در سراسر جهان، تلاشهای فراوانی در زمینه کنترل شیوع چاقی صورت گرفته که بیشتر بر کنترل میزان مصرف غذاهای مختلف متمرکز بوده است. این تلاشها تنها به کاهش وزن به طور موقتی انجامیده است. تحقیقات نشان میدهد ۹۰ تا ۹۵ درصد از رژیمهای غذایی برای افراد چاق شکست خورده و وزن کمشده، در اندک زمان کوتاهی دوباره بازمیگردد. این نتایج ضعیف منجر به ایجاد تفکر جدیدی در مورد درمانهای صرفاً غذایی شد و نتیجه آن کنار گذاشتن این روش درمانی بود. بنابراین، نیاز به مطالعات روانشناختی در زمینه چاقی و علل پرخوری و نیز درمانهای متفاوت روانشناختی، بیشتر و بیشتر احساس شد که تا به امروز نیز ادامه دارد.
محققان در پژوهشی تحت عنوان "تجارب زیسته افراد چاق در پرخوری"، به بررسی عوامل روانشناختی پرخوری در افراد چاق پرداختند. این پژوهش که توسط علیرضا بابادی، محمدباقر کجباف و ابوالقاسم نوری، اساتید گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان انجام شده، نشان میدهد در ارزشهای فرهنگی ایرانیان، چاقی به عنوان یک معضل جدی در ادراک افراد چاق محسوب میشود، زیرا که افراد چاق مورد بررسی در این مطالعه، به شدت از چاقی خود ناراحت بودند و انگیزهای اصلی خود را برای لاغر شدن، سلامت جسمانی و زیبایی ظاهر عنوان میکردند. بنابراین به نظر میرسد افراد چاق تصویر مطلوبی از ظاهر خود ندارند و این موضوع میتواند سرآغاز مشکلات متعدد روانشناختی در این افراد باشد.
در میان این افراد، استرس به عنوان یکی از عوامل روانشناختی اصلی در پرخوری بیان شد. استرس باعث از بین بردن مهارکنندههای شناختی فرد بر میزان خوردن میشود. ضمن اینکه خوردن بیشتر به عنوان مکانیسمی برای رهایی از استرس در این افراد به کار میرود. افزایش استرس تاثیر مستقیم بر غدد هیپوتالاموس، هیپوفیز و آدرنال داشته و باعث افزایش کورتیزول پلاسما شده که در چاق شدن و پرخوری افراد چاق نقش مستقیم دارد. با توجه به نقش بیولوژیک استرس، میتوان از پرخوری استرسی به عنوان عامل جهانشمول چاقی نام برد.
بدتنظیمی هیجانی نیز در میان افراد چاق مکررا ابراز شد. مشکل افراد چاق، بیشتر در بازداری شخصی در ابراز و بیان احساسات است. برای مثال، مکانیسم فروکش کردن عصبانیت در اکثر این افراد، روی آوردن به پرخوری است. این نوع عدم مهارت در کنترل هیجانات، یکی از عوامل اصلی بروز پرخوری شناخته شده است، یعنی ناتوانی در مهار هیجانات و عواطف روزمره رابطه مستقیمی با پرخوری دارد.
بر اساس مدل تنظیم هیجانی، خوردن عاطفی به دلیل وجود احساسات منفی ایجاد نمیشود، بلکه در نتیجه عدم وجود راهکارهای تطبیقی برای مدیریت حالت عاطفی منفی است. درنتیجه، افرادی که فاقد مهارتهای سازگاری هستند، برای کاهش اثرات منفی، به خوردن غذا متوسل میشوند.
همچنین افکار و باورهای منفی درباره خود یکی دیگر از عوامل مهم در پرخوری افراد چاق شناخته شده است. در مطالعاتی که در خصوص ارتباط بین عزت نفس پایین و پرخوری صورت گرفته، نشان داده شده است که عزت نفس پایین یک عامل قابل ملاحظه در اضافه وزن است، زیرا عزت نفس پایین با پیامدهای منفی نظیر اختلالات رفتاری، عدم اعتماد به نفس، افسردگی و سایر مشکلات عاطفی مرتبط است. بسیاری از مطالعات بالینی آشکار ساختهاند که زمینه افسردگی افراد چاق یا دچار اضافه وزن نسبت به همسالان عادی خود بیشتر است.
با توجه به نتایج این پژوهش، میتوان بیان نمود در میان ایرانیان، عدم مهارتهای لازم در کنترل عوامل استرسزا، مدیریت هیجانات، مدیریت زندگی، روابط و خلق منفی همراه با ویژگیهای شخصیتی خاص میتواند منجر به بروز پرخوری در افراد چاق و عدم کنترل خوردن در آنها شود. لذا کاهش وزن با برنامههای غذایی، همراه با فراگیری دانش و مهارتهای لازم جهت اصلاح و بهبود سبک زندگی، بهترین درمان پیشنهادی اضافه وزن و چاقی است.