس کرونا به ایران همکاری کند. از سویی دولت آمریکا میتواند با درخواستهای ایران جهت دریافت وام از صندوق بین المللی پول نیز موافقت کند و به طور خاص تحریمهایی که در زمان دولت ترامپ علیه ایران وضع شده اند را نیز به نشانه حسن نیت لغو کند.
در شرایط کنونی، دولت بایدن باید بیش از هر زمان دیگری همکاریهای بین المللی را به مثابه ستون فقرات سیاست خارجی دولت آمریکا تبدیل کند و انجام گفتگوهای دیپلماتیک با ایران را نیز به یک اولویت اساسی و مهم برای دولت خود تبدیل نماید. در این زمینه امیدهایی هر چند اندک مبنی بر اینکه اتخاذ دیپلماسی از سوی دولت بایدن در قبال ایران منجر به ایجاد گشایشهایی در روابط با تهران خواهد شد وجود دارند. با این حال، این امیدها بایستی با اقداماتی محسوس همراه شوند و عملا زمینه برای احیای توافق برجام هموار گردد. اگر قرار باشد تحولات چند دهه اخیر و همچنین ناکامی آمریکا در افغانستان به ما درسی داده باشد آن این است که ما باید هر آنچه در توان داریم انجام دهیم تا از گسترش جنگ و نظامی گری جلوگیری کنیم و راه حلهای دیپلماتیک را قویا به آغوش کشیم و زمینه را برای همکاری با دولتهای دیگر هموار سازیم.
مخالفان رئیس جمهور بایدن سعی دارد تا کلیتِ مسوولیت شکست آمریکا در افغانستان را متوجهِ وی کنند. این در حالی است که آنها توجه ندارند که این "جرج دبلیو بوش" رئیس جمهور سابق آمریکا بود که جنگ در افغانستان را به راه انداخت و دو رئیس جمهوری پس از وی یعنی باراک اوباما و دونالد ترامپ نیز به جنگ در این کشور و حتی تشدید آن ادامه دادند. با این حال، ۲۰ سال جنگ و ناکامی آمریکا در افغانستان صرفا شکست یک فرد یا دولت نباید تلفی شود. این شکت یک ناکامیِ نهادی و ساختاری برای آمریکا است. از این رو، این مساله عمیقا باید بررسی شود و راهبردهای کلان ایالات متحده آمریکا نیز با هدفِ مطمئن شدن از عدم وقوع اتفاقات مشابه در سیاست خارجی آمریکا، بایستی دستخوش تغیرات بنیادین شوند».