همزمان با فعال شدن مکانیسم ماشه (اسنپ یک) توسط تروئیکای اروپا، رسانههای اپوزیسیون و همچنین رسانههای جریان غربگرا در داخل مدعی شدند که چین و روسیه در قضیه فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران به دنبال منافع خود و بهرهبرداری ابزاری از تهران هستند.
بر اساس این ادعا، این دو کشور از ایران به عنوان کارت بازی در معادلات جهانی بهره میبرند و حتی ممکن است در خرید نفت با تخفیفهای سنگین از ایران، از این فرصت سوءاستفاده کنند. اما واقعیتها و اسناد مستند نشان میدهد که چنین روایتی نه تنها بیپایه است، بلکه نادیده گرفتن منافع مشترک و پیچیدگی روابط بینالمللی است.
منافع مشترک ایران، چین و روسیه: همکاری راهبردی و مستمر
یکی از محورهای اساسی سیاست خارجی چین و روسیه، ایجاد و تقویت همکاریهای راهبردی با کشورهای منطقه غرب آسیا و از جمله ایران است. این همکاریها فراتر از رابطه تجاری صرف، در قالب پروژههای بزرگ انرژی، امنیتی و زیرساختی تعریف شدهاند.
طبق گزارش سال ۲۰۲۱ سازمان همکاری اقتصادی شانگهای (که چین و روسیه از اعضای اصلی آن هستند) ایران به عنوان یک پل ارتباطی حیاتی میان آسیای میانه، غرب آسیا و اروپا در نظر گرفته میشود و همکاری با آن، کلید توسعه راهبردی منطقهای به شمار میرود.
همچنین در سند همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین (که در سال ۲۰۲۱ امضا شد) آمده است: «چین و ایران متعهد به گسترش همکاری در حوزههای انرژی، فناوری، حمل و نقل و توسعه زیرساختهای منطقهای هستند، که منافع مشترک آنها را در منطقه افزایش میدهد.»
روسیه نیز در بیانیههای رسمی متعدد، ایران را شریک کلیدی در حفظ ثبات منطقهای و مقابله با تهدیدهای تروریسم و افراطگرایی معرفی کرده است.
غیرقانونی بودن فعالسازی مکانیسم ماشه
یکی از نکات حقوقی این است که آمریکا پس از خروج یکجانبه از برجام در سال ۲۰۱۸ (اردیبهشت ۱۳۹۷)، دیگر عضو توافق محسوب نمیشود و بر این اساس، حق فعالسازی مکانیسم ماشه (Snapback) را ندارد. در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، که برجام بر اساس آن شکل گرفته، مکانیسم ماشه تنها توسط اعضای باقیمانده برجام قابل اجراست.
«عبدالرضا فرجیراد» استاد روابط بین الملل پیش از این گفته است: «فعال سازی مکانیسم ماشه از سوی اروپا هم غیرقانونی است؛ چرا؟ چون مکانیسم ماشه وقتی میتواند فعال شود که ایران از تعهداتی که در برجام انجام داده خارج شود. این در حالی است که چنین اتفاقی رخ نداده است و این آمریکا و تروئیکای اروپا بودند که از تعهدات خود خارج شدهاند؛ یعنی تروئیکای اروپا و آمریکا از برجام خارج شدهاند و سه کشور اروپایی به هیچ عنوان این عهدشکنی و بی عملی را جبران نکردند.»
بر همین اساس چین و روسیه بارها در مجامع بینالمللی اعلام کردهاند که اقدام آمریکا و اروپا به فعالسازی مکانیسم ماشه فاقد وجاهت قانونی است و از سوی آنها به عنوان نقض تعهدات بینالمللی محکوم شده است. این مخالفت در گزارشهای رسمی شورای امنیت و بیانیههای کشورهای عضو به وضوح قابل مشاهده است.
چرا چین و روسیه از فشار یکجانبه غرب علیه ایران منتفع نمیشوند؟
جریان غربگرا با سادهسازی موضوع، اینطور القا میکند که چین و روسیه در حال سوءاستفاده از ایران هستند و به نوعی از تحریمها سود میبرند. اما واقعیت پیچیدهتر است. تحریمها و فشارهای یکجانبه آمریکا، عملاً دسترسی چین و روسیه به بازار ایران و استفاده از ظرفیتهای تجاری و اقتصادی آن را دشوار میکند.
از سوی دیگر، این تحریمها اعتبار بینالمللی چین و روسیه را نیز تحت تأثیر قرار میدهد، چرا که همکاری با کشوری که تحت تحریم است، خطرات حقوقی و سیاسی خاص خود را دارد. بنابراین، چین و روسیه به دنبال رفع این تحریمها از طریق دیپلماسی و مخالفت با فعالسازی مکانیسم ماشه هستند تا زمینه توسعه همکاریهای اقتصادی با ایران فراهم شود.
یکی از ادعاهای رایج، این است که چین نفت ایران را با تخفیفهای بسیار زیاد میخرد و ایران را به نوعی تحقیر میکند. این ادعا در حالی است که قیمت نفت ایران برای چین در چارچوب قراردادهای بلندمدت و متناسب با شرایط بازار منطقهای تعیین میشود و به هیچوجه «ارزان» و «ناچیز» نیست.
بر اساس دادههای آژانس بینالمللی انرژی (IEA) و گزارشهای سال ۲۰۲۳، قیمت نفت ایران برای چین در قالب قراردادهای بلندمدت حدود ۵ تا ۱۰ درصد تخفیف نسبت به نفت معیار (Brent) دارد، که
این تخفیف معمولاً به دلیل ریسکهای تحریمی و محدودیتهای انتقال مالی اعمال میشود.
این تخفیفها نه «مفتفروشی» که بخشی از قواعد بازار جهانی نفت است، مخصوصاً برای مشتریانی که ریسکهای خاصی را میپذیرند.
آمارها نشان میدهد چین تنها بخشی از نفت مورد نیاز خود را از ایران تامین میکند و به دنبال تنوع بخشی به منابع نفتی خود است. این رفتار نشاندهنده استراتژی بلندمدت و حسابشده چین است.
به عبارت دیگر، چین یکی از بزرگترین مصرفکنندگان انرژی جهان است و همکاری انرژی با ایران برای تضمین امنیت تامین انرژی خود بسیار اهمیت دارد.
بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی (IEA) در سال ۲۰۲۳، ایران یکی از صادرکنندگان نفت خام با قیمت رقابتی به بازارهای آسیایی است، و تخفیفها صرفاً در حدی است که رقابتپذیری در بازار حفظ شود، نه اینکه نفت با قیمت نازل یا ارزان به چین فروخته شود.
بر اساس تحلیلهای مرکز مطالعات انرژی بینالمللی (IEEFA)، چین با خرید نفت ایران به دنبال تنوع بخشی به منابع انرژی خود است تا وابستگی به غرب آسیا کاهش نیابد. بنابراین، این ادعا که چین نفت ایران را مفت میخرد، بیشتر به یک شوخی تبلیغاتی میماند و از واقعیات اقتصادی بازار نفت فاصله زیادی دارد.
«مجیدرضا حریری» رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین پیش از این اعلام کرد: «بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل از طریق مکانیسم ماشه، تأثیری بر روابط اقتصادی میان تهران و پکن نخواهد داشت.» وی با اشاره به مواضع رسمی طرف چینی گفت: «از سفیر چین در تهران پرسیدم که آیا بازگشت تحریمهای شورای امنیت میتواند بر روابط دوجانبه ایران و چین اثر بگذارد؟ وی با صراحت پاسخ داد: خیر.»
اهداف راهبردی چین و روسیه در غرب آسیا و نقش ایران
چین و روسیه در سیاست خارجی خود به دنبال حفظ ثبات و توسعه همکاریهای چندجانبه و منطقهای هستند. از نظر راهبردی، حمایت از ایران به عنوان یک قدرت منطقهای نه تنها به آنها امکان افزایش نفوذ در غرب آسیا را میدهد، بلکه منافع اقتصادی کلانی را نیز به همراه دارد.
فعالسازی مکانیسم ماشه میتواند باعث تشدید تحریمها و در نتیجه کاهش ظرفیت همکاری شود که کاملاً در تضاد با اهداف این دو کشور است. به همین دلیل، مخالفت قاطع چین و روسیه با این اقدام نه ناشی از منافع بازی سیاسی، بلکه از منافع اقتصادی و امنیتی بلندمدت آنها ناشی میشود.
در حقیقت چین و روسیه نه تنها منفعتی در فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران ندارند، بلکه در راستای منافع مشترک اقتصادی، امنیتی و سیاسی خود، بر همکاری و تعامل سازنده با تهران تاکید دارند. این همکاریها بر اساس توافقهای راهبردی و قراردادهای بلندمدت شکل گرفتهاند و به هیچوجه یک بازی موقتی یا ابزاری نیست.
اقدامات خصمانه آمریکا و اروپا؛ واقعیتی که جریان غربگرا سانسور میکند
از سوی دیگر باید به این نکته مهم اشاره کرد که جریان رسانهای غربگرا به شدت از بازتاب گسترده اقدامات خصمانه آمریکا و تروئیکای اروپایی علیه ایران خودداری میکند.
تحریمهای یکجانبه، فشارهای اقتصادی و سیاسی، و حتی تهدیدات نظامی که به بهانههای مختلف علیه ایران اعمال شدهاند، همگی بخشی از راهبردی هستند که هدف آن محدودسازی ایران و تحت فشار گذاشتن متحدانش است.
چین و روسیه به خوبی از این واقعیت آگاهند و در واکنش به این اقدامات، مواضع خود را با هدف تقویت دیپلماسی و کاهش تنشها بیان میکنند.
در مجموع باید گفت که ادعای جریان غربگرا درباره بهرهبرداری چین و روسیه از ایران و استفاده ابزاری از آن، نادیده گرفتن واقعیتهای پیچیده روابط بینالمللی و منافع مشترک این کشورهاست.
همکاری ایران با چین و روسیه مبتنی بر منافع راهبردی و اقتصادی مشترک است. در مقابل، آمریکا و تروئیکای اروپا با اقدامات خصمانه خود، به دنبال افزایش فشار و انزوای ایران هستند و رسانههای غربگرا با سانسور واقعیتها تلاش میکنند این تصویر را وارونه نشان دهند.
گفتنی است در سند امنیت ملی ۲۰۲۲ آمریکا، تاکید شده است که ایالات متحده با نشانههایی از چالشهای ژئوپلیتیک روبهرو است و به این دلیل باید شکلبندی قدرت خود در آینده نظام جهانی را بر اساس ائتلافهای منطقهای، ارتقا و گسترش دهد. ایران در منطقه غرب آسیا، روسیه در فضای اوراسیا و چین در وضعیت جهانی، اصلیترین چالشهای امنیت ملی آمریکا در سند امنیتی۲۰۲۲ نام برده شدهاند.