کد خبر: ۱۰۰۱۳۴۰
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۶

جزئیاتی تازه درباره کارناوال رامبد جوان

اکنون که جامعه ایرانی بیش از هر زمان، نیازمند امید و نشاط و چابکی است، به میدان آمدن برنامه‌ای بانشاط، متنوع، جذاب و شورانگیز، چون «کارناوال» یک ضرورت و البته یک وظیفه است.
جزئیاتی تازه درباره کارناوال رامبد جوان
آفتاب‌‌نیوز :

مرز‌های هنر یک سرزمین را چه کسانی نگهبانی می‌کنند؟ اصلا، هنر مرز دارد؟ دارد. اگر مرز را محدودیت ندانیم و برای وارد شدن به آن، نیاز به گذرنامه و ویزا نداشته باشیم، می‌توانیم بگوییم که هنر هر سرزمینی، مرز دارد. مرزی که آن را از فرسودگی و کهنگی در امان می‌دارد. مثل لایه ازن که زمین را از آسیب‌های فضا، نگهبانی می‌کند. پس، در پاسخ به سوال نخست، باید گفت آنانی که در اتمسفر هنر زندگی می‌کنند، نگهبانان اصلی این مرز‌ها هستند.

«رامبد جوان» هم یکی از آن نگاهبانان است. این ادعا، ادله دارد. او به تازگی مجموعه جدید «کارناوال» را در شبکه خانگی به میدان آورده است. شماره صفر این مجموعه، پیش از جنگ تحمیلی دوازده روزه، به معرفی میهمانان اش پرداخت که دوازده نفر بودند و از میان بازیگران و اهالی موسیقی. در چهار گروه سه نفره، تقسیم شده‌اند و می‌خواهند با هم رقابت کنند و الی آخر. قسمت نخست این برنامه زقابتی، در میانه گرد و غبار فرونشسته از نگرانی‌های جنگ، عرضه شد و چه زمان درست و دقیقی.

اکنون که جامعه ایرانی بیش از هر زمان، نیازمند امید و نشاط و چابکی است، به میدان آمدن برنامه‌ای بانشاط، متنوع، جذاب و شورانگیز «کارناوال» یک ضرورت و البته یک وظیفه است. ناخودآگاه یاد روایتی از آخرین ماه‌های جنگ جهانی دوم در شهر سن پترزبورگ روسیه می‌افتم. ارتش نازی، ماه‌ها این شهر استراتژیک که دروازه روسیه به شمار می‌رود را محاصره کرده بود. آذوقه‌ها به پایان رسیده بود و مردم شهر، در سرمای زمستان که گاهی دما به منفی چهل درجه هم می‌رسید، غذایی برای خوردن نداشتند. در چنین شرایط جانفرسایی، در‌های سالن اصلی نمایش شهر، به روی مردم دائما باز بود.

در آخرین روزها، بازیگران که توانایی سخن گفتن نداشتند، فقط به روی صحنه می‌آمدند و با نگاه هایشان دیالوگ‌ها را رد و بدل می‌کردند و خیل تماشاگران هم، از آنجا که همه دیالوگ‌ها را حفظ شده بودند، با تمام وجود، صحنه را درک می‌کردند و روزنه امید را همچنان در دل هایشان گشوده نگاه می‌داشتند. راز مقاومت سن پترزبورگی‌ها و تحمیل شکست بر ارتش نازی، در همین نگه داشت امید، بود. در واقع، هنر منادی امید و آگاهی بخش از فردای بهتر بود و هست و البته همچنان و همیشه خواهد بود.

اما درباره کارناوال باید بگویم که تنوع لوکیشن در آن، جذابیت‌های بسیاری به کار رامبد جوان داده و گواهی پختگی و جسارت جوانانه و در حین حال، مجربانه اوست. او ثابت کرده است که پا در هر عرصه‌ای برای برنامه سازی می‌گذارد، یک اتفاق تازه رقم می‌زند و تا مدت ها، جریان جدیدی در عرصه هنر و فرهنگ به وجود می‌آورد.

لازم است اینجا به تحلیل کوتاهی از «کارناوال» از منظر «تماس اثر هنری» و تاثیرات شگرف آن بپردازیم تا متوجه شویم که کار رامبد جوان، می‌تواند در زیست بوم فرهنگ و هنر کشور، دارای اهمیت بی اغراقی باشد.

تماس اثر هنری، در «کارناوال» در سه سطح رخ داده است؛ نخستین اش، در تصویر‌ها و قاب‌های شفاف، نزدیک و چشم نواز آن است. به هنر نورپردازی در این مجموعه، اهمیت بسیار و به جایی داده شده است. قاب تصاویر، تمیز و خلوت است؛ بنابراین مخاطب با آنچه که می‌بیند احساس نزدیکی می‌کند تا آنجا که با آن، همراهی می‌شود.

دوم، ارتباط مستقیم و چشمی رامبد جوان به عنوان گرداننده این مسابقه با مخاطبان بیرونی از طریق دوربین است. این کار باعث می‌شود که مخاطب در اصطکاکی منطقی و سرحال کننده، با مجری و فضای «کارناوال» قرار بگیرد.

سوم، اجرای زنده موسیقی در لابه لای بخش‌های مختلف مجموعه است. موسیقی سریع‌ترین و نافذترین هنر برای لمس کردن هنر توسط مخاطب است. با کنار هم قرار دادن این سه موضوع، می‌توانیم براساس نظریه «تماس اثر هنری»، به این نتیجه برسیم که رامبد جوان، توانسته است، بار دیگر با خلاقیت و شجاعتی که در برنامه سازی دارد، مخاطب را به راحتی با خود همراه کند.

در «کارناوال» بیانیه آغازین به سبک آهنگین ارائه شد و در آن، حرف‌های بزرگ و البته مبتلابه جهان و روزگار امروز، بیان شد. آقای «جوان» با این کار، خود را در قامت برنامه سازی به نمایش گذاشت که دغدغه دارد و فقط به دنبال سرگرمی و معرفی اسپانسر و کسب درآمد نیست. بلکه می‌خواهد جریان ایجاد کند و در این جریان، مخاطب را به سطح یک برنده، هدایت کند.

پس می‌توانیم بگوییم که رامبد جوان، با «کارناوال» که مجموعه‌ای باکیفیت، فکرشده و دغدغه‌مند است، از مرز‌های هنر ایران باز هم محافظت کرده است. مرز‌هایی که دائما با فکر‌های کهنه یا اندیشه‌های بسته، دائما در معرض خطر کوچک شدن و بی خاصیت شدن هستند. مرز‌هایی که همواره در خطر رسوخ و تهاجم برنامه‌های ضدجریان و بیگانه با واقعیت‌های داخل کشور قرار دارند.

«کارناوال» در قسمت نخست اش، تجربه‌ای جالب و متنوع برای مخاطب بود. رقابت میان گروه امیرمهدی ژوله و علی اوجی در دو فضای متفاوت، اما هر دو، ریشه گرفته از حرفه‌ای گری آغاز شد. در این بین هم، پر از اتفاقات جذاب و حاشیه‌ای بود که ملال را از مخاطب به دور می‌کرد. مقدم «کارناوال» تازه‌ترین کار رامبد جوان را در پهنه هنر و نمایش کشور، باید مبارک بدانیم و برای ادامه موفقیت آمیزش، بازتاب دهنده حال خوب مان به گروه تولید آن باشیم. این گونه، لحظاتی که خیال مخاطب با بال‌های بلورینی که از تماشای این اثر به پرواز در می‌آید، می‌تواند حس سرزندگی و امیدواری را به جامعه تسری دهد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین