مراسم تشیع زنده یاد محمد کاسبی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ساعت ۹:۱۵ با حضور مردم و هنرمندان با تلاوتی چند از آیات قرآن کریم در حوزه هنری آغاز شد.
در ابتدای این مراسم که اجرای آن برعهده رسالت بوذری بود، حجتالاسلام والمسلمین محمد قمی -رئیس سازمان تبلیغات اسلامی- با تسلیت این ضایعه، سخنانی را در توصیف ویژگیهای آن مرحوم بیان کرد.
وی با بیان اینکه زندهیاد محمد کاسبی «علیرغم بیماری و دشواریهایی که زندگی برایش پیش آمد، همواره عزتمندانه زندگی کرد»، تصریح کرد: این تأثیر به امیر مومنان، چون ارادت ویژهای به علی مرتضی (ع) داشت، در جهات مختلف زندگی یک اتفاق متفاوت را برای او رقم زد.
رئیس سازمان تبلیغات اسلامی با اشاره به نقش آفرینی مرحوم کاسبی در تأسیس حوزه هنری، خاطرنشان کرد: به عنوان یک انسانی که گردن ما حق دارد در پدید آمدن و تأسیس همین حوزه هنری، با بسیاری از پیشکسوتانی که امروز اینجا هستند و بعضی دیگر که از دستشان دادیم، نقشآفرینی کرد و اثر ماندگاری داشت.
حجتالاسلام قمی خاطرنشان کرد: مرحوم کاسبی واقعاً هم اهل صداقت و صراحت بودند و آنچه که به ذهنشان میرسید، دلسوزانه میگفتند.
وی با اشاره به آخرین تماس تلفنی خود با مرحوم کاسبی در هفته قبل، گفت: یکی از دغدغههایی که ایشان در این تماس مطرح میکرد این بود که اگر امروز اتحاد مقدسه، اما [به عنوان مثال]امروز یک اثر هنری یا سریالی که در حال ساخته شدن است، قابلیت به هم زدن این اتحاد را دارد، برایش چه کار میشود کرد. این در شرایطی بود که حتی نفس کشیدن برایش سخت بود، اما این دغدغه را سعی میکرد با تفصیل برای من جا بیندازد.
رییس سازمان تبلیغات اسلامی با بیان خاطرهای از واکنش مرحوم کاسبی به خبر شهادت سید نصرالله گفت: وسط این کسالت سخت و سنگین، هم با محبت بودند، هم حواس جمع. وقتی خبر شهادت عزیزمان سید نصرالله را شنیدند، پیگیر شدند و پیدایم کردند و گفتند: این هدیهای که شما به من دادی (یک انگشتر که از آقا سید هدیه گرفته بودم) را با اشتیاق و افتخار تقدیم ایشان کرده بودم. ایشان گفتند حالا دیگر سید از میان ما رفته، قدر این انگشتر بیشتر شده، شما نمیتوانید مثلش را بگیرید و این را من میخواهم به شما برگردانم و من گفتم این هدیه نثار یک مرد خوشغیرت باید باشد و نزد شما به امانت بماند.
حجتالاسلام قمی در ادامه با تقدیر از صبر و بردباری خانواده مرحوم کاسبی، اظهار کرد: عرض حقیر، تجلی عزت، ایمان، غیرت، مراقبت و حواس جمعی این انسان بزرگ و صبوری خانوادهشان است. قدردانی میکنم از هم دخترشان و هم همسرشان که انصافاً صبر کردند.
وی در پایان با بیان اینکه «ان شاالله دعا میکنیم خدا او را ملحق به اولیاء و صالحین و شهدا و بزرگان کند»، تصریح کرد: ایشان در آخرین تماسهای خود به من گفت این انگشتر را بعد از اینکه مدتی نزد خودم نگه داشتم، گذاشتم کنار انگشتر حاج قاسم (سلیمانی) که خیلی برایم عزیز است. یکی از تعبیرهای خودشان این بود که من یکی از کارهای روزانه این است که با این دو انگشتر حرف میزنم. ان شاالله آن مرحوم ملحق بشود به شهدا، ان شاالله ملحق بشود به اولیاء الله.
سپس کلیپی از مرحوم محمد کاسبی در مورد پشت صحنه فیلم «پدر» ساخته مجید مجیدی پخش و سخنان او در مورد سختی اجرای یک از سکانسها به نمایش درآمد.
پس از آن پیکر مرحوم محمد کاسبی به داخل حوزه هنری منتقل و بر دوش مردم تا مقابل صحنه اصلی تشیع شد.
در ادامه این مراسم مجید مجیدی -کارگردان سینما- با تسلیت درگذشت محمد کاسبی، گفت: درگذشت هنرمند بزرگ انقلاب را اولاً به خانواده محترمشان به خصوص همسر گرامیشان تسلیت عرض میکنم. همان طور که دوست عزیزمان فرمودند، ایشان ۵ سال عاشقانه در کنار محمد عزیز بودند و از او پرستاری کردند. ما قدردان محبت این بانوی بزرگ هستیم که در طول این ۵ سال حتی یک روز استراحت نکرد و به سفر نرفت.
