تحلیلها درباره ابعاد پیمان دفاع متقابل میان عربستان و پاکستان همچنان ادامه دارد. پیمانی که برای بسیاری غافلگیرکننده به نظر آمد. اما این پیمان چه تاثیری بر منطقه دارد و پیامدهای آن برای ایران چیست؟
اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک (Atlantic Council of the United States) در گزارشی به ابعاد و پیامدهای منطقهای و بینالمللی این پیمان دفاعی پرداخته است که در ادامه مهمترین بخشهای آن را میخوانید.
برای عربستان سعودی، پیمان دفاع متقابل غافلگیرکنندهای که هفته گذشته همزمان با سفر شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان، به ریاض امضا شد، ابزاری برای بازدارندگی دوگانه به شمار میآید.
این «توافقنامه راهبردی دفاع متقابل» تصریح میکند که «هرگونه تجاوز علیه هر یک از دو کشور به منزله تجاوز علیه هر دو کشور تلقی میشود» و هدف آن «توسعه ابعاد همکاری دفاعی میان دو کشور و تقویت بازدارندگی مشترک در برابر هرگونه تجاوز» است.
گرچه جزئیات بیشتری علنی نشده، اما پیمان «همه ابزارهای نظامی» را دربرمیگیرد؛ از نیروهای مسلح و همکاری هستهای گرفته تا تبادل اطلاعات. اسلامآباد بهطور علنی اعلام کرده است که در صورت نیاز، برنامه هستهای خود را در اختیار ریاض قرار خواهد داد. این توافق همچنین برای حمایت از خودکفایی دفاعی عربستان در بلندمدت طراحی شده و شامل همکاری صنعتی دفاعی، انتقال فناوری، تولید مشترک تجهیزات نظامی، ارتقای توانمندی و آموزش میشود.
پیام به ایران و اسرائیل
این توافق دفاعی جایگاه عربستان را در برابر ایران و متحدانش و نیز در مقابل اسرائیل تقویت میکند. امضای آن بلافاصله پس از حمله شوکآور تلآویو به قطر، حامل پیامی هشدارآمیز برای منصرف کردن اسرائیل از انجام حملات بیشتر علیه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بود. با این حال، این توافق نتیجه مذاکرات طولانیمدت است که در نگاه ریاض هدف اصلی آن بازطراحی معادله امنیتی خلیج فارس به شمار میرود.
کاهش اعتماد به واشنگتن
واکنش واشنگتن به حمله بیسابقه اسرائیل علیه یکی از مهمترین متحدانش در خلیج فارس برای عربستان آشکار کرد که دیگر نمیتوان امنیت خلیج را تنها بر پایه یک تأمینکننده خارجی تضمین کرد. دولت ترامپ بار دیگر حمایت خود از اسرائیل را تأیید کرد و به دوحه و سایر کشورهای شورای همکاری فقط اطمینانهای لفظی داد.
توسعه همکاری تاریخی ریاض و اسلامآباد
این توافق بر پایه همکاری تاریخی امنیتی و دفاعی میان عربستان و پاکستان شکل گرفته است؛ از «پیمان دوستی» در سال ۱۹۵۱ تا توافق سازمانی ۱۹۸۲ که به استقرار نیروهای پاکستانی در عربستان برای آموزش منجر شد، سه سال پس از انقلاب اسلامی ایران.
برای هر دو طرف مشوقهای همکاری فراوانی وجود دارد: عربستان رهبر جهان اسلام و قدرت اقتصادی بزرگ است و اکنون به بزرگترین تأمینکننده مالی خارجی اسلامآباد با بیش از ۶ میلیارد دلار وام و سپرده نزدیک میشود؛ در مقابل، پاکستان سلاح هستهای و نیروی انسانی نظامی گسترده دارد.
بازدارندگی در برابر اسرائیل، ایران و حوثیها
این پیمان نشانه آشکاری از تحول در روابط عربستان با ایالات متحده و کلیت روابط شورای همکاری با واشنگتن است.
از نگاه ریاض، این توافق جایگزین آمریکا نیست، بلکه بخشی از تلاش برای تنوعبخشی به تأمینکنندگان امنیتی است. آمریکا همچنان اصلیترین تأمینکننده سلاحهای عربستان و شریک دفاعی آن است. با این حال، ضعف بازدارندگی آمریکا در برابر حملات اخیر به قطر (حمله ایران به پایگاه آمریکا در قطر و حمله اسرائیل به ساختمان اعضای حماس) ضرورت فوری چنین پیمانی را برای ریاض ایجاد کرده است.
موضوع یمن نیز جزو نگرانیهای امنیتی خلیج محسوب میشود. عربستان از ۲۰۱۵ و پس از قدرتگیری حوثیهای مورد حمایت ایران در صنعا، به تردید درباره توان بازدارندگی آمریکا رسید. حمله به تأسیسات آرامکو در سپتامبر ۲۰۱۹ که حوثیها مسئولیتش را پذیرفتند، بیاعتمادی ریاض به واشنگتن را عمیقتر کرد.
در همان سال عربستان تلاش کرد پاکستان را برای پیوستن به ائتلاف عربی علیه حوثیها متقاعد کند، اما اسلامآباد نپذیرفت. با این حال، در ۲۰۲۵ پیش از اعلام پیمان دفاعی، همکاریهای دریایی میان دو کشور گسترش یافت. در چنین شرایطی، این پیمان میتواند در بازدارندگی و مقابله با تهدیدهای حوثیها نیز نقش ایفا کند.
پیامدها برای روابط با هند
این پیمان احتمالاً روند بازسازی اعتماد ایران با شورای همکاری را تغییر نمیدهد، اما میتواند رشد شراکت اقتصادی عربستان با هند را کند کند، زیرا دهلینو روابط پرتنشی با اسلامآباد دارد.
جایگاه ایران در این معادله
پس از حمله اسرائیل به قطر، تهران تلاش میکند گفتوگوی سیاسی با شورای همکاری را احیا کند تا از انزوای منطقهای بکاهد؛ بنابراین پیمان عربستان و پاکستان تأثیر زیادی بر این راهبرد ایران نخواهد داشت. سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، به ریاض و دیدار با محمد بن سلمان نمونهای از این تلاشهاست.
چشمانداز منطقهای
این پیمان میتواند ائتلافهای موجود را تقویت یا حتی ائتلافهای جدیدی ایجاد کند. احتمال انعقاد توافقهای مشابه میان کشورهای خلیج و قدرتهای آسیایی مانند امارات و هند وجود دارد. چنین توافقهایی در نگاه شورای همکاری نه تهدید، بلکه ابزاری برای تقویت امنیت جمعی خواهد بود.
به این ترتیب، عربستان با تبدیل روابط دفاعی خود با اسلامآباد به یک پیمان متقابل، روند همسوییها و بازآراییهای تازهای را در خاورمیانه و فراتر از آن تسریع میکند؛ پیمانی که در وهله نخست با هدف بازدارندگی در برابر ایران، متحدانش و اسرائیل طراحی شده است و در عین حال بازتابدهنده تحول روابط ریاض با واشنگتن است.