اختلال و ضعف در قوه جاذبه (جذب مواد به اعضا و سلول ها) و قوه ماسکه (نگهداری مواد در اعضا و سلول ها) در کلیهها و مجاری ادراری و افزایش ادرار شخص و دفع آب بدن و متعاقبا افزایش مصرف آب توسط بیمار، از علل و علائم دیابت شمرده شده است.
امروزه نیز ثابت شده است که پر ادراری و میل به نوشیدن بیش از حد آب از علائم شایع ابتلا به دیابت است، اما علت ابتلا نیست؛ بنابراین میتوان گفت که استدلال طب سنتی در متون به جا مانده از حکمای این مکتب و توصیفی که به عنوان علت شناسی یا پاتوفیزیولوژی ابتلا به این بیماری ارائه شده است نادرست و یا حداقل ناقص است، چراکه علت را نباید در کلیهها (یا همان قلوهها در طب سنتی) جستوجو کنیم؛ بنابراین یکی از اختلافات مهم بین طب سنتی و طب رایج در مورد ریشه ابتلا به دیابت همین مورد است که به نظر میرسد با توجه به تحقیقات گسترده انجام شده، در اینجا نظر طب رایج قابل قبولتر است.
در واقع علت افزایش ادرار در زمان ابتلا به دیابت افزایش میزان قند خون است. البته حکمای طب سنتی به این موضوع اشاره داشتهاند که میزان قند ادرار در افراد مبتلا به دیابت افزایش مییابد و ادرار آنها شیرین میشود.
به طور مثال به گفته ابن سینا یکی از نشانههای ابتلا به دیابت این است که پشه، مورچه یا سایر حشرات دور ادرار شخص مبتلا جذب میشوند که یافته مهمی محسوب میشود، اما اینکه چرا میزان قند در ادرار مبتلایان به دیابتیس افزایش پیدا میکند به نظر میرسد در طب سنتی ایرانی به درستی تبیین نشده است.
امروزه با پیشرفت علم دانشمندان دریافتهاند که علت افزایش قند به دلیل اختلال در متابولیسم قند، کربوهیدارتها و چربیها در بدن فرد اتفاق میافتد. غده پانکراس یا همان لوزالمعده هورمون انسولین (insulin) را ترشح میکند؛ این هورمون وظیفه دارد تا قند یا گلوکز خون را برای ذخیرهسازی یا تامین انرژی به درون سلولهای بدن هدایت کند.
در صورت ابتلا به دیابت، بدن قادر نخواهد بود که هورمون انسولین را به میزان کافی ترشح کند و یا از آن به طور موثری استفاده نماید. به همین دلیل سطح قند خون بالا میرود.
در دیابت نوع یک، سلولهای ایمنی علیه سلولهای سازنده انسولین در پانکراس فعال شده و به دنبال تخریب این سلول ها، تولید و ترشح انسولین مختل میشود. به همین دلیل افراد مبتلا به دیابت نوع یک، از آغاز درمان نیاز به تزریق انسولین دارند.
در دیابت نوع دو، علیرغم این که پانکراس انسولین تولید میکند، این میزان از انسولین برای استفاده بدن کافی نیست و یا به بیان بهتر، بدن قادر به استفاده صحیح از آن نیست و سلولهای بدن به انسولین پاسخ مناسب نمیدهد. این نوع دیابت در افراد دارای اضافه وزن بیشتر دیده میشود.
اما در متون طب سنتی هیچ صحبتی از پانکراس یا همان لوزالمعده و یا انسولین نشده است. انسولین و درمان دیابت با کمک آن از یافتههای سده اخیر میباشد.
همچنین در طب سنتی به مجموعه طحال و لوزالمعده «سپرز» گفته میشده است. در این مکتب لوزالمعده به عنوان زبانهای از طحال برشمرده میشده است؛ بنابراین طب رایج در استدلال علت بیماری دیابت قویتر عمل کرده و نظر آن مورد قبولتر میباشد.
دیابت در طب سنتی: سوء مزاج، علت العلل دیابت در طب سنتی
مطالب فوق الذکر به این معنی نیست که طب سنتی به دلیل عدم تشخیص درست علت بروز دیابت نمیتواند در زمینه درمان آن نیز کمک کند. در اینجا یک بحث اساسی تری مطرح میشود و آن علت اولیه و ریشهای این بیماری است.
به طور مثال وقتی علامتی در بدن مشهود میشود، که در اینجا همان پر ادراری است، طب سنتی علت آن را در ضعف کلیهها میبیند و طب رایج افزایش میزان قند در ادرار را علت تکرر ادرار میداند که بر اساس قانون اسمز آب بیشتری وارد ادرار میشود و حجم ادرار نیز افزایش مییابد.
حال هر یک از این علتهای گفته شده برای افزایش ادرار در طب سنتی و طب رایج علتی دارند. از دیدگاه طب سنتی به علت ضعف قوای جاذبه و ماسکه و سوء مزاج کلیه این عضو ضعیف شده است که این امر باعث پر ادراری میشود. در طب رایج علت بالا رفتن قند و پرادراری ناشی از آن مرتبط با کاهش یا عدم ترشح انسولین و یا عدم جذب مناسب انسولین توسط برخی از بافتها و مقاوم شدن آنها نسبت به انسولین است.
در طب سنتی همانطور که علت پرادراری را ضعف و سوء مزاج کلیه و مجاری ادراری میداند سعی میکند تا با این رویکرد و درمان سوء مزاج کلیه بیمار را درمان کند و طب رایج که علت دیابت را در کاهش ترشح و یا عدم جذب انسولین توسط بافتها میداند اساس درمان را بر تامین انسولین و کاهش مقاومت بافتها به انسولین میگذارد تا با متابولیزه کردن قند و مصرف آن توسط بافتها قند خون را کاهش دهد.
باز یک پله عقبتر میرویم تا علت العلل دیگری را بسنجیم: در طب رایج این سوال پرسیده میشود که چرا انسولین در بدن کم ترشح میشود؟ انسولین هورمونی است که توسط لوزالمعده ترشح میشود. گاهی سلولهای لوزالمعده انسولین کافی را ترشح نمیکنند و مشکلات بعدی به وجود میآید.
در طب سنتی نیز گفته میشود که شخص استعداد ذاتی (به تعبیر طب رایج زمینه ژنتیک) ابتلا به این بیماری را داشته است و به علت عدم رعایت اصول مزاجی مربوطه دچار سردی یا گرمی مزاج و به تبع آن سردی یا گرمی کلیه شده و متعاقبا دچار دیابت شده است.
چرا سلولهای پانکراس قادر به تولید انسولین نیستند؟ طب رایج هنوز نتوانسته است دلیل مشخصی برای این عدم یا کاهش تولید انسولین پیدا کند. گفته میشود که دیابت نوع یک بیماری خودایمنی است؛ خودایمنی به گروهی از بیماریها گفته میشود که سیستم ایمنی فرد علیه سلولهای خودی فعال شده و به آنها آسیب میرساند.
در دیابت نوع یک، سلولهای ایمنی علیه سلولهای سازنده انسولین در پانکراس فعال شده و تولید و ترشح انسولین را مختل میکنند.
اگر فرض کنیم طب سنتی بپذیرد که ریشه دیابت در پانکراس است علت آسیب به پانکراس و تخریب سلولهای آن که بعد منجر به کاهش ترشح انسولین و دیابت میشود را طب سنتی سوء مزاج میداند؛ بنابراین طب سنتی در بیان علت العلل دیابتیس اشتباهی نکرده است. شاید در نگاه اول ارتباط دادن سوء مزاج کلیه به دیابت اشتباه به نظر برسد، اما در نهایت ارتباط آن با سوء مزاج بدن و بروز دیابت دور از ذهن نخواهد بود.
در اینجا تفاوت بین طب سنتی و طب رایج نمایان میشود. زمانی که این دو مکتب طبی علت العلل را متفاوت بدانند بدیهی است که رویکرد پیشگیری-درمانی متفاوتی خواهند داشت.
سوء مزاج یعنی خارج شدن شخص از حالت تعادلی همیشگی خود، در کل بدن یا در برخی اعضا، که میتواند به برخی از اعضا آسیب برساند وعملکرد عضو را مختل کند و اگر آن عضو پانکراس باشد میتواند منجر به دیابت شود؛ و همچنین اگر این سوء مزاج در سایر اعضای بدن اتفاق بیفتد میتواند باعث بروز سایر علائم دیابت نیز بشود. مثلا سوء مزاج در کلیه بر کیفیت ادرار تاثیر میگذارد.
به طور مثال یکی از نشانههای سوء مزاج رطوبتی، افزایش چربیهای بدن است و این افزایش چربی بدن که باعث چاقی هم میشود زمینه ساز مقاومت بدن به انسولین و ایجاد دیابت نوع دو است.
از دیدگاه طب سنتی پرخوری، بدخوری و کم فعالیتی منجر به غلبه اخلاط (مواد حاصل از غذا) و مواد زائد در بدن شده که معمولا با چاقی همراه است وامکان ابتلا به دیابت نوع دو را افزایش میدهد؛ بنابراین طب سنتی سوء مزاج را علت دیابت میداند و سوء مزاج به صورت مستقیم یا با افزایش و کاهش اخلاط در بدن (سوء مزاج مادی) میتواند باعث اختلال در عملکرد اعضا شود. در اینجا سوء مزاج پانکراس و یا افزایش بافت چربی بدن میتوانند با کاهش ترشح انسولین و یا عدم تاثیر کافی انسولین بر بافتها عامل بروز دیابت باشد.
دیابت در طب سنتی: دیابت گرم و دیابت سرد
همانطور که افراد مزاجهای متفاوتی دارند استعداد ابتلا به بیماریها نیز در آنها متفاوت است. اما جالب اینجاست که دیابت هم در سرد مزاجان و هم گرم مزاجان رخ میدهد و در طب سنتی نیز تصریح شده است که دیابت دو نوع است: دیابت سرد و دیابت گرم.
در یک دسته بندی کلی میتوان گفت برخی افراد گرم مزاج و برخی سرد مزاجند.
افراد با مزاج گرم معمولا پر جنب و جوش تر، برونگراتر، و پر انرژی ترند. سرعت تکلم و سرعت انجام کارهایشان بیشتر از سایرین است. روابط عمومی بهتری دارند. احساس حرارت بیشتری دارند و نسبت به دیگران بدنهای گرم تری دارند. گرمای هوای برای آنها آزاردهندهتر از سایرین است و از مصرف بیش از حد خوردنیهایی با مزاج گرم بیشتر از سایرین متضرر میشوند.
گرم مزاجها یا گرم و ترند و یا گرم و خشک: گرم و خشکها معمولا پوست گندمی دارند و لاغرند و به نسبت، جدی هستند. اما گرم و ترها پوست گلگونی دارند و خونگرمتر از گرم و خشکها هستند، افراد تنومندی هستند و استعداد چاقی عضلانی بیشتری دارند.
سردمزاجان افرادی درون گرا تر، به سردی حساس تر، و آرامتر هستند و متابولیسم پایین تری دارند. سرد و خشکها لاغرترند، پوستهای تیرهای دارند پوستهای خشک تری دارند، موهای زائد بیشتری دارند و استعداد مشکلات روحی و روانی در این افراد بیشتر است. سرد و ترها پف آلودتر هستند، پوست سفید و روشنی دارند بدن سستی دارند و حالت خواب آلودگی در آنها بیشتر است.
بدیهیست احتمال اینکه دیابت سرد در افراد با مزاج سرد رخ دهد بسیار بیشتر است و گرم مزاجان اصولا به دیابت گرم مبتلا میشوند. البته همیشه در طب سنتی گفته میشود که اگر کسی مزاج گرمی داشته باشد، اما در مصرف سردیجات زیاده روی کند و از مزاج خود فاصله بگیرد ممکن است به بیماریهایی که در سرد مزاجان رخ میدهد مبتلا شوند.
همین موضوع در مورد سرد مزاجان نیز صدق میکند؛ بنابراین از نظر تئوریک این احتمال وجود دارد که شخصی با مزاج گرم دچار دیابت سرد شود و یا شخصی با مزاج سرد دچار دیابت گرم شود.
اما به طور معمول گرم مزاجان به دیابت گرم و سردمزاجان به دیابت سرد مبتلا میشوند.