وی با اشاره به دوستی دیرینه خود با مرحوم کاسبی افزود: تسلیت عرض میکنم به همه عزیزان حوزه هنری، همه هنرمندان و همه مردم عزیز. واقعیتش این است که رفاقت من با محمد به درازای خود انقلاب است. اگر بخواهم خاطره تعریف کنم، فرصت نیست. جایجای این حوزه هنری، نفسها و خاطرات محمد وجود دارد.
مجیدی با توصیف ویژگیهای اخلاقی مرحوم کاسبی تأکید کرد: محمد کاسبی واقعاً - نه اینکه حالا که از دست رفته این سخنان گفته شود - گوهر درونی بزرگی داشت. محمد خصلتاً آدم با مرام، با معرفت، با اخلاق، با فضیلت و باسوادی بود و واقعاً وجود محمد کتاسفانه آنطور که باید شاید، در جامعه هنری شناخته نشد.
این کارگردان با یادآوری نخستین همکاری هنریاش با کاسبی گفت: اولین دوستی ما برمیگردد به همان اوایل دوران انقلاب. ما اولین تئاتر انقلاب را که با حضور محمد کاسبی عزیز بود در تئاتر شهر با نام "نهضت حروفیه" روی صحنه بردیم.
مجیدی با اشاره به جنبههای کمترشناخته شده شخصیت کاسبی مطرح کرد: محمد جزو معدود هنرمندانی است که واقعاً هم تأثیرات آکادمیک داشت و انسان فرهیختهای بود. محمد را همه به نام بازیگر میشناسند در حالی که محمد هرچند هنر بازیگری در خون او بود، اما دغدغهاش مسائل اجتماعی و انقلاب بود.
وی با اشاره به فیلم "شنا در زمستان" که کاسبی در سال ۶۸ ساخت، گفت: در این فیلم توفیق داشتم که در کنار محمد باشم و نقشآفرینی کنم. واقعاً آن فیلم هنوز که هنوز است، بعضی وقتها از تلویزیون پخش میشود و میبینم که مخاطب دارد.
مجیدی با اشاره به شرایط سخت هنری آن دوران گفت: «محمد عزیز ما، تاب نیاوردن. نگاه شما را تاب نیاوردن. در آن دوران، در آن موقعیت، مسئولین و دولتمردان آن موقع این نگاه را نمیپسندیدند و محمد نتوانست ادامه کارگردانی را بدهد. من به ناچار کوچ کردم و رفتم، ولی محمد ماند و همچنان خون دل خورد و تلاش میکرد که هنر انقلاب را در حوزه هنری حفظ کند.
وی با بیان ویژگیهای ممتاز کاسبی تصریح کرد: واقعاً محمد آدم دغدغهمندی بود. آدمی بود که هیچوقت نبرید. هیچوقت از باورها و اعتقادی که داشت، قطع نشد. در این ۵ سال که محمد مریض بود، هر بار که توفیق صحبت با او را داشتم، تماماً دغدغه مسائل مردم و جامعه و انقلاب را داشت.
این کارگردان با تحسین سادهزیستی کاسبی گفت: هیچوقت خودش خواستهای نداشت. محمد خیلی ساده زندگی کرد و واقعاً خودش را وقف مردم میدید و دوست داشت آثاری خلق کند که برای این مردم و برای سرزمینش باشد.
مجیدی با اشاره به جنبههای معنوی شخصیت کاسبی ابراز کرد: درود میفرستیم به روح پرقدرت این مرد بزرگ هنر انقلاب. عاشق اهل بیت (ع) بود و نسبت به ساحت مقدس علی بن موسی الرضا (ع) ارادت ویژهای داشت. به اباعبدالله الحسین (ع) و مولا امیرالمومنین (ع) ارادت خاصی داشت.
وی در پایان با بیان خاطرهای گفت: خاطرهای از بیابانهای کاشان و فیلم «پدر» دارم. در آنجا برای اینکه محمد بتواند گریه کند به او گفتم تصور کن شش ماه امام حسین (ع) در گرمای کربلا چه کشید و دیدم بعد از تمام شدن سکانس، محمد زیر همان آفتاب، روی زمین نشسته و حدود یک ربع تا ۲۰ دقیقه زار زار گریه میکرد. امیدوارم آن اشکهایی که برای امام حسین (ع) ریختی، شفیعت شود. امیدوارم حضرت امشب در آن دنیا از ایشان دستگیری کند.
مجیدی در پایان خطاب به محمد کاسبی گقت: از تو میخواهم سلام ما را به سید مرتضی آوینی، شهید اکبر قدیانی، احمد عزیزی، حسن حسینی و قیصر امینپور برسانی. دلتنگشان هستیم. برای ما دعا کن. امیدوارم روح بزرگ محمد کاسبی با اولیاءالله محشور شود.
