دیاکو عزیزی- در حالیکه مزدبگیران ستونهای اصلی هر جامعه در حال توسعه و مترقیاند، امروز بیش از همیشه زیر فشار تورم، مالیاتهای بیوقفه و سیاستهای ناکارآمد قرار گرفتهاند. این قشر همان معلمان، اساتید دانشگاه، پرستاران، نظامیان، کارگران و صنعتگرانی هستند که با نظم، دیسیپلین و تعهد، ساختار آموزشی، اداری و خدماتی کشور را سرپا نگه داشتهاند. جامعهای بدون حضور و تلاش این گروهها قابل تصور نیست؛ چرا که آنان شریانهای حیاتی زندگی اجتماعی را زنده نگه میدارند.
با این حال، واقعیت تلخ آن است که به جای حمایت از این ستونهای حیاتی، بیشترین فشار بر دوش آنان گذاشته شده است. مالیات از حقوق ناچیز آنان به سرعت و بیچونوچرا کسر میشود، در حالی که فرارهای مالیاتی سنگین، سوداگری و دلالیهای کلان بیهیچ برخورد جدی ادامه دارد. از سوی دیگر، یارانههای پنهان و منابع عظیم ملی به جای آنکه صرف بهبود کیفیت زندگی این قشر شود، به جیب سوداگران، رانتخواران و قاچاقچیان میرود.
این بیعدالتی آشکار، نه تنها ستونهای جامعه را در معرض فرسایش قرار میدهد، بلکه سرمایههای آیندگان را نیز نابود میسازد. منابعی که میتوانست صرف آموزش، بهداشت، فناوری و رفاه عمومی شود، امروز در آتش رانت، فساد و بیمسئولیتی میسوزد.
اگر قرار است جامعهای توسعهیافته و پایدار داشته باشیم، راهی جز بازگرداندن شأن و منزلت به مزدبگیران وجود ندارد. آنها نه بار اضافی که پایههای اصلی کشورند؛ باید از فشار تورم و سوءمدیریت رها شوند و حمایت واقعی از آنان در اولویت دولتها قرار گیرد. در غیر این صورت، اقتصادی که حقوقبگیرانش را له میکند و دلالانش را فربه، هرگز به توسعه و تعالی نخواهد رسید.