دیابت در طب سنتی: تفاوت نگرش طب سنتی و طب رایج در درمان دیابت
در اینجا به یکی دیگر از تفاوتهای طب سنتی و طب رایج در مورد دیابت میرسیم که یکی از نقاط قوت و برتری طب سنتی محسوب میشود:
در طب رایج همه انسانها تقریبا از نظر شانس ابتلا به دیابت یکسان در نظر گرفته میشوند، البته در طب رایج نیز گفته شده است افرادی که دچار اضافه وزن و مشکلات متابولیسمی هستند یا دارای زمینه ژنتیک میباشند، برای ابتلا به دیابت مستعدترند و کنترل دیابت در این افراد سختتر است، اما در طب سنتی ایرانی افراد از نظر استعداد ابتلا به دیابت بسیار دقیقتر و جزییتر تفکیک شدهاند به طوری که هم در علت و هم پاتوفیزیولوژی و هم در پیشگیری و درمان این تفکیک وجود دارد.
اما طب رایج به دلیل اینکه تمام افراد را یکسان میبیند و تنها از حیث کاهش ترشح انسولین به موضوع نگاه میکند پس توصیههای درمانی آن نیز برای همه یکسان است. همه مبتلایان به دیابت را از مصرف شیرینیجات منع میکند، در عین حال همه را توصیه به ورزش، مصرف مایعات، و داروهای مختص این بیماری مانند انسولین و یا متفورمین مینماید.
اما در طب سنتی نگاه به درمان این بیماری کاملا تفکیک شده و هدفمند است. قانون مهم طب سنتی که میگوید انسانها به دلیل تفاوت در مزاجشان با یکدیگر متفاوتند و سبک زندگی متفاوتی دارند در درمان دیابت نیز بسیار مهم است.
به طور مثال اگر شخصی گرم مزاج است و دیابت گرم دارد برای بهبود باید از غذاها و داروهای رو به خنکی و اعتدال استفاده کند و شخص سرد مزاج که معمولا به دیابت نوع سرد مبتلا میشود نیز باید از داروها و خوراکیهای رو به گرمی و تدابیر روبه گرم استفاده کند.
البته باید توجه داشت که دستورات درمانی طب سنتی تنها محدود به رژیم غذایی نمیشود و تمامی جنبههای زندگی فرد را در بر میگیرد که در ادامه مقاله با جزییات به آنها پرداخته میشود.
دیابت در طب سنتی: علت سوء مزاج پانکراس
انسانها هر کدام در بدن و یا روانشان دارای نقاط ضعفی هستند. شخصی ممکن است دچار ضعف در سیستم کلیوی باشد، شخصی دچار مشکلات کبدی و شخصی دیگر ممکن است زمینه ابتلا به بیماریهای قبلی و عروقی داشته باشد.
به همین صورت کسانی که استعداد ژنتیک ضعف در لوزالمعده دارند ممکن است در صورت سوء مزاج دچار دیابت شوند. با اینحال برخی از افراد به علت رعایت اصول سبک زندگی خود میتوانند علیرغم وجود زمینه ژنتیک از ابتلای خود به این بیماری جلوگیری کنند. اما سبک زندگی نامناسب باعث ابتلای شخص به بیماریها میشود.
گاهی گفته میشود که دیابت یک بیماری خود ایمنی است. اما باید به این نکته توجه داشت که سیستم ایمنی بدن به تنهایی و به خودی خود تحریک نمیشود بلکه وجود مواد غیر طبیعی در بدن که خود شخص باعث تجمع آنها میشود باعث تحریک سیستم ایمنی شده، این سیستم حالت افسار گسیخته پیدا میکند و برای دفع این سموم بر علیه بافتها و سلولهای خود نیز فعال شده و باعث تخریب غیرقابل بازگشت بافتهای بدن میشود.
ریشه بسیاری از بیماریها در بدن مانند دیابت، انواع روماتیسم،ام اس، پسوریازیس، و آلرژیها خود ایمنی است.
ریشه بروز این بیماریهای خود ایمنی در اکثر مواقع سوء مزاج است که مقصر آن خود شخص است. گاهی این سوء مزاج مادی است و به علت وجود اخلاط غیر طبیعی در بدن به وجود میآید یا بدون وجود این مواد است که سوء مزاج ساده است و به طور مثال به علت افزایش حرارت یا سردی در بدن به وجود میآید.
افرادی که گرم و خشک هستند مستعد تشکیل صفرای غیر طبیعی و آسیب به پانکراس و دیابت میشوند. افراد با مزاج سرد و خشک نیز مستعد سودای اضافه و غیر طبیعی هستند که میتواند باعث آسیب به بافتها و بیماری آنها شود. همه این موارد میتوانند سیستم ایمنی را علیه سلول تحریک کنند.
افراد با مزاجهای رطوبتی (گرم و ترها و سرد وتر ها) میتوانند دچار غلبه بلغم شوند. رطوبت اضافه در بدن که عامل چاقی در ایشان نیز هست منجر به تغییر ماهیت بافتها میشود.
سلولهایی که مواد زائد در آنها تجمع پیدا کرده است و در اصطلاح طب سنتی دچار امتلا شدهاند کار خود را بخوبی انجام نمیدهند و انسولین نمیتواند به خوبی روی این بافتها اثر خود را بگذارد و قوه جاذبه، هاضمه (متابولیسم)، دافعه و ماسکه این سلولها را مختل میکند.
در طب سنتی چهار قوه داریم:
قوه جاذبه باعث جذب مواد مفید به سلولها میشود.
قوه ماسکه باعث حفظ مواد مفید در سلول میشود تا زودتر از موعد دفع نشوند.
قوه هاضمه باعث هضم و سوخت و ساز و قابل مصرف شدن مواد در بدن میشود.
و قوه دافعه باعث دفع مواد زائد از بدن میشود تا در سلول تجمع نکند و باعث تخریب و مرگ آن شود.
هر کدام از این چهار قوه دچار اختلال شوند بدن نمیتواند کار خود را به خوبی انجام دهد اختلال این قوا در لوزالمعده و بافتهای چربی و عضلات باعث بروز دیابت نوع یک و یا دو میشوند.
دیابت در طب سنتی: علت بروز دیابت در افراد گرم مزاج از دیدگاه طب سنتی
در طب سنتی گفته میشود که سوء مزاج گرم در بروز دیابت شایعتر از سوء مزاج سرد است. در تجربیات، هر دو نوع دیده میشوند.
کسی که مزاج گرم دارد و ذاتا حرارت بدن و سوخت ساز بالاتری نسبت به دیگران دارد در صورت عدم رعایت اصول و تدابیر مزاجی مربوطه مانند قرار گرفتن زیاد در معرض هوای گرم، مصرف بیش از حد غذاهای گرم مزاج مانند ادویه جات، نداشتن خواب کافی، تحمل استرس بالا و عصبانیت بیش از حد، مستعد سوء مزاج گرم خواهد شد.
یعنی بدن او و اعضای بدنش تحریک پذیر شده و این حرارت زائد به جسم و روح او آسیب میزند و این آسیب در جاهای مختلف بدن میتواند نمود پیدا کند.
در این مورد اگر شخص به صورت ذاتی در غده لوزالمعده یا پانکراس خود ضعف داشته باشد حتما این سوء مزاج گرم به این عضو آسیب میزند و بیماریهای ناشی از اختلال این عضو و اعضای نسبتا مشابه (سایر غدد) مانند دیابت یا تغییر برخی هورمونها در او ظاهر میشوند.
شخص گرم مزاجی که تدابیر مربوطه را پیاده نکرده باشد ممکن است به علت وجود حرارت زائد در بدنش دچار آسیب در پانکراس شده، به علت تخریب سلولهای بتای این عضو و کاهش یا عدم ترشح انسولین و به علت درست انجام نشدن سوخت و ساز در بدن دچار دیابت شود.
در طب سنتی از سوخت و ساز با واژه هضم یاد میشود. هضم سوم و هضم چهارم در مجاری و بافتها صورت میگیرد.
سوء مزاج گرم باعث تولید خلط صفرا و یا اخلاط اصطلاحا سوخته (مواد تغییر ماهیت پیدا کرده) در بدن میشود. این یعنی مواد سالم در بدن به علت دریافت حرارت بیش از حد و غیرطبیعی دچار تغییر شکل شده و به گفته علم امروز آرایش مولکولی آنها بر هم میخورد که حکما از این اخلاط با واژه سوخته یاد میکنند.
این مواد که میتوانستند بدن را تغذیه کنند تبدیل به آلرژنها و سموم میشوند و باعث بروز آسیب در سلولهای مختلف بدن میشوند.