پس از آن مسعود دهنمکی -کارگردان سینما- با اشاره به آخرین همکاری هنری خود با این مرحوم گفت: باید از اولینها دعوت کرد، تقریباً از همدورهایها و پیشکسوتان. ولی شاید بتوان گفت که تصادفاً در مورد آخرینها هم میشود حرف زد. ما با مرحوم کاسبی در آخرین نقشآفرینیاش در سریال "دادستان" در خدمتش بودیم.
وی با بیان خاطرهای از ارتباط خود با کاسبی افزود: برای من عجیب بود که در طول سالهایی که وارد حوزه سینما شدم - ۱۰-۱۵ سال - ایشان فقط پیامک میداد. از اولین کار پیامک داد و گفت: «من فلانی هستم و خوشآمد میگویم.»
دهنمکی با اشاره به اصرار مرحوم کاسبی برای بازی در سریال "دادستان" گفت: نمیدانم از کجا فیلمنامه را شنیده بود. سریال "دادستان" در مورد نفوذیها، مسئولینی که وا دادهاند و منافع دنیا را به آخرت ترجیح داده بودند. او زنگ زد و گفت: "من در این سالها تا حالا نشده بپرسم از کسی که من میخواهم در این کار باشم یا به من نقش بدهید، ولی من این فیلمنامه را شنیدم و این نقش مال من است”.
این کارگردان ادامه داد: گفتم یعنی چی مال تو؟ من که افتخار میکنم با شما کار کنم. گفت: "نه، هیچکس این نقش را بازی نخواهد کرد. " خیلی عجیب و جالب این است که با وجود مناسبات تولید، به او گفتم چرا اینقدر اصرار داری؟ حالا شنیده بودم مقداری هم کسالت دارد و کار سختی هم هست. ایشان گفت: "من یک عمر برای این حرفا جنگیدم. من نه چپم، نه راست. من عدالتخواهم. من انقلابیام. " با صراحت گفت: "این حرفایی که تو این سریال میخواهی بزنی، حرفایی است که من این همه سال به خاطرش هزینه دادم، کتک زبانی خوردم. "
دهنمکی با توصیف ابعاد فکری مرحوم کاسبی گفت: کاسبی غیر از اینکه بازیگر بود، نظریهپرداز بود، جریان فرهنگی و تحلیل فرهنگی داشت. هنرمندانی که اینجوری هستند، الان نمیمیرند. آن روزی میمیرند که ازشان استفاده نمیکنیم، آن روزی که خانهنشین میشوند و باید از همه تجربیاتشان استفاده کنیم و نمیکنیم.
وی با اشاره به شباهت کاسبی به ابوذر تصریح کرد: جالب این است که حالا نقش مقابلش اسمش "ابوذر" بود. میگفت: "من ابوذر هستم. حرفهایی که ابوذر میزند، حرفهای من است. " به نظر من تلخی زبان محمد کاسبی به خاطر خصلت ابوذرگونه بودنش بود. یعنی دوست و رفیق و رقیب نمیشناخت. هرجا احساس میکرد باید حرفی بزند، میزد.
دهنمکی با بیان واکنش کاسبی به بازتاب سریال گفت: وقتی سریال ساخته شد و بازتابها شروع شد، زنگ زد و گفت: "آب تو لانه مورچهها ریختی! " آب تو لانه مورچهها ریختیم. یعنی هر جنس حرفهایی که تبعاتش را سالهای بعد در این سالها دیدیم از پدیده نفوذیهاست.
این کارگردان در پایان با اشاره به عبرتهای تاریخی گفت: امیدوارم که روح ایشان با شهدا و با ابوذرها و مولای ابوذر محشور بشود. نکته آخر این است که برای ما عبرت این باشد، ایشان همانند ابوذر که در جلوی معاویه فریاد میزد، ایشان هم در برابر یکی از مدیران برایم تعریف کرد که گفته است: "اگر این پولی که بابت این کار خرج کردی از جیب خودت دادی اسراف، اگر از بیتالمال دادی حرام است. "
دهنمکی در ادامه تأکید کرد: از این جور آدمها باید تجلیل کنیم، تقدیر کنیم. اگر به حرفهایشان گوش نکردیم، هزینه دادیم بابت گوش نکردن حرفهای این ابوذرها.
وی در جمعبندی سخنان خود گفت: انقلاب ما در هر حوزهای ابوذر دارد. در شعرا داریم، در سیاستمدارها داریم که ابوذرگونه حرف میزنند. به نظر من اگر اساتید صلاح بدانند و درست باشد، محمد کاسبی ابوذر حوزه بازیگری بود. یعنی در بین بازیگرها کسی بود که نقش ابوذر را در عدالتخواهی به درستی ایفا کرد.