این جنایت بیست و هشتم اسفند ۱۴۰۲ در یکی از محلههای تهران رخ داد. مقتول مردی افغانستانی بود که با ضربات چکش به قتل رسیده بود. هرچند همسر او ادعا میکرد که سارقان نقابدار به خانه اش هجوم برده و جان شوهرش را گرفتهاند، اما مدارک و شواهد نشان میداد که او دروغ میگوید. این زن دستگیر شد و در بازجوییها اسرار قتل شوهرش را فاش کرد.
او گفت که نقشه قتل را با همدستی یکی از هموطنان خود به نام صابر، کشیده است. اگرچه صابر پس از جنایت به کشور خود گریخته بود، اما بعد از مدتی به گمان اینکه آبها از آسیاب افتاده به ایران برگشت که توسط پلیس تهران دستگیر شد. او گفت: من و فیروزه همسر مقتول با یکدیگر همکار بودیم و وقتی سفره دلش را برایم باز کرد و گفت که با همسرش اختلاف دارد، نقشه قتل او را کشیدیم. روز حادثه من به خانه او رفتم و جان همسرش را در خواب گرفتم. سپس فیروزه به پلیس زنگ زد و با داستان سرایی سعی در گمراه کردن پلیس داشت که در نهایت دستمان رو شد.
این دو متهم راهی زندان شدند و قاضی محسن اختیاری بازپرس جنایی تهران، برای عاملان این جنایت، کیفرخواست صادر کرد؛ مرد افغانی به جرم قتل عمدی و همسر مقتول به اتهام معاونت در قتل در دادگاه کیفری محاکمه خواهند شد.