اگر سلولهای بتای پانکراس توسط این اخلاط سوخته یا حمله خارج از کنترل سیستم ایمنی، دچار آسیب و تخریب شوند شخص دچار دیابت میشود؛ بنابراین شخص گرم مزاج با مصرف بیش از حد گرمیها و عدم رعایت تدابیر مربوطه مزاج خود باعث تولید صفرا و یا اخلاط غیر طبیعی خیلی گرم و اصطلاحا سوخته در بدن خود میشود که این اخلاط مانند سموم عمل کرده و سیستم ایمنی را تحریک میکند و شخص دچار دیابت خود ایمنی میشود.
صفرا غیر طبیعی داغ و سوزاننده و در صورت سوخته شدن نارنجی قرمز تیره یا سیاه است.
دیابت در طب سنتی: علت بروز دیابت در افراد سرد مزاج از دیدگاه طب سنتی
در سرد مزاجان نیز در صورت عدم رعایت اصول طب سنتی و تدابیر مربوط به سردی مانند عدم تحرک کافی و خواب بسیار زیاد خصوصا در نواحی سردسیر ممکن است شخص دچار سوء مزاج سرد شده و این سوء مزاج سرد میتواند روی بافتهای بدن و همچینین اعضایی، چون لوزالمعده تاثیر منفی بگذارد و باعث ایجاد دیابت شود.
عدم رعایت تدابیر مربوطه مزاج سرد خصوصا سرد و خشک نیز میتواند موجب به وجود آمدن مقدار زیادی سودا خصوصا سودای غیر طبیعی در بدن شود.
سودا به تعبیر حکما مادهای غلیظ، سنگین، رسوب دهنده، و سیاه است. سودای غیرطبیعی در بدن تبدیل به سموم، آلرژنها و عامل محرک سیستم ایمنی میشود و با همان مکانیزم صفرا، که پیشتر توضیح داده شد، باعث ایجاد بیماریهای خود ایمنی مانند دیابت خواهد شد.
دیابت در طب سنتی: تفاوت علائم دیابت در گرم مزاجان و سرد مزاجان
مزاج در ایجاد نوع دیابت بسیار نقش مهمی ایفا میکند. تشخیص مزاج شخص هم از حیث علت و هم از حیث پیشگیری و درمان بسیار مهم است.
تشنگی
در افراد با مزاج گرم تشنگی غالبتر است، اما در هر دو مزاج دیده میشود چرا که با افزایش ادرار نیاز بدن به آب افزایش مییابد.
گرم مزاجان به علت حرارتشان تشنگی بیشتری حس میکنند و تشنگی شان با آب سرد رفع میشود، اما تشنگی در سرد مزاجان با مصرف آب گرم و ولرم بهبود بهتری پیدا میکند چراکه باعث دفع و حل بهتر مواد سرد از معده میشود و تحریک تشنگی کمتر میشود.
رنگ ادرار
طبیعتا رنگ و بوی ادرار در گرم مزاجان تندتر و غلیظتر است، اما سرد مزاجان ممکن است حجم ادرار بیشتری داشته باشند. ادرار سردمزاجان معمولا بی رنگ و شفاف است و بوی کمتری میدهد یا اصلا بو نمیدهد.
سوزش ادرار نیز در هر دو معمولا وجود ندارد، اما احتمال بروز آن در گرم مزاجان بیشتر است.
نبض، دمای بدن
گرم مزاجان معمولا نبض سریعتر و قوی تری دارند.
در طب سنتی توصیف شده است که در دیابت سرد احساس سردی در پهلوها و کلیهها بیشتر حس میشود ولی در گرم مزاجها بیشتر گرمی و داغی در این نواحی محسوس است.
وزن
افرادی که دیابتشان به خوبی کنترل نشود دچار لاغری میشوند که در طب سنتی به آن خشکی مزاج گفته میشود. این علامت در گرام مزاجان نسبت به سرد مزاجان شایعتر است؛ بنابراین در مواجهه با افراد مبتلا به دیابت با دو دسته از علائم رو برو میشویم دسته اول افراد گرم مزاجی که بر اثر دیابت دچار کاهش وزن شدهاند و علائم حرارت در آنها مشهود است و دسته دوم سرد مزاجانی را میبینیم که سرد وتر هستند، دچار پف آلودگی، چاقی و ضعف هستند. ضعف در گرم مزاجان نیز اتفاق میافتد، اما در سرد مزاجان بارزتر است و زودتر اتفاق میافتد.