کشف جسد راز مرد دو زنه را فاش کرد
آفتاب‌‌نیوز : 
كنار رودخانه‌يي افتاده بود. وقتي در گوني را باز كردند با جسد مرد جواني روبرو شدند كه با ضربات چاقو كشته شده بود.
مردي كه شاهد حادثه بود به پليس گفت: يك اتومبيل زرد رنگ چند ساعت پيش از راه رسيد و سرنشينان آن، يك گوني را كنار رودخانه انداختند و اتومبيل را هم لب جاده گذاشتند و فرار كردند. ماموران در بازرسي از اتومبيل يك شماره تلفن پيدا كردند و با كمك اداره مخابرات دريافتند كه اين تلفن متعلق به خانه‌يي در شيراز است. در اين خانه يك زن با دختر و پسرش سكونت داشتند كه هر سه براي بازجويي به كلانتري احضار شدند.
زن در جريان بازجويي حرفهاي ضد و نقيضي زد و دخترش هم گفت: مردي را كه كشته شده است نمي‌شناسد. بازجويي از اين دختر ادامه يافت و سرانجام اعتراف كرد كه جسد متعلق به شوهر اوست. وي گفت:من با شوهرم زندگي بسيار راحتي داشتيم تا اينكه شروع به بدرفتاري كرد. شوهرم مرتب دعوا مي‌كرد و رفتار زننده‌يي با من داشت.كم كم‌به‌رفتارش‌مشكوك شدم.او حتي با بهانه‌هاي مختلف شب‌ها به خانه نمي‌آمد. يك روز تصميم گرفتم او را تعقيب كنم. دنبالش‌رفتم ومتوجه شدم كه‌اومجددا ازدواج كرده است. اين موضوع را به مادرم گفتم و براي اينكه براي هميشه از دستش راحت شوم به همراه مادر و برادرم نقشه‌قتلش راكشيديم. شوهرم را به خانه مادرم دعوت كرديم و برادرم با ضربات چاقواو را به قتل رساند و سپس‌جسدش‌را داخل يك گوني گذاشتيم ودر كنار رودخانه رها كرديم.
به گزارش پليس مادر و برادر اين دختر نيز به جرم خود اعتراف كرده اند.
كنار رودخانه‌يي افتاده بود. وقتي در گوني را باز كردند با جسد مرد جواني روبرو شدند كه با ضربات چاقو كشته شده بود. مردي كه شاهد حادثه بود به پليس گفت: يك اتومبيل زرد رنگ چند ساعت پيش از راه رسيد و سرنشينان آن، يك گوني را كنار رودخانه انداختند و اتومبيل را هم لب جاده گذاشتند و فرار كردند. ماموران در بازرسي از اتومبيل يك شماره تلفن پيدا كردند و با كمك اداره مخابرات دريافتند كه اين تلفن متعلق به خانه‌يي در شيراز است. در اين خانه يك زن با دختر و پسرش سكونت داشتند كه هر سه براي بازجويي به كلانتري احضار شدند.
زن در جريان بازجويي حرفهاي ضد و نقيضي زد و دخترش هم گفت: مردي را كه كشته شده است نمي‌شناسد. بازجويي از اين دختر ادامه يافت و سرانجام اعتراف كرد كه جسد متعلق به شوهر اوست. وي گفت:من با شوهرم زندگي بسيار راحتي داشتيم تا اينكه شروع به بدرفتاري كرد. شوهرم مرتب دعوا مي‌كرد و رفتار زننده‌يي با من داشت.كم كم‌به‌رفتارش‌مشكوك شدم.او حتي با بهانه‌هاي مختلف شب‌ها به خانه نمي‌آمد. يك روز تصميم گرفتم او را تعقيب كنم. دنبالش‌رفتم ومتوجه شدم كه‌اومجددا ازدواج كرده است. اين موضوع را به مادرم گفتم و براي اينكه براي هميشه از دستش راحت شوم به همراه مادر و برادرم نقشه‌قتلش راكشيديم. شوهرم را به خانه مادرم دعوت كرديم و برادرم با ضربات چاقواو را به قتل رساند و سپس‌جسدش‌را داخل يك گوني گذاشتيم ودر كنار رودخانه رها كرديم.
به گزارش پليس مادر و برادر اين دختر نيز به جرم خود اعتراف كرده اند.